ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 مرداد 1403
پنجشنبه 4 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 23 آبان 1388     |     کد : 5492

آيا فراموشي بيماري است؟

واژه فراموشي براي همه ما واژه آشنايي است. شايد براي همه شما پيش آمده باشد كه گاهي در جلسه امتحان، از‌ آنچه خوانده‌ايد...


واژه فراموشي براي همه ما واژه آشنايي است. شايد براي همه شما پيش آمده باشد كه گاهي در جلسه امتحان، از‌ آنچه خوانده‌ايد، چيزي به خاطر نياورده‌ايد، نشاني دوست تان را فراموش كرده‌ايد، شماره تلفني را به ياد نياورده‌ايد، يا نام فرد آشنايي را كه بارها او را ديده‌ايد، يادتان رفته و خطرناك‌تر از همه، روز تولد همسرتان را فراموش كرده‌ايد!

دكتر فربد فدايي، مدير گروه روانپزشكي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، درباره فراموشي، علل و راه‌حل آن توضيح مي دهند:

آقاي دكتر! فراموشي بيماري است؟

خوشبختانه اكثر مواردي كه به‌عنوان فراموشي مطرح مي شوند، جنبه بهنجار دارد و طبيعي هستند. براي نمونه، مواردي كه در مقدمه بحث ذكر كرديد، عموما طبيعي است، البته به شرط آنكه جنبه هميشگي نداشته باشد. اما مواردي نيز وجود دارد كه حكايت از يك بيماري عمده مي‌كند. بيماري آلزايمر از آن جمله است. به هر حال فراموشي يك نشانه است كه بايد به دنبال علت آن رفت و اين موضوع درباره فراموشي‌هاي عادي زندگي هم صدق مي‌كند.

به نظرم خيلي بديهي است كه ما بعضي چيزها را بدون هيچ علتي به ياد نياوريم.

خير، موضوع به اين سادگي‌ها نيست. البته احتياطا بايد بگويم توضيح من همه موارد مشابه را شامل نمي‌شود، اما دست‌كم برخي از آنها را تبيين مي‌كند.

مثلا مردي كه سعي ما كند تاريخ ازدواجش را به ياد داشته باشد و هديه‌اي به همسرش بدهد، آن را فراموش مي‌كند و زماني كه شب دير وقت به خانه بازمي‌گردد و زنش را منتظر مي‌بيند، از اين فراموشي غيرارادي خويش واقعا شرمنده مي‌شود. اين موضوع تحت عنوان "واپس‌زني" در مبحث ساز و كارهاي دفاعي رواني قابل ذكر است. اين امر ناشي از تمايل ناخودآگاه فرد براي فراموش كردن موضوعي است كه در واقع نمي‌خواهد آن را فراموش كند.

فراموشي در جلسه امتحان چه‌طور توجيه مي‌شود؟

گاهي فرد مطلبي را به طور سطحي و بدون توجه به محتواي آن به ياد سپرده است كه در واقع همان يادگيري طوطي‌وار است. در اين حالت يادآوري مشكل است، اما در صورتي كه راهنمايي شود، مطلب را تا حدودي به ياد مي‌آورد. اين حالتي است كه برخي دانشجويان با آن به خوبي آشنا هستند، بنابراين پرسش‌هاي چند گزينه‌اي (تستي) را به پرسش‌هاي تشريحي ترجيح مي‌دهند.

راجع به امتحان گفتيد، بنابراين اين را هم بپرسم كه بعضي وقت‌ها دانش‌آموز به معلم مي‌گويد پاسخ سوال سرزبانم است، اما نمي‌توانم بگويم! آيا اين موضوع توجيهي دارد؟

بله، اين موضوع توجيه علمي دارد. در واقع دانش‌آموز مطلب را مي‌داند، اما به علت اضطراب، كاركرد مراكز تكلمي اش به نوعي مهار مي‌شود، طوري كه نمي‌تواند معلومات خود را به صورت كلامي بيان كند. در اين موارد معلم مي‌تواند با رفع اضطراب و تنش در دانش‌آموز به او كمك كند تا جواب دهد.

از فراموشي‌هاي طبيعي، ديگر چه نمونه‌هايي وجود دارد؟

گاهي موضوعي را به ياد نمي‌آوريم، چون در زