درگذشت جلالالدين همايي (1359 ش)
جلالالدين همايي متخلص به سنا فرزند ميرزا ابوالقاسم (متخلص به طَرَب) و نواده هماي شيرازي، از محققان و شاعران معاصر، در حدود سال 1278 ش در اصفهان متولد شد. وي علوم مقدماتي را نزد عموي خود ميرزا محمد(سها) فرا گرفت و علوم معقول و منقول و ادبيات عرب و هيئت و نجوم را نزد استادان فن مانند آقا سيدمحمدباقر دُرچهاي، آخوند عبدالكريم گزي، آقا شيخ محمد خراساني، حكيم قمشهاي و حاج آقا رحيم ارباب و ديگران آموخت و به درجه اجتهاد رسيد. استاد همايي سپس به تدريس معارف اسلامي در مدارس اصفهان پرداخت و حوزه پر رونقي تشكيل داد. وي از سال 1307 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و چندي در دبيرستانهاي تهران مشغول به كار شد و در دارالفنون و بعد از آن در دانشكده ادبيات و حقوق دانشگاه تهران، استاد دوره فوقليسانس و دكترا بود. استاد همايي در طول سالهاي تحصيل و پس از آن، شاگردان بسياري را از دانشِ خود بهرهمند كرد. وي عالمي پركار بود و علاوه بر آموزش، تاليفات بسياري از خود بر جاي گذاشت. از جمله كتابهاي استاد جلال الدين همايي ميتوان از تاريخ ادبيات ايران در 5 جلد، صناعات ادبي و مثنوي وَلَدنامه نام برد. وي همچنين كتابهاي زيادي در زمينه ادبيات و معارف اسلامي براي تدريس در مدارس و دانشگاههاي ايران به رشته تحرير درآورده است. استاد جلالالدين همايي سرانجام در سال 1359 ش در 81 سالگي در تهران درگذشت و در تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.
قتل "خواجه نظام الملك" (485 ق)
خواجه نظام الملك در اصل از دهقان زادگان بيهق بود، اما در طوس تربيت يافت. او پس از تحصيل ادب و فقه، وارد دستگاه حكومتي آلب ارسلان شد. خواجه نظام الملك، مشهورترين وزير ايراني است كه نزديك به 30 سال وزارت سلجوقيان را بر عهده داشت. از جمله اقدامات مهم وي تأسيس مدارسي به نام "نظاميّه" در طوس، هرات، نيشابور و بغداد است. در اواخر دوران وزارت نظام الملك، رابطهي او با ملكشاه سلجوقي رو به تيرگي نهاد ولي شاه سلجوقي وي را عزل نكرد زيرا از طرفداران بيشمار وي هراس داشت. سرانجام در سال 485 ق در سفري كه نظام الملك به همراه ملك شاه عازم بغداد بود، در نزديكي كرمانشاه جواني در لباس صوفيه به نزد خواجه آمد و او را با ضربت دشنهاي مجروح ساخت و خواجه با آن جراحت درگذشت. بعدها چنين شهرت يافت كه كُشَندهي وي، از فداييان اسماعيلي است. نفوذ نظامالملك در دستگاه سلاجِقِه با قتل او از ميان نرفت، زيرا فرزندان او در دوران سلجوقيان، مكرّر به وزارت و مشاغل عمدهي ديواني دست يافتند.
وفات حضرت خديجه(س) 10بعثت
حضرت خديجهي كبري(س) كه از زنان نامدار و ثروتمند قريش بود پانزده سال قبل از بعثت با پيامبر اسلام(ص) ازدواج كرد. اين بانوي بزرگوار اولين فردي بود كه به رسالت پيامبر ايمان آورد و با تمام توان و ثروت خود به ياري دين اسلام برخاست. وجود حضرت خديجه براي پيامبر اسلام به قدري اهميت داشت كه پيامبر اكرم(ص) رحلت اين بانوي بزرگ را مصيبتي عظيم خواند و سال رحلت حضرت خديجه و حامي بزرگ ديگر خود يعني حضرت ابوطالب را عام الحزن يعني سال اندوه ناميد، زيرا ابوطالب عموي پيامبر نيز در همان سال وفات يافته بود. پيامبر اكرم(ص)، حتي سالها پس از رحلت آن بانوي بزرگوار، از ايشان به خوبي و نيكي ياد ميكرد و او را ستايش مينمود. آن حضرت در جواب كسي كه به پيغمبر گفت: خداوند، بهتر از خديجه را به تو عوض داده است، فرمود: "سوگند به خدا كه خداوند، مرا بهتر از او عوض نداده است. او به من ايمان آورد، هنگامي كه مردم كفر ورزيدند و مرا تصديق كرد، آنگاه كه مردم مرا تكذيب كردند و با مال خود مرا ياري نمود، آنگاه كه مردم، مرا محروم ساختند و پروردگار، مرا تنها از ميان زنان، از او به ولادت فرزند روزي داد." ام المؤمنين خديجه(س) به هنگام وفات 65 سال داشت.