استاد مرکز تخصصی مهدویت گفت: علامه مجلسى در روایتى اسامى 265 نفر از کسانى را نام میبرد که در عصر غیبت صغری به ملاقات حضرت شرفیاب شدهاند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از شبهاتی که با هدف سست کردن اعتقادات شیعه از سوی برخی رسانههای فارسی زبان ماهوارهای به خصوص رسانههایی که از طرف وهابیت راهاندازی شده است، مطرح میشود، اصل تولد حضرت مهدی (عج) است.
به همین جهت گفتوگوی مشروحی با «علی اصغر رضوانی» استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و نویسنده کتابهای مختلف درباره امام زمان مانند «علایم ظهور»، «هنگامه ظهور»، «حکومت حضرت مهدى علیهالسلام در عصر ظهور»، «وظایف ما در عصر غیبت»، «بررسى دعاى ندبه» و «دکترین مهدویت تنها راه نجات بشر» انجام دادیم که بخش دوم و پایانی آن از نظر میگذرد.
چرا امام زمان قبل از تشکیل حکومت جهانی، به دنیا آمده است؟
چه ضرورتى است که خداوند حضرت مهدی (عج) را قبل از تشکیل حکومت عدل جهانى خلق کند؟ چرا او را در همان زمان که احتیاج به اوست خلق نمىکند؟
از ادله عقلى و نقلى استفاده مىشود که زمان، هیچ گاه نباید از حجت و ولىّ خدا خالى باشد، هم از جهت فیض تشریع و هم تکوین.
علم جدید نیز این مطلب را بدون استثنا به اثبات رسانده که عالم بر اساس حرکت تدریجى پایه گذارى شده است. هر چیزى حرکت تدریجى خود را دارد، بدون آنکه این مطلب با قدرت خداوند تنافى داشته باشد. لذا خداوند متعال آسمانها و زمین را در مدت شش روز آفرید نه در یک لحظه.
آیا خداوند عاجز بود که در یک لحظه آنها را بیافریند؟ چرا باید نطفه انسان نه ماه در شکم مادر بماند و شرایط طبیعى خود را طى کند تا تبدیل به انسانى گردد؟ آیا خداوند عاجز است که انسان را در یک لحظه ایجاد نماید؟ در مورد تشکیل حکومت عدل جهانى نیز همین حکم جارى است، خداوند امور آن زمان را از پیش تدارک مىبیند.
این مسئله با فلسفه انتظار بیشتر هماهنگ است یعنى انتظار کسى که وجود دارد ولى غایب است بیشتر مؤثر است تا کسى که هنوز خلق نشده و در آینده پا به هستى وجود مىگذارد.
وجود حیرت در امر ولادت حضرت، دلیل بر وجود اوست نه عدم آن
اگر تولد حضرت اجماعی بود چرا شک و تردید در جامعه شیعه در امر امامت پدید آمد؟
اولاً: مسأله حیرت و تردید در بین عوام مردم امرى طبیعى به نظر مىرسید، زیرا جو خاص سیاسى و احتمال قتل حضرت اقتضا داشت که امر ولادت حضرت مستور باشد، و تنها عدهاى خاص از اصحاب امام عسکرى علیهالسلام از آن مطلع گردند، و توسط آنها این موضوع منتشر شود.
ثانیاً: وجود حیرت در ولادت حضرت، دلیل بر وجود اوست نه عدم آن. یعنى ولادتى بوده ولى از آنجا که مخفى واقع شد، عدهاى را در حیرت فرو برد.
ثالثاً: گرچه در ابتداى غیبت برخى از عوام مردم در حیرت به سر مىبردند، ولى بعد از مدتى نه چندان دور به واسطه کوشش فراوانى که بزرگان امامیه در روشن ساختن عموم مردم در امر ولادت و امامت حضرت مهدى علیهالسلام داشتند، تمام جامعه شیعى از حیرت خارج شده و همگى به امامت آن حضرت معتقد شدند.
شکى نیست که بعد از غیبت امام مهدى علیهالسلام حیرت و شک جامعه شیعى را در سطح عوام مردم فرا گرفت، زیرا آنان امام خود را نمىدیدند، ولى با فداکارى و تبلیغ علما و اصحاب، این حیرت برداشته شد.
از جمله کارهایى که در این مدت انجام گرفت تألیف کتابهایى متناسب با وضع موجود در جهت رفع حیرت بود، که از آن جمله مىتوان به کتاب «الغیبة» از محمّد بن ابراهیم نعمانى که بین سال 333 تا 342 هجرى تألیف یافته است، کتاب «الامامة و التبصرة من الحیرة» از على بن بابویه قمى، کتاب «اکمال الدین و اتمام النعمة» از محمّد بن على بن بابویه، کتاب «الغیبة» از شیخ طوسى و دیگر کتابها اشاره کرد.
