ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 6 آذر 1388     |     کد : 5659

امروز جمعه 6 آذر 9 ذي الحجه 27 نوامبر

امروز جمعه 6 آذر 9 ذي الحجه 27 نوامبر ...

امروز جمعه 6 آذر 9 ذي الحجه 27 نوامبر

روز عرفه وأعمال و عبادات آن

روز عرفه،از روزهاي شريف سال و از بهترين عيد هاي بندگان خدا است.گرچه به عيد معروف نشده است ولي روز با سعادت وبا برکتي است.             

براي زائران و حاجيان خانه خدا أعمال ويژه اي است،که در رساله هاي مناسک حج بيان گرديده است.                                         

براي غير حاجيان،حضور در حرم اباعبدالله الحسين(ع) در کربلا و خواندن دعا، مناجات و زيارت آن حضرت و ساير شهيدان واقعه عاشورا،افضل عبادات است و ثواب آن، معادل دعا و مناجات حاجيان در عرفات و يا بيشتر ازآن مي باشد. در اين جا به برخي از أعمال عبادي اين روز شريف اشاره مي کنيم:

1- معرفي پيامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) و تشريح حقانيت و فضائل آنان. عمروبن ابي مقدام،روايت نمود:ابو عبدالله[امام جعفر صادق]عليه السلام را در روز عرفه در سرزمين عرفات ديدم که با صداي بلند،مردم را مي خواند و به آنان مي فرمود:يا ايها الناس! ان رسول الله کان الامام، ثم کان علي بن ابي طالب،ثم الحسن، ثم الحسين، ثم علي بن محمد،ثم هه.   

 آن حضرت،اين خطابه را سه بار در پيش روي،سه بار در سمت راست، سه بار در سمت چپ و سه بار در سمت پشت سرو جمعاً دوازده بار بيان نمود.         

عمروبن ابي مقدام گفت: از لغت دانان عرب در باره واژه "هه"پرسيدم، به من گفتند:اين واژه براي فلان طائفه عرب است.[منظور آن حضرت از اين واژه،امامت خودش بوده است].                                         درعصر ما،شايسته است در چنين روزي وجود شريف منجي عالم بشريت و حجت خدا در زمين،يعني حضرت مهدي(ع) به مردم شناسانده شده و آنان را به ظهور وي اميدوار نمايند.

 2- توبه و طلب بخشش گناهان .

خداوند در شب و روز عرفه،توبه بند گانش را مي پزيرد. همان طور که در چنين روزي توبه حضرت داوود(ع) و حضرت آدم (ع) را پذيرفت.

3- غسل کردن در روز عرفه.

4- زيارت امام حسين(ع) .

 در باره ثواب زيارت امام حسين(ع) در روز عرفه،روايات  زيادي وارد گرديده که اکثر آن ها به  توانتر رسيده است.

 5- خواندن نماز.

چندين نماز براي شب وروز عرفه وارد شده است،از جمله خواندن دو رکعت نماز در فضاي باز و در زير آسمان، پيش از پرداختن به ساير ادعيه و مناجات . هم چنين خواندن نماز اميرالمؤمنين(ع) و دوازده رکعت نماز ديگر[در شش نماز دو رکعتي].

6- خواندن تسبيحات روايت شده از پيامبر(ص) [سبحان الذي في السّماءِعرشه، سبحان الذي في الارض حکمه...]. اين تسبيحات، صد بار خوانده شود، آن گاه صد بار سوره توحيد،صد بار آيه الکرسي وصد بار صلوات بر محمد وآل محمد(ص) نيز خوانده شود.

 7- خواندن دعاهاي مأثوره.

از جمله دعاي امام حسين(ع) در روز عرفه[الحمدالله الذي ليس لقضائه دافع...] و دعاي امام زين العابدين(ع) [اللهم لک الحمد بديع السماوات و الارض، ذاالجلال و والاکرام ...].                                              به هر روي، شب و روز عرفه از ايامي است که بندگان خدا براي اصلاح نفس خود و ايجاد رابطه اي قويتر ميان خود و خالقشان، بايد تلاش بليغي   به عمل آورند و از چنين فرصت هاي ارزشمند، بهره هاي وافر يابند

 

ماجراي سدّ ابواب و استثناي حضرت علي (ع) در سال دوّم قمري

پيامبر اکرم (ص) پس از هجرت به مدينه منوره و تشکيل نظام اسلامي، در آغازين روزهاي حضورش در اين شهر اقدام به ساختن مسجد نمود، تا پايگاه و محل گرد همايي و عبادت مسلمانان باشد.

مهاجراني که از مکه معظمه به مدينه منوره هجرت کرده وفاقد خانه و مسکن بودند، همين مسجد را خوابگاه خويش قرار دادند. اما پس از مدتي پيامبر(ص) آنان را از خوابيدن و بيتوته کردن در مسجد [به خاطر حفظ شئونات اسلامي و احترام به اماکن مقدس]بازداشت و دستور داد تابراي خويش خانه هايي بسازند و از مسجد بيرون روند.

مهاجران، خانه هايي در اطراف مسجد ساختند ولي هر کدام از آنان،دري به مسجد گشودند، تا ضمن ابراز علاقه مندي به مسجد، در رفت آمدو آنان به مسجد آسان شود و براي درک نماز جماعت رسول خدا(ص) توفيق بيشتري داشته باشند.

ازاين وضعيت، مدت چنداني نگذشته بود که جيريئل امين بر رسول خدا(ص) فرود آمد و به آن حضرت وحي کرد که خداوند سبحان مي خواهد مسجد پاک و نظيف بماند و رفت و آمد مسلمانان در آن،در حال پاکي و طهارت باشد،بدين جهت تمام درهايي که به آن گشوده شده است، بايد بسته شوند، جز در خانه علي(ع)، که از اين امراستثنااست.

پيامبر اکرم(ص) ،معاذبن جبل را مأموريت داد که اين خبر را به مسلمانان برساند وبگويد درهاي خودرا به سوي مسجدالنبي(ع) ببنديد.

معاذبن جبل پيام رسول خدا(ص) را به صحابه آن حضرت،از جمله ابوبکر،عمر،عثمان، طلحه، زبير، عبدالرحمن عباس و حمزه ابلاغ کردو همگي اطاعت کردند و در هاي خود را بستند.

برخي از آنان درصدد چانه زني بر آمده و براي خودامتياز اندکي طلب مي کردند.

روايت شده استکه عمربن خطاب پس از در يافت پيام رسول خدا(ص) به نزد آن حضرت رفت و به وي عرض کرد:يا رسول الله!دع لي بقدر ما انظراليک بعيني؛ اي رسول خدا(ص) ![من نيز به مانند ديگران در خانه ام را مي بندم ولي از تو خواهش دارم که]به اندازه ديدن چشم مرا معاف داري تا من ازآن سوراخي تورا وداخل مسجدرا بنگرم.پيامبر(ص) از پذيرش در خواست عمر بن خطاب امتناع نمود و فرمان داد که کلاً بايد بسته شود.تمام در هايي که به مسجد گشوده بودند،بسته شد. جز در خانه امام علي بن ابي طالب(ع) که پيامبر وي را از بستن در خانه اش استثنا نمود.

اين امربر برخي از صحابه کبارو ريش سفيدان همراه پيامبر(ص) گران آمد و پشت سر آن حضرت گلايه و شکوه نمودند. اين خبر به پيامبر اسلام(ص) رسيد.پيامبر(ص) روزي در مسجد مدينه براي آنان خطبه خواند و در ضمن آن فرمود:قد بلغني ما قلتم في سد الابواب، والله ما انا فعلت ذلک،ولکن الله فعله و ان الله اوحي الي موسي(ع) ان يتخذ بيتاً طهراً لا يجنب فيه،الا هوو هارون وابناه، يعني لايجامع فيه غير هم و ان الله اوحي الي ان اتخذ هذا البيت طهرا، لا ينکح فيه الاّ اناو علي و الحسن والحسين و الله ما انا امرت بسد ابوابکم ولا فتحت باب علي،بل الله امرني به؛

آن چه در باره بسته شدن در ها گفتيد، خبرش به من رسيد. به خدا سوگند من آن را انجام ندادم،بلکه اين فرمان الهي بود[که از طريق من به شما ابلاغ گرديد]. خداوند متعال به حضرت موسي(ع) وحي فرستاد که خانه پاکي را [براي عبادت و پرستش ] برگزيند و کسي در آن به جنابت نرسد مگر خود موسي(ع) و برادرش هارون(ع) و فرزندان هارون، يعني غير از آنان کسي در آن آميزش انجام ندهد. خداي سبحان به من نيز وحي فرستاد که اين خانه [مسجدالنبي]را پاکيزه نگه دارم و کسي در آن نکاح انجام ندهد[به حالت جنابت وارد نشود]جز من،علي،حسن و حسين[که از اين فرمان مستثنا شديم]. به خدا سوگند من بسته شدن در هاي شما را و باز بودن در خانه علي را فرمان ندادم،بلکه اين خداي بزرگ بود، که به من چنين فرماني داد.

