27 تير در دفاع مقدس
* پذيرش رسمي قطعنامه 598 شوراي امنيت از سوي جمهوري اسلامي ايران (1367 ش)
اشاره: يكي از دلايل واهي رژيم بعث عراق براي تجاوز به حريم نظام جمهوري اسلامي ايران، اختلاف بر سر مرزهائي است كه در قرارداد 1975 الجزاير تعيين شده بود. پس از نزديك به هشت سال جنگ نابرابر كه تمام موجوديت رژيم عراق در خطر قرار گرفت، آمريكا و ديگر متحدان و ياوران رژيم بعث عملاً وارد جنگ گرديدند و امام خميني(ره)، با در نظر گرفتن مصالح عالي نظام اسلامي و با درك توطئه گسترده آمريكا و غرب براي سركوب انقلاب اسلامي و مردم مسلمان و انقلابي ايران، پس از مشورت با فرماندهان عالي نظامي و مسئولان مملكتي، قطعنامه 598 شوراي امنيت را پذيرفتند. شوراي امنيت در اين قطعنامه دو كشور ايران و عراق را به برقراري آتشبس و صلح دعوت كرده بود.
27 تير در گذر تاريخ
* خودكشي «محمد ولي خان سپهدار تنكابني» از سياستمداران مشهور دوران مشروطه (1305ش)
اشاره:
محمدولي خان خلعتبري معروف به سپهدار تنكابني در حدود سال 1225 ش (1364 ق) در يكي از روستاهاي اطراف تنكابن به دنيا آمد و پس از فراگيري دروس ابتدائي، وارد كارهاي نظامي گرديد. وي مراحل ترقي را به سرعت پيمود و در زمان مظفرالدين شاه، با
تقديم پيشكشي قابل ملاحظهاي، وزير گمرك شد.
محمد ولي خان در طي ساليان متمادي پستهاي متعددي از قبيل حكمراني گيلان، اردبيل و مشكين شهر را به عهده گرفت و از طرف مظفرالدين شاه، لقب سپهدار اعظم را دريافت كرد. وي همچنين مدتي حاكم تهران بود و بر آزاديخواهان خشونت زيادي روا داشت. سپهدار هنگام مشروطه از رجال مستبد و خودكامه به شمار ميرفت و با آزادي و مشروطيت دشمني داشت به طوري كه با شنيدن نام مشروطه، حالش دگرگون ميشد. وي كه براي سركوبي شورش آذربايجان راهي اين خطه شده بود، وقتي كه نتواسنت كاري از پيش ببرد، راهي گيلان گرديد و انجمن عدالت را تشكيل داد. سپهدار در حالي كه در ابتدا از طرفداران محمدعلي شاه بود، پس از چندي قصد فتح تهران نمود و پس از فتح پايتخت و خلع پادشاه، شخص اول ايران شد. وي پس از مدتي صدر اعظم احمد شاه گرديد و همزمان وزارت جنگ و داخله را بر عهده داشت. سپهدار پس از سه بار نخستوزيري و در حالي كه لقب سپهسالار اعظم را هم يدك ميكشيد، مدتي والي آذربايجان بود تا اينكه در كودتاي اسفند 1299 ش در زمره توقيف شدگان قرار گرفت و مدتي را در زندان گذراند. وي در سالهاي آخر عمر به عنوان يك رَجُل برجسته در مراسمها حضور مييافت تا اينكه بابت ماليات املاك وسيع خود، مبالغ هنگفتي بدهكار شد. سپهدار كه هرگز سختي نديده و عمري زير بار اين حرفها نرفته و كسي از او مطالبه ماليات نكرده بود، چون عرصه را بر خود تنگ ديد در 27 تير 1305 ش در هشتاد سالگي با اسلحه كمرياش خودكشي كرد و در امامزاده صالح تجريش به خاك سپرده شد. وي مردي بسيار متهوّر، تندخو، فاقد نظم و ترتيب، متعدي، مستبد، خودراي، جاه طلب، لجوج و كينهتوز و حريص در جمع آوري اموال به خصوص املاك، بوده است. سپهسالار، بزرگترين ملاك زمان خود بود و بيش از هزار نفر نوكر و سوار و خدمه داشت كه همه از او تامين ميشدند.
* تأسيس نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران و آغاز هفته نيروي انتظامي (1369ش)
اشاره: مسئله ادغام نيروهاي انتظامي از طرف وزارت كشور و نمايندگان مجلس به منظور برقراري هرچه بهتر امنيت در داخل كشور و مرزها، جلوگيري از صرف هزينههاي اضافي و تداخلِ وظايف، مسئوليتها و مأموريتها مشابه، مطرح و به طور جدي دنبال شد. سرانجام، قانون ادغام نيروهاي انتظامي شامل شهرباني، ژاندارمري، كميته انقلاب اسلامي و پليس قضايي در 27 تيرماه 1369 از تصويب مجلس شوراي اسلامي گذشت و در 2 مرداد 1369 به تصويب و تنفيذ شوراي نگهبان رسيد.
