نشست علمی ماهانه انجمن فلسفه تعلیم و تربیت با حضور مرضیه عالی، با عنوان "نگاهی تبارشناسانه به سیر تحول انضباط در نظام های آموزشی(مبتنی بر مناسبات قدرت- دانش در دیدگاه میشل فوکو)" برگزار می شود.به گزارش خبرگزاری مهر، نشست علمی ماهانه انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران با حضور دکتر مرضیه عالی، با عنوان: نگاهی تبارشناسانه به سیر تحول انضباط در نظام های آموزشی (مبتنی بر مناسبات قدرت ـ دانش در دیدگاه میشل فوکو) یکشنیه 16 تیرماه از ساعت 16 تا 18 در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار می شود.
در چکیده این سخنرانی آمده است: کودکان در طول تاریخ آموزش و پرورش همواره از طریق روشها، راهبردها و دیدگاههای مختلف کنترل شده و به نظم درآمدهاند. این شیوهها که امروزه به عنوان شیوه های نوین انضباطی در مدرسه به کار گرفته می شوند، از نظر میشل فوکو و پیروانش یعنی فندلر[1](2001)، پاپکویتس[2](2003)، رادفورد[3](2005)، رز[4](2000)، مارشال[5](2003) و میلی[6](2007) به عنوان روش های انقیاد کودکان در نظامهای آموزشی مورد انتقاد قرار گرفته اند.
این پژوهش به تأسی از این دیدگاه تبارشناسانه فوکو به بررسی این مهم در سیر تاریخ آموزش و پرورش پرداخته و با نگاهی تبارشناسانه پیوند میان قدرت ـ دانش در گفتمانهای آموزش و پرورش پیرامون انضباط مورد بررسی قرار می دهد.
از این رو در این پژوهش در پی بررسی نقاط گسست گزاره های انضباطی در تربیت صورتبندیهای گفتمانی انضباط مدرن را در سه رژیم عمل انضباطی مداخله ای، تعاملی و عدم مداخله ای شناسایی نموده و پس از ردیابی گزاره های شکل دهنده به هر صورت بندی در رژیمهای حقیقت انضباطی به بررسی عوامل اثرگذار بر این دگردیسیها پرداخت. در مرحله بعد جهت بررسی تبار تعذیبی انضباط مدرن به تحلیل این گسستها از طریق تحلیل روابط قدرت، تصادف و تبار انضباط مدرن پرداخته و نحوه ورود لیبرالیسم و اشکال مختلف آن به گزاره های تربیتی را مورد بررسی قرار داد.
حاصل پژوهش بیانگر آن بود که در طول زمان در نظام های تربیتی نیز همچون سایر بخش های جامعه سبکهای خشن مجازات و تنبیه به مرور زمان جای خود را به اشکال بسیار نرم سازمان یافته نظارت و کنترل دادهاند که نه به عنوان ظهور مجدد انسانیت و آزادی بلکه به عنوان تکامل شیوههای انضباط در اشکال جدید، مؤثر و فراگیرتر نمایان شده اند اما همچنان دارای تبار تعذیبی هستند اما آنچه تاکنون مانع از شناخت این تبار شده است ریشه در ورود لیبرالیسم به عنوان عقلانیت سیاسی حاکم بر علوم انسانی به شیوه های انضباطی دارد که در نهایت منجر به آن شده است که کودکان به انسانهایی منقاد و مطیع تبدیل شوند و آموزش به صورت یک کالای تجاری شونده در بازار، عرضه شود و این گونه کودکان از طریق نظام های آموزشی به انقیاد در آیند.
بنابراین می توان گفت فوکو در نظامهای تربیتی به دنبال از بين بردن مرزهای عميق انضباطی است، جائی که صداهای متفاوت خفه می شود، کودکان از اجتماع، مدرسه و زندگی طرد می شوند و از طریق به کارگیری مفاهیمی همچون نابهنجار، شرور و گناهکار، قدرت در زندگی کودکان به اوج می رسد و کودکان نابهنجار و بیمار در دانش تربیتی به گونه ای از زندگی طرد می شوند که دیگر صدایی از آنها به گوش نمی رسد.
پی نوشت:
[1]- Fendler
[2]- Popkewitz
[3]-Radford
[4]-Rose
[5]-Marshall
[6]-Millei