به هر روي، تمام درها بسته شد جز درخانه پيامبر(ص) و در خانه علي(ع) و خداوند سبحان بار ديگر فضيلت و بر تري علي(ع) را پس از پيامبر(ص) برتمامي خلايق، از جمله بر همه اصحاب و ياران رسول خدا(ص) اثبات و آشکار نمود

مورخان و سيره نويسان، تاريخ دقيق اين واقعه را بيان نکردند، مگربرخي از آنان، که ان را در نهم ذي حجه ذکر کرده و سال وقوع را متذکر نشدند.

از برخي شواهد و قراين به دست مي آيد که اين واقعه در نهم ذي حجّه سال دوّم قمري به وقوع پيوست.

 

شهادت مسلم بن عقيل(ع) در کوفه در سال 60 هجري قمري

مسلم بن عقيل پسر(ع) ،عموي امام حسين(ع) به نمايندگي ازآن حضرت ،جهت سامان بخشيدن به قيام شيعيان کوفه بر ضد يزيدبن معاويه،در پنجم شوال سال 60 قمري وارد کوفه شد و در خانه مسلم بن مسيب،که خانه سراي مختار بن ابي عبيده ثقفي بود فرود آمد.از آن هنگام ريش سفيدان و بزرگان شيعه به محضرش حاضر شده و پس از استماع نامه امام حسين(ع) اظهار، خوشحاليکرده و با مسلم بن عقيل(ع) به نمايندگي از آن حضرت،بيعت مي کردند.

ساير شيعيان و محبان اهل بيت(ع) و مخالفان حکومت ديکتاري بني اميه،به تدريج متوجه حضور نماينده امام حسين(ع) در کوفه شده و به محضرش مي شتافتند، تا علاوه بر آشنايي با او،از طريق وي با امام حسين(ع) اظهار اطاعت و بيعت نمايند.

تعداد فراواني از مبارزان کوفه با مسلم بن عقيل(ع) بيعت کردند و او را به ادامه قيامي بزرگ بر ضد خلافت جائرانه يزيد اميدوار نمودند. تا اينکه تعداد بيعت کنندگان به هيجده هزار تن رسيد. در اين هنگام مسلم بن عقيل(ع) نامه اي براي امام حسين(ع) نوشت و ضمن گزارش آمادگي مردم کوفه،آن حضرت را به اين شهر دعوت کرد .

درآن زمان حاکم شهر کوفه، نعمان بن بشير بود و نسبت به سايراستانداران يزيد، طمع چنداني در قتل و غارت مردم نداشت.وي که ازآمدن مسلم بن عقيل(ع)، به کوفه خبردار شده بود،طي سخناني در مسجد اعظم کوفه، مردم را از سر پيچي و آشوبگري بر حذر داشت و به صورت ظاهري،آنان را تهديد به سختگيري و اعمال خشونت نمود.

ولي اين مقدار،هواداران بني اميه را راضي نگه نمي داشت و بدين جهت افرادي چون عبدالله بن مسلم خضرمي، عمّارةبن وليد و عمر بن سعد نامه هايي براي يزيد نوشته و ضمن گزارش فعاليت هاي مسلم بن عقيل(ع)، خواهان اعزام حاکم خشن تر و سختگيرتر شدند.

يزيد بن معاويه،پس از مشورت با غلام پدرش، بنام "سرجون"تصميم به تعويض حاکم کوفه گرفت.وي، طي حکمي عبيدالله بن زياد، حاکم بصره را باحفظ سمت ،به استانداري کوفه منصوب کرد.

با آمدن عبيدالله به کوفه، وضع اين شهر دگر گون شد.

هواداران بني اميه تقويت شده و با شيطنت هاو فتنه انگيزي هاي عبيدالله،روز به روز کار مسلم بن عقيل(ع) مشکل تر شد.

مسلم بن عقيل(ع) براي پيش برد قيام، ناچار شد خانه اش را تغيير داده و در خفا به سر برد و انقلابيون را به صورت غير آشکار سازماندهي کرده و براي قيامي بزرگ آماده کند.بدين جهت از خانه مسلم بن مسيب به خانه هاني بن عروه نقل مکان کردو از طريق برخي از ياران و اصحاب مطمئن خويش با شيعيان رابطه بر قرار ميکرد.