* ارتحال فقيه جليل و عارف واصل آيت الله «سيّدرضا بهاءالديني» (1376 ش)
اشاره: آيتالله سيّدرضا بهاءالديني از 19 سالگي در حوزه درس آيتالله شيخ عبدالكريم حائري يزدي شركت جست و در 25 سالگي اجازه اجتهاد گرفت. به مدت بيش از پنجاه سال، به تدريس و تربيت طلاب در حوزه علميه قم مشغول شد. آيتالله بهاءالديني، از نمونههاي روحانيان زاهد و عامل بود؛ به نماز شب و رعايت جزئيات مسائل اخلاقي پايبندي بسيار داشت و از علاقمندان عالمان آزاده به شمار ميرفت. ايشان به خواندن قرآن و ادعيه شوق فراوان داشت. به دفاع از حريم ايران اسلامي اهميت فوقالعاده ميداد و به همين خاطر، عليرغم كهولت سن و رنج بيماري، چندين بار در زمان جنگ در جبههها حضور يافت. سرانجام اين فقيه عارف پس از 89 سال زندگي زاهدانه، در بيست و هفتم تيرماه 1376ش برابر با دوازدهم ربيعالاول 1418ق در قم درگذشت و در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
9 رمضان در گذر تاريخ
* رحلت عارف نامي شيخ «محمد بهاری همداني» (1325 ق)
اشاره: آيت الله حاج شيخ محمد بهاري همداني از عالمان بزرگ و عارفان مشهور قرن سيزده و چهاردهم هجري قمري در ايران است كه به وارستگي، پارسايى، كمال علم و عمل و تأثير نفس در تربيت شاگردان برجسته شهرت داشت. او كه از جواني، اهل عبادت و تهجُّد و رياضات شرعي بود، در نجف به حلقهي مريدان ملاحسينقُلي همداني درآمد و پس از فوت استاد، بسياري از افراد، از وي كسب دستور سلوك ميكردند. تعليم و تدريس شيخ محمد به طور عمده، شفاهي بود و يك مجموعه به نام تذكرةُالمتّقين از آثار وي گردآوري شده است. اين عالم رباني و زاهد عارف، سرانجام در هفتاد سالگي دار فاني را وداع گفت و در بهارِ همدان به خاك سپرده شد.
* تولد حضرت يحيي بن زكريا(ع)
اشاره: حضرت يحيي (ع) پسر حضرت زکريا (ع) و از پيامبران بنياسرائيل بود، و در قرآن کريم به نبوتش تصريح شده است. حضرت زکريا (ع) وقتي به سن پيري رسيد، چون فرزندي نداشت و بيم داشت نبوت به دست نااهلان برسد، از خداوند خواست فرزندي به وي عطا کند تا وارث او و وارث آليعقوب باشد. خداوند نيز حضرت يحيي (ع) را به وي ارزاني داشت. در کلامالله مجيد، نام حضرت يحيي (ع) پنج بار آمده و چند فضيلت نيز براي او بيان شده است؛ ايمان وي به حضرت عيسي (ع)، پارسايي و عفت و ترک آميزش با زنان و نيز اعطاي مقام نبوت در کودکي از جمله ويژگيها و فضيلتهاي حضرت يحيي (ع) ميباشد که در قرآن کريم به آنها اشاره شده است. در احاديث آمده است که حضرت يحيي (ع) در سه سالگي به مقام نبوت نائل شد و در پنج سالگي در جمع بنياسرائيل سخن گفت و آنان را موعظه کرد. مادر وي خواهر يا خاله حضرت مريم سلامالله عليها بوده و خودش پسرخاله و تصديقکننده حقانيت عيسي (ع) بود. از عبادت و زهد و دنياگريزي و گريههاي حضرت يحيي (ع) احاديث فراواني رسيده است. نقل است که جامهاش از ليف - پوست درخت خرما -، خوراکش از برگ درختان و نان جو، و فرش و بسترش زمين بود. خانهاي نداشت و وقتي شب فرا ميرسيد، هرجا که بود، همانجا ميماند و شب را به صبح ميرساند. يحيي (ع) سرانجام بهوسيله هرود پادشاه فلسطين به شهادت رسيد. سبب قتل وي، مخالفتش با ازدواج غيرشرعي هرود با دختر همسرش بود. برخي مورخين نيز انگيزه قتل او را مخالفتش با ازدواج پادشاه با برادرزادهاش عنوان کردهاند. آرامگاه حضرت يحيي (ع) در مسجد جامع اموي ميباشد که اکنون نيز اثر آن باقي است.
* درگذشت عالم وارسته آيت الله «شيخ علي خوئي» (1350 ق)
اشاره: شيخ علي بن علي رضا خوئى از علماي اماميه ي قرن چهاردهم هجري، در سال 1292 ق در شهرستان خوي به دنيا آمد و تحصيلات ابتدائى را در زادگاه خود به پايان رساند. آنگاه عازم حوزهي علميهي نجف گرديد و از محضر آخوند خراساني و شيخ هادي تهراني بهره برد. شيخ علي خوئي پس از مدتي، به آذربايجان مراجعت كرد و در اروميه سكني گزيد و مصدر خدمات فرهنگي گرديد تا اين كه در سال 1350 ق در 58 سالگي در بندر شرفخانه رخ در نقاب خاك كشيد. تشريح الصدور در 6 جلد، تعادل و ترجيح، عقد نكاح و عِقدالفريد في شرح القصايد از آثار اوست.