يك روزنامهنگار سرشناس آمريكايي با اشاره به سابقه جعل سند از سوي دولت ايالات متحده و رژيم صهيونيستي و رسوا شدن اين اعمال نوشت: پروژه جعل سند درباره انحراف برنامه اتمي ايران كاملا شكست خورده است.
به گزارش فارس پايگاه خبري "آنتي وار " (Antiwar) در مقالهاي به قلم "گارت پورتر " (Gareth Porter) روزنامهنگار و مورخ آمريكايي نوشت: طبق گفتههاي يكي از مقامات رسمي سابق سازمان سيا، از نظر سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا، سندي كه اخيرا توسط نشريه تايمز لندن منتشر شده و در آن درباره انجام آزمايشاتي درباره چاشني يك بمب نوتروني توسط ايران مطالبي نوشته شده، جعلي و ساختگي است.
پورتر مينويسد: فيليپ جيرالدي كه يكي از مقامات بخش مبارزه با تروريسم در سازمان سيا از سال 1976 تا 1992 بود، به IPS گفته است كه سرويسهاي اطلاعاتي گفتهاند كه ايالات متحده با اين سند جعلي هيچ كاري از پيش نخواهد برد. اين منابع نقش بريتانيا را در اين پروژه غير محتمل شمرده و رژيم صهيونيستي را مظنون اصلي جعل اين سند ميدانند.
* منبع اصلي سند جعلي منتشر شده عليه ايران اسرائيل است
اين روزنامهنگار همچنين اضافه ميكند: داستاني كه تايمز لندن در 14 دسامبر آن را منتشر كرده، منبع اين سند را معرفي نكرده اما به يك منبع اطلاعاتي و جاسوسي در آسيا اشاره كرده است كه بعضي از رسانهها تلويحا اين منبع را رژيم صهيونيستي قلمداد كردهاند. اين سند حامل اين پيام است كه ايران در حال كار بر روي يك "چاشني نوتروني " (neutron initiator) در اواخر سال 2007 بوده است.
اين مورخ آمريكايي توضيح ميدهد: اين داستان جديد منجر به موضع گيريهاي جديدي از سوي آمريكا و اتحاديه اروپا عليه ايران شده و باعث شده است كه آنها از تحريمهاي بيشتري عليه ايران حمايت كنند. علاوه بر آن اين مسئله باعث شده است رژيم صهيونيستي دوباره طرح حمله به ايران را در صورت شكست ديپلماسي مطرح كند!
اگر چه جيرالدي همه دلايل جعلي بودن اين سند را فاش نكرده است اما به گفته وي آنها از جعلي بودن منبع داستان، اطلاعاتي در اختيار دارند.
جيرالدي همچنين ميگويد: اسرائيل و دولت بريتانيا به طور گسترده از مجموعه روبرت مورداك (Rupert Murdoch) براي انتشار اطلاعات غلط و تشويش افكار عمومي استفاده ميكنند.
پورتر اضافه ميكند: مجله تايمز بخشي از امپراطوري رسانهاي مورداك است كه علاوه بر مجله تايمز، تايمز يكشنبهها، فاكس نيوز و نيويورك پست را نيز در برميگيرد. اين مجموعه به طور هماهنگ و برنامهريزي شده حمله رسانهاي گستردهاي را عليه ايران اجرا كردند.
اين روزنامهنگار آمريكايي با بيان اينكه در خود اين سند منتشر شده نيز تناقضاتي وجود دارد، مينويسد: موضوع دو صفحه از اين سند كه تايمز آن را به انگليسي منتشر كرده بود جزء اسناد محرمانه سيستم امنيتي هر دولتي محسوب ميشود. از اين رو هيچ قابليت اعتمادي در مورد واقعي بودن سند وجود ندارد، همانطور كه از اسكن نسخه فارسي آن، كه تايمز آن را منتشر كرده است، ميتوان ديد.
طبق اظهارات علياصغر سلطانيه نماينده ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي، فقدان نشانههاي امنيتي در اين سند، اين ادعا را كه اين سند بخشي از يك پروژه ساخت سلاحهاي هستهاي منتسب به ايران بوده و توسط افرادي ربوده شده است، رد ميكند.
اين سند همچنين هيچ اطلاعات شناخته شدهاي به دست نميدهد. اين سند برميگردد به يك مركز، موسسه، كميسيون و يا يك گروه نوتروني. علاوه بر اينها اين سند كاملا مبهم بوده با هيچ يك از طرحهاي ايران انطباق ندارد. نشانههاي امنيتي و اطلاعاتي موجود در اين سند پر از اشتباه بوده و حاكي از جعلي بودن آن است.