عبيدالله بن زياد با به کار گيري سرمايه هاي زياد و جاسوسان و نفوذي هاي خويش، به مخفي گاه مسلم بن عقيل(ع) پي برد.

او، با ترفندي هاني بن عروه را به قصر دار الاماره بردو از وي بازجويي

سختي بعمل آورد و به خاطر ميزباني مسلم بن عقيل،دستور داد او را مورد ضرب و شتم قرار داده و بر وي سخت گيرند.

هاني بن عروه در دار الامارهم ضروب و زخمي شد و در حجره اي زنداني و مورد اذيت و آزار جسمي و رواني قرار گرفت و اين مسئله براي مسلم بن عقيل(ع) بسيار گران آمد.بدين جهت هوا داران و شيعيان را براي آشکار کردن قيام فرا خواند.

تعدادي با او همراه شده و براي رهايي هاني بن عروه به سوي دارالاماره حرکت کردند. با اينکه قيام مسلم بن عقيل، پيش از موعد مقرر آغاز شده و بسياري از مبارزان و رزم جويان از آن بي اطلاع بوده و يا اساساً در آن زمان، در کوفه نبودند،با اين حال چندين هزارمرد جنگي با مسلم بن عقيل(ع) همراه شده و به سوي دارلاماره هجوم آوردند.

عبيدالله بن زيادکه توان مقابله و برابري باآنان رانداشت،به درون دارالاماره  گريخت و در هاي ورودي را از پشت  بست و براي متفرق کردن شيعيان و مبارزان،دست به نيرنگ هاي متعدد زدو از اين راه،تعداد زيادي از مبارزان را از اطراف مسلم بن عقيل(ع) پراکنده نمود.

با فرا رسيدن تاريکي شب، ياران مسلم بن عقيل پراکنده شده و او پس از پايان نماز مغرب،تنها شد و کسي با او باقي نمانده بود.

وي، سر گشته و بي پناه بود و در کوچه هاي کوفه مي گشت تا به جايي که بياسايد،ولي نمي خواست به خانه اي از خانه هاي ياران و ارادتمندانش برود وبراي او ناراحتي و درد سري ايجاد کند.تا اينکه به در خانه پير زني به نام "طوعه"رسيد.

طوعه پس از شنا سايي وي، بسيار احترامش کرد و در خانه محقر خويش، وي را جا داد.

مسلم بن عقيل(ع) آن شب را با نمازومناجات به پايان رساندوخودرابراي مبارزه اي سخت و توان فرسا مهيا نمود .

طوعه، پسري داشت که از حضور مسلم بن عقيل(ع) در خانه خويش با خبر شد و به طمع گرفتن جايزه،عبيدالله بن زياد را از آن مطلع نمود.

عبيدالله بن زياد براي دستگيري مسلم بن عقيل(ع) ،تعداد سيصد نفراز مزدوران خويش به فرماندهي محمد بن اشعث را به سوي خانه طوعه اعزام کرد .

مسلم بن عقيل(ع) از خانه طوعه بيرون آمد و يک تنه با آن همه مرد جنگي به نبرد پرداخت و چندين نفر از آنان را کشت و تعداد ي را زخمي نمود و همين امر باعث ترس و وحشت سر بازان عبيدالله شدوازروبرو شدن بامسلم بن عقيل(ع) پرهيزمي کردند. بدين جهت، محمّد بن اشعث پيامي براي عبيدالله فرستاد و تعدادي نيرو يبيشتري تقاضا کرد و عبيدالله از اينکه براي يک جوان رزمنده هاشمي،اين همه نيروي رزمي کفايت نمي کند،شگفت زده شد و افراد کمکي ديگري براي پسر اشعث فرستاد.

محمد بن اشعث که از نبردبا مسلم بن عقيل(ع) ،عاجز مانده بود، به وي پيشنهاد امان داد و گفت در صورت تسليم شدن،از امان نامه عبيدالله بر خوردار خواهد گرديد.ولي مسلم بن عقيل اعتنايي به امان وي نکردو جهاد و مبارزه اش را ادامه داد. تا اينکه کوفيان تصميم به هجوم جمعي گرفته و او را از هر سو محاصره کردند و پس از وارد کردن زخم هاي فراوان، وي را در حالي که از شدت تشنگي بي حال شده بود دستگيرش کرده و به نزد عبيدالله بردند.

عبيدالله بن زياد پس از باز جويي از مسلم(ع) و هتاکي به وي و خاندان رسالت، دستور داد وي را به شهادت رسانند.

مردي از اهالي شام که در نبرد با مسلم بن عقيل(ع) زخمي شده بود، مأمور کشتن وي شد و آن مظلوم وغريب را به بالاي کوشک دارالاماره برد و سرش را از بدن جدا کردو تن بي جانش را به زمين  انداخت.

عبيدالله بن زياد،پش از کشتن مسلم بن عقيل(ع) دستور داد هاني بن عروه و دو تن از ياران مسلم بن عقيل(ع) به نام هاي:هاني بن ابي حيةوادعي و زبير بن ارواح تميمي را که به دست مزدوران حکومتي دستگير شده بودند، نيز گردن زنند.

آن گاه، بدن هاي شهيدان را نگونسار بر دار کرده و سرهايشان را با نامه اي به نزد يزيدبن معاويه در شام فرستاد.

تاريخ قيام مسلم بن عقيل(ع) در کوفه،روز سه شنبه هشتم ذي حجّه و روز شهادتشس  نهم ذي حجّه سال 60 قمري بود.

 

رحلت سيد ابوالحسن اصفهانی  در سال 1365 هجری قمری

خلاصه ای از زندگی این بزرگ مرد عرصه دین و دانش:

ولادت :او اصـالتا از سـادات مـوسـوی بهبهان بود، پدرش مرحوم سيد محمد فرزند مرحوم سيد عبدالحميد از شـاگـردان صـاحـب جـواهـر می  باشد كه در سال 1277 هجری قمریدر قريه (مديسه ) از قرا (لنجان ) اصفهان به دنيا آمد.

تحصيلات :تحصيلات اوليه را در اصفهان در مدرسه نيماورد به انجام رساند و در سال 1307 هجری قمریبه قصد ادامه تـحـصـيـلات، عـازم حوزه علميه نجف گرديد و در محضر درس بزرگان و فضلای حوزه نجف شـركت جست و به درجه عاليه اجتهاد نائل آمد

اساتيد :وی از مـحـضـر مـيـرزا ابـوالـمـعـالی كلباسی و مرحوم آخوند خراسانی بيشترين اوقات تحصيلی خود را سپری نموده است.

شاگردان :در حـوزه پـر بـركـت اصفهانی دست پروردگان بسياری را به اجتماع مسلمين ارائه داد شده كه به عنوان نمونه از فقهای نامدار زير می  توان نام برد:

1 ـ سيد محسن حكيم

2 ـ سيد محمد هادی ميلانی

3 ـ شيخ عبدالنبی اراكی

4 ـ ميرزا هاشم آملی

5 ـ ميرزا محمد تقی آملی

6 ـ مرحوم معز الدوله

7 ـ شيخ محمد حسين خيابانی (والد استاد جعفر سبحانی)

8 ـ شيخ محمد تقی بروجردی

گفتار بزرگان :مرحوم مرعشی نجفی (ره ) می  فرمودند : وقتی كه جنازه مطهر سيچ ابوالحسن اصفهانی در صحن مطهر علوی بود، مرحوم شيخ محمد حسين كاشف الغطا خطاب به جنازه، اين جمله جاودانی را انشا فرمود :(هـنـيـا لك يا ابا الحسن، عشت سعيدا و مت حميدا قد انسيت الماضين و اتعبت الباقين كانك قد ولدت مرتين). يعنی : (گـوارا باد بر تو نزول بر معبود خويش زندگی سعادتمندانه و مرگ و رحلت پسنديده ای داشتی زنـدگی تو آن چنان با شكوه و توأم با تدبير بود كه بزرگان گذشته را به بوته فراموشی سپردی و آيندگان را به تعب افكندی گويا تو دو بار به جهان آمده بودی يك بار تجربه و درايت كسب نموده و بار ديگر آن را به كار بسته بودی.

خصوصيات اخلاقی :او دارای صـفـات كريمه و همت بلند بود و در كياست و درايت و مديريت، گوی سبقت را از ديگر هـم رديـفـان خـود بـرده بـود او بيان رسا و طبع روان داشت.