اگر اخبار ولادت حضرت جعلی بود دشمنان از این طریق شیعه را مورد هجوم قرار مىدادند
آیا ممکن است گروهی، روایاتی را در موضوع ولادت جعل کرده باشند؟
این احتمال در تمام اخبار متواتر وارد است و اگر این راه به اخبار باز شود، همه شرایع باطل شده و هیچ خبرى قابل اثبات نیست.
اگر این اخبار، جعلی بود باید در طول زمان براى دشمنان شیعه آشکار مىگشت، و آنها از این طریق، شیعه را مورد هجوم قرار مىدادند، در حالى که چنین هجومى را از آنها مشاهده نمىکنیم.
میزان در عقیده یک مذهب، نظر غالب افراد و علماى آن مذهب است
اگر مهدویت حضرت مهدى (عج) واضح بوده، چرا گروهى قائل به مهدویت دیگر ائمه شدند؟
اعتقاد به مهدویت دیگر ائمه از نظر بعضی از مردم علت داشت چون اگر چه در برخى از احادیثى که از جانب رسول خدا صلى الله علیه وآله و اهل بیت او درباره خروج مهدى علیهالسلام وارد شده، تصریح شده که او قطعاً فرزند امام عسکرى علیهالسلام امام یازدهم است، ولى برخى هنگامى که ظلم و تجاوز را زیاد مىدیدند و از طرفى همه اهل بیت را هدایت شده و هادى مىدانستند، گاهى به امید اینکه یکى از اهل بیت (ع)، مهدى امت است به سراغ او مىآمدند و ادعاى مهدویت در حق او مىکردند و جماعتى را نیز به دنبال خود مىکشیدند.
این افراد غالباً از انسانهاى ساده اندیش و جاهل بودند، و در برخى از موارد مسأله سیاسى نیز در این ادعا دخالت داشته است. و کسانى که چنین ادعایى داشتهاند هرگز دوام نیاورده و بعد از مدت کوتاهى به جرگه عموم شیعیان پیوسته و یا منقرض شدهاند.
همچنین میزان در عقیده یک مذهب، نظر غالب افراد و علماى آن مذهب است. و مىدانیم که عقیده به مهدویت حضرت مهدى علیهالسلام فرزند امام عسکرى علیهالسلام عقیده قریب به اتفاق شیعیان به حساب مىآید و اگر در برخى از موارد که گروهى قائل به مهدویت غیر از حضرت مهدى علیهالسلام شدند به جهت شبههاى بوده که براى آنها پدید آمده است؛ زیرا موقعیّت آن عصر چنین حیرت و تردیدى را اقتضا داشته است، گرچه این حیرت نیز بعد از مدت کوتاهى برطرف گشت.
امامت حضرت مهدى(عج) از راه تواتر قابل اثبات است
برای اثبات امامت حضرت مهدی(عج) نص متواتری از امام حسن عسکری(ع) رسیده است؟
بله از طریق امام عسکرى علیهالسلام نیز نصوص صحیح السندی در امر امامت فرزندش رسیده است. اگر چه در باب اصل امامت و اینکه زمین هرگز از حجت خالى نیست احتیاج به ادله قطعى و یقینى است ولى در بحث اینکه امام بعدى کیست از آن جهت که موضوع خارجى است خبر واحد صحیح السند کافى است.
همانگونه که یکى از راههاى اثبات نبوت، بلکه عمدهترین راه آن، اعجاز است در مورد اثبات امامت نیز از این راه مىتوانیم امامت هر یک از امامان را به اثبات برسانیم، زیرا نصّ خاص از جانب امام قبل بر امام بعد، موضوعیت ندارد بلکه نصّ، راهى براى اثبات امامت امام بعد است.
بر فرض اینکه نصوص وارده درباره برخى از ائمه خبر واحد باشند ولى با قرائن خارجى، که این گونه روایات به همراه دارند ما را به قطع و اطمینان به مفاد آنها مىرسانند، همانند اقبال شیعه و اجماع اصحاب امامیه بر امامت شخص خاص، با در نظر گرفتن این نکته که وضعیت خاص سیاسى و فشارهاى شدیدى که از ناحیه حکام بنى امیه و بنى عباس بر شیعیان و پیروان اهل بیت و تابعان آنها وارد مىشد، چنین وضعى را اقتضا داشته است.
با بررسى تمام جوانب موضوع، پى خواهیم برد که مسأله امامت حضرت مهدى علیهالسلام از راه تواتر قابل اثبات است.
حکم کسی که به ولادت حضرت مهدی(عج) اعتقاد ندارد چیست؟
از آنجا که ولادت و وجود حضرت مهدى علیهالسلام مبناى شیعه در طول تاریخ بوده و به تعبیرى ضرورت مذهب به حساب مىآمده است و اجماع شیعه از عوام و خواص بر آن بوده است، لذا کسى که منکر ولادت و وجود امام مهدى علیهالسلام است، از تشیع و جامعه شیعى خارج مىشود، گرچه براى خود ادلهاى وهمى ذکر کند، زیرا امر ضرورى، خود بهترین دلیل بر اثبات آن است.
برخی افراد هنگام تولد امام زمان (عج) ایشان را دیدهاند
چه کسانی هنگام ولادت حضرت، ایشان را دیده است؟
اسامى پنج نفر را در این مورد مىتوان نام برد: حکیمه دختر امام جواد علیهالسلام، زن قابله، نسیم، ماریه، کنیز امام عسکرى علیهالسلام.
حتی افرادی هم در 5 سال آخر حیات امام حسن عسکری امام زمان (عج) را دیدهاند مثل محمّد بن عثمان عَمْرى، یعقوب بن منقوش، حکیمه دختر امام جواد علیهالسلام، محمّد بن اسماعیل بن موسى بن جعفر، ابو نصر ظریف خادم، ابوعلى بن مطهر، عقید خادم و اسماعیل بن على نوبخت، نسیم، خادم امام عسکرى علیهالسلام، کامل بن ابراهیم مدنى، احمد بن اسحاق قمّى.
علامه مجلسى اسامى 265 نفر از ملاقات کنندگان حضرت در عصر غیبت صغرا را نام برده است
در زمان غیبت صغری نیز کسانی موفق به ملاقات امام زمان(عج) شدهاند؟
جماعت بسیارى در عصر غیبت صغرا به ملاقات حضرت شرفیاب شدهاند مثل محمد بن عثمان عَمْرى، طریف و ابونصر، ازدى، ابراهیم بن ادریس، ابى عبداللَّه بن صالح، ابراهیم بن مهزیار، محمّد بن اسماعیل بن موسى بن جعفر و دیگران.
مرحوم مجلسى در روایتى اسامى 265 نفر از کسانى که در عصر غیبت صغرا به ملاقات حضرت شرفیاب شدهاند را نام برده است.
تعدادی از علمای انساب به ولادت امام زمان (عج) اعتراف کردهاند
علماء انساب در مورد ولادت امام زمان(عج) چه گفتهاند؟
گروهى از آنان معترفند که براى امام حسن عسکرى علیهالسلام فرزندى به نام محمّد و با القاب: حجّت و مهدى و... متولد شده است. مثل؛ نسّابه سهل بن عبداللَّه بن داوود بن سلیمان بخارى، که معاصر عصر غیبت صغرا مىزیسته است، سیّد عمرى، نسّابه مشهور در قرن پنجم هجرى، فخر رازى شافعى، نسّابه قرن پنجم، نسّابه قرن ششم مروزى ازورقانى، نسّابه جمالالدین احمد معروف به ابن عنبه، محمّد امین سویدى، محمّد ویس حیدرى سورى، علامه نسّابه سید محمّد بن حسین بن عبداللَّه حسینى سمرقندى مدنى، شریف انس کتبى حسنى در تعلیقه بر کتاب «تحفة المطالب»، علامه نسّابه سید محمّد بن احمد بن حمید الدین نجفى و علامه نسّابه شریف انس کُتُبى حسنى.
آیا جعفر عموی امام زمان(عج) منکر ولادت حضرت مهدی (عج) بود؟
اگر چه جعفر انکار چنین مطلبى را داشته است، ولى از جهاتى نمىتوان به انکار او توجه نمود.
زیرا با ادله متقن ولادت حضرت مهدى علیهالسلام به اثبات رسیده است و اتفاق امت بر آن است که جعفر معصوم نبوده است، بلکه از جمله مردم عادى بوده که در او احتمال گمراهى و یا سهو و اشتباه رواست. همان گونه که برخى از فرزندان یعقوب به گمراهى کشیده شدند.
از برخى اخبار استفاده مىشود که جعفر به سبب انحراف و گمراهى که داشت، ادعاى دروغین عدم ولادت فرزند براى امام عسکرى علیهالسلام نمود. نهایت چیزى را که از روى احتیاط مىتوان گفت اینکه: از آنجا که او کشش و قابلیّت و تحمّل خبر ولادت حضرت مهدى علیهالسلام را نداشته، امام عسکرى علیهالسلام فرزندش را به او نشان نداده است و لذا از آن بى اطلاع بوده است.
قول به جواز انتقال امامت به دو برادر صحیح نیست
آیا قول به جواز انتقال امامت به دو برادر بعد از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) صحیح است؟
خیر. از بعضی روایات این مطالب به خوبى استفاده مىشود که انتقال امامت به دو برادر بعد از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) جایز نیست مثلاً کلینى به سند صحیح از امام صادقعلیه السلام نقل کرده که فرمود: «لا تعودُ الإمامة فى الأخوین بعد الحسن» و مشهور بلکه متواتر نزد آنان قبل از ولادت امام مهدى علیهالسلام، قول به عدم جواز انتقال امامت به دو برادر بعد از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است.
یا اسماعیل بن على نوبختى مىگوید: از اخبار متواتر از امامان صادق علم پیدا نمودیم که امامت بعد از حسن و حسین علیهماالسلام تنها در اولاد امام خواهد بود نه در برادر یا اقوام.
و نیز از اسماعیل بن بزیع نقل شده که از امام رضا علیهالسلام سؤال شد: «أنّه سُئل: أ تکون الإمامة فى عمٍّ أو خالٍ؟ فقال: لا. فقلتُ: ففى أخٍ، قال: لا...» یعنی آیا امامت در عمو یا دایى قرار خواهد گرفت؟ فرمود: خیر. عرض کردم: دو برادر چطور؟ فرمود: خیر.
برخى از شیعیان اشتباهاً در صدد تهنیت جعفر برآمدند
چرا شیعیان در سوگ امام عسکرى(ع) به جعفر تعزیت گفته و به جهت امامت به او تهنیت گفتند؟
با مراجعه به حدیث ابوالأدیان پى مىبریم که این برداشت به طور عموم صحیح نیست. بلکه آنچه در آن حدیث آمده این است که ابوالأدیان مىگوید: «... وإذا أنا بجعفر بن على أخیه بباب الدار والشیعة حوله یعزّونه ویهنّئونه...» یعنی ناگهان جعفر بن على برادر امام عسکرى علیهالسلام را کنار درب خانه دیدم در حالى که شیعیانى که دور او بودند به او تعزیت و تبریک مىگفتند.
از این تعبیر استفاده مىشود که برخى از شیعیان که هنوز امر امامت حضرت مهدى علیهالسلام به جهت اختفاى ولادت روشن نشده بود به گمان اینکه او امام است در صدد تهنیت او بر آمدند.
در این روایت اثرى از نایب اول عثمان بن سعید که به جعفر تعزیت و تبریک بگوید وجود ندارد. و این نسبتى دروغ است که به نایب اول داده شده است.
با مراجعه به مجموعه روایت ابوالأدیان استفاده مىشود که جعفر در ادعاى خود دروغگو بوده است.
ابوالادیان مىگوید: «فلمّا صرنا فى الدار إذا نحن بالحسن بن على صلوات اللَّه علیه على نعشه مکفّنا فتقدم جعفر بن على لیصلّى على أخیه، فلمّا همّ بالتکبیر خرج صبىّ بوجهه سمرة، بشعره قطط، بأسنانه تفلیج، فجبذ برداء جعفر بن على وقال: تأخّر یا عمّ فأنا أحق بالصلاة على أبى، فتأخر جعفر، وقد اربد وجهه واصفر فتقدّم الصبى وصلّى علیه ودفن إلى جانب قبر أبیه علیهما السلام ثمّ قال: یا بصرى هات جوابات الکتب التى معک، فدفعتها إلیه»
یعنی هنگامى که به خانه حضرت رسیدم مشاهده کردم که جسد پاک حسن بن على علیهمالسلام کفنپیچ است. جعفر جلو آمد تا بر جنازه برادرش نماز بگذارد، همین که خواست تکبیر نماز میّت بگوید، کودکى گندمگون، با موهایى فرى، دندانهایى باز، از پشت پرده بیرون آمد و رداى جعفر بن على را کشید و فرمود: «کنار برو اى عمو، زیرا من سزاوارترم که بر پدرم نماز گذارم». جعفر در حالى که رنگ صورتش تغییر کرده بود کنار رفت. این کودک جلو آمد و بر پیکر امام عسکرى علیهالسلام نماز گزارد و پیکر امام علیهالسلام به خاک سپرده شد. آن گاه فرمود: اى بصرى! جواب نامههایى که با توست به من بده. من هم آنها را به حضرت دادم.
گفتوگو از محمد محمدپور