اين تحليلگر غربي همچنين ادامه ميدهد: اطلاعات موجود در اين سند با مشخصات ارائه شده در تضاد است. اگر چه تايمز گزارش كرده است كه آژانسهاي اطلاعاتي خارجي ناشناخته اطلاعات زيادي در مورد اين سند دارند اما بايد گفت كه آنها هيچ دليلي براي قضاوت در مورد آن ندارند.
* انگيزههاي جعل سند
گارت پورتر در ادامه مقالهاش كه پايگاه خبري آنتيوار آن را منتشر كرده است، تصريح ميكند: يكي از انگيزههاي انتشار اين سند جعلي، جلوگيري از بياعتبار شدن محاسبات تخمين زده شده توسط سرويسهاي اطلاعاتي ايالات متحده در نوامبر سال 2007 است. سرويسهاي اطلاعاتي ايالات متحده ادعا كرده بودند كه ايران بر روي يك پروژه ساخت سلاحهاي هستهاي كار ميكرده كه در سال 2007 آن را متوقف كرده است.
وي همچنين افزود: بياعتبار كردن NIE هدف اصلي رژيم صهيونيستي در دو سال گذشته است كه بريتانيا و فرانسه نيز از تلاشهاي رژِيم صهيونيستي در اين زمينه حمايت كردند.
دليل اصلي و بزرگتر جعلي بودن اين سند اين است كه اين داستان تلاشي آشكار براي اشاره به آزمايشات چاشنيهاي نوتروني گذشته ايران است.
مرجع اين ادعا بر اين فرض است كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي گزارش كرده بود كه ايران آزمايشاتي با پلوتونيوم 210 در اواخر دهه1980 انجام داده بود. آژانس همچنين به گزارشات سال 2004 تا 2007 رجوع كرده است كه آزمايشات پلوتونيوم210 به طور بالقوه در ارتباط با ساخت يك چاشني نوتروني و استفاده از آن در سلاحهاي هستهاي است.
اين مورخ و روزنامهنگار آمريكايي همچنين مينويسد: سازمان تروريستي مجاهدين خلق ايران در فوريه 2005 ادعا كرد كه تحقيقات ايران بر روي پلوتونيوم 210 تداوم يافته است و اكنون براي ساخت چاشني نوتروني و استفاده از آن در سلاحهاي هستهاي آماده شده است اما بعد از مشاهده كامل پروژه اصلي و همچنين نسخه تكميلي رآكتور در يك دوره طولاني، آژانس در 22 فوريه 2008 گزارش داد كه توضيحات ايران مبني بر اينكه پروژه پلوتونيوم210، پروژهاي تحقيقاتي با هدف امكان كاربرد براي باتريهاي ايزوتوپ است با يافتههاي آژانس و همچنين با ديگر اطلاعات در دسترس در مورد اين پروژه هماهنگي دارد.
وي در ادامه اضافه ميكند: دو تن از خبرنگاران نيويورك تايمز به نامهاي ديويد سنگر و ويليام برود گزارش كردهاند كه مقامات اطلاعاتي ايالات متحده همچنان به دنبال دلايلي براي اعتبار بخشيدن به اين سند هستند. آنها همچنين در گزارش خود نوشتهاند كه همانند سند جعلي كه نشان ميداد عراق از نيجريه اورانيوم خريده است، سيا در جعل اين سند نيز شكست خورده است.
جوبي واريك تحليلگر واشنگتن پست امكان تشخيص واقعي يا جعلي بودن سند را رد كرده است. وي در گزراش خود مينويسد: هيچ راهي براي تاييد جعلي يا اصلي بودن منبع سند وجود ندارد.
پورتر ادامه ميدهد: يكي از دلايل جعلي بودن سند تمايل دولت باراك اوباما براي جلب حمايت چينيها و روسها در حمايت از تحريمهاي بيشتر عليه ايران است.
وي در انتهاي مقالهاش با اشاره به اينكه سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا در جعل اسنادي از اين قبيل سابقهاي طولاني دارند، مينويسد: اين اولين باري نيست كه گيرالدي به جعلي بودن اطلاعات پنهاني سرويسهاي اطلاعاتي پي ميبرد. وي تاكنون دو بار در تاريخ معاصر سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا، آنها را رسوا كرده است. در سال 2005 گيرالدي، مايكل لدين مشاور سابق حزب جمهوريخواه و شوراي امنيت ملي را به خاطر نوشتن يك نامه جعلي مبني بر خريد اورانيوم غني شده توسط عراق از نيجريه رسوا كرد.