او صـاحـب روح بـزرگ پـايداری و استقامت در راه خدا بود معروف است كه فرزند رشيدش سيد حسن اصفهانی در بين نماز مغرب و عشا، به دست يك فرد ديوانه و تـعليم ديده به قتل رسيد و اين پدر هفتاد ساله خم به ابرو هم نياورد و حتی از قاتل فرزند خود نيز گذشت، و اين نمونه و ضرب المثل پايداری و صبر در بين اقران بود.

دوران :انـگـلـيس ها به بهانه حفظ پايگاه های خود، در عراق به اين كشور اسلامی  لشكر كشی كردند و آن را اشغال نمودند رشيد عالی نخست وزير عراق به ايران گريخت و سپس به مصر رفت همراه با حمله انـگليس ها به عراق و فرار رشيد عالی ،امير عبداللّه دائی، فيصل و نوری سعيد از افسران عراق كه به اردن پـناهنده شده بودند با قوای امدادی انگليس، به عراق آمدند و دو باره دولت دستوری خود را در عـراق تـشكيل دادند و در اين موقع انتخابات فرمايشی راه انداختند و آن در سال 1341 هجری قمریبود فيصل در اين انتخابات اكثريت آرا شيعه را منظور نداشت و اين انتخابات توسط علما و فقها شيعه تحريم گرديد مرحوم ميرزای نائينی و سيد ابوالحسن اصفهانی، دو مرجع بزرگوار و عاليقدر آن روز، فـعـاليت های مرحوم شيخ مهدی خالصی را مورد تأييد قرار دادند و اين امر زمينه های قيام مردم را فـراهم ساخت كه مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانی و ميرزای نائينی و سيد هبة الدين شهرستانی به ايران تبعيد گرديدند.

حادثه مسجد گوهرشاد : مـورد دوم از دهها مورد فعاليت آن فقيه عظيم الشأن در امور سياسی، اجتماعی مسلمانان، عكس العمل آن فقيه بزرگ در برابر حوادث مسجد گوهرشاد بود فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، يكی از دهـها و صدها حوادث جنايت بار دوران رضا خان پهلوی است كه مردم مسلمان را در راه حمايت از روحانيت به خاك و خون كشيد آن روز مردم در اعتراض به دستگيری سيد حسين قـمی  دست به تظاهرات زده بودند وقتی خبر به رضا شاه رسيد كه دهها هزار نفر از مردم مشهد به دفاع از اهداف اسلام و روحانيت در مسجد گوهرشاد اجتماع كرده اند، دستور داد همه مردم را از طـرف درها و چهار طرف پشت بام مسجد، به رگبار مسلسل ببندند و هيچ نوع رحم به صغير و كـبـيـر و زن و مـرد نـكـنند دستور دژخيم تاريخ، توسط مأمورين جنايت كار او عملی شد و مردم بـی دفـاع را بـه صفير گلوله بستند و چندين هزار نفر از زن و مرد و روحانی و غير روحانی، زائر و بـومی  را بـه شـهادت رساندند پس از اين يورش وحشيانه، درهای مسجد را باز كردند و زنـدگـان را بـيرون بردند و كشتگان را به كاميونها ريخته و همه را در خندقی كه در بيرون شهر برای همين منظور حفر كرده بودند، ريختند و روی آن را پوشاندند كه هنوز آن نقطه به قتلگاه مشهور است .

پـس از اين ماجرا، سيد حسين قمی  در باغ سراج الملك شهر ری محبوس گرديد و هر گـونـه تماس با ايشان ممنوع اعلام شد بعد از يك ماه بود كه او را به اتفاق فـرزنـدش و جمعی ديگر به اعتاب مقدسه تبعيد كردند وقتی سيد حسين قمی  وارد كربلا شـد، مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانی، دامادشان آقای سيد ميرزا را با نامه ای به نمايندگی از خود خدمت ايشان اعزام نمود و آقا سيد مير گفته بود : آقا به من دستور داده اند از طـرف ايـشـان دسـت شـما را ببوسم اين عمل سيد ابوالحسن اصفهانی، مرجع تقليد اسلامی  اثر خود را بـخـشـيـد و بـه ايـن تـرتـيب سيد ابوالحسن اصفهانی رضايت خود را از اعمال و خدمات آن عالم ربانی و نارضايی و خشم خود را از اعمال فجيع دولت سر سپرده رضا خانی اعلام نمودند.

مرجعيت :پس از رحلت آخوند خراسانی در سال 1329 هجری قمری، مرجعيت عـامـه با ميرزا محمد تقی شيرازی بود او احتياطات خود را به ايشان ارجاع داده بود پس از در گذشت او در سال 1338 هجری قمری، ميرزای نائينی و سيد ابوالحسن اصفهانی، هر دو به عنوان مرجع تقليد معروف و مـشـهـور گـرديـدنـد، تـا ايـنكه ميرزای نائينی در سال 1355 هجری قمریهم سال با فوت شيخ عـبـدالكريم حائری در گذشتند مرجعيت به صورت تمام به سيد ابوالحسن اصفهانی در نجف و اغلب بلاد شـيـعـه، محرز و مسجل گرديد ايشان رساله ای نگاشتند كه نام آن ( وسيلة النجاة) می  باشد كه ترجمه فارسی آن ( صراط النجاة) و ترجمه اردوئی آن ( طريق النجاة) می  باشد.

وفات :سيد ابوالحسن اصفهانی در روز دوشـنـبه نهم ذی الحجه سال 1365 هجری قمریمطابق با سيزدهم آبان ماه سال 1325 هـ. ش در كاظمين چشم از جهان فرو بست و به جهان باقی و به لقا دوست شتافت.

در گذشت اين عالم ربانی چنان شور و غوغايی در مردم عراق، ايـران، پـاكستان و هندوستان و تمام بلاد شيعه نشين ايجاد كرد كه تا آن روز بی سابقه بود .

 

درگذشت دكترمحمد حسن لطفي مترجم، پژوهشگرو سال1378هجري شمسي

دكترمحمد حسن لطفي مترجم، پژوهشگرو دانشمند ايراني سال1378هجري شمسي درگذشت. دكتر لطفي تحصيلاتش را درآلمان به اتمام رساند و دررشته هاي فلسفه و حقوق فارغ التحصيل شد. فهم دقيق وي ازفلسفه و تسلط او به زبانهاي آلماني، انگليسي و فرانسوي وي را به سمت ترجمه آثارشاخص فلسفه يونان و غرب سوق داد. دكترلطفي ازمعدود كساني بود كه متون كلاسيك فلسفي را به فارسي ترجمه كرده است. مجموعه آثار«افلاطون، فلاسفه يونان و فرهنگ رنسانس درايتاليا» ازآثار ارزشمند دكترلطفي درزمينه ترجمه بشمارمي رود.

 

برگزاری كنفرانس سران سه كشورامريكا،انگلستان و شوروي سابق در تهران در سال1322 هجري شمسي

كنفرانس سران سه كشورامريكا، انگلستان و شوروي سابق درتهران در سال1322 هجري شمسي برگزارشد. كنفرانس تهران درپي پيشرويهاي ارتش آلمان نازي درجريان جنگ جهاني دوم برپا شد. دراين كنفرانس سران سه كشور ياد شده درباره چگونگي اتخاذ شيوه هاي مبارزه با ارتش آلمان و كمك به جبهه هاي نبرد با يكديگر تبادل نظر كردند. در پايان كنفرانس تهران كه 4روز بطول انجاميد اعلاميه مشتركي توسط روزولت، چرچيل و استالين صادرشد كه درآن به انهدام نيروهاي نظامي آلمان و چگونگي انجام عمليات درجبهه هاي شرق، غرب و جنوب اشاره شده بود.

 

آغاز پرواز هواپيما ها از قطب جنوب در سال1929ميلادي

براي اولين بار در تاريخ هوانوردي در سال1929ميلادي و اكتشافات هوايي يك هواپيما از قطب جنوب پرواز كرد و به اين ترتيب پرواز هواپيماها از روي قطب آغازشد. دراين روزمهم تاريخي درياسالار ريچارد بيرد قطب شناس بزرگ امريكايي با هواپيما به اين اكتشاف بزرگ اقدام كرد. او درروزهاي 28و29نوامبردوبار از روي قطب جنوب گذشت.

 

 درگذشت فليكس ساوارت پزشك، مخترع و فيزيكدان فرانسوي در سال1841ميلادي

164 سال پيش درچنين روزي - 28نوامبرسال1841ميلادي: فليكس ساوارت پزشك، مخترع و فيزيكدان فرانسوي در 50 سالگي درگذشت. ازمهمترين اختراعات او«چرخ دندانه دار و ضديخ» را مي توان نام برد.

 


نوشته شده در   جمعه 6 آذر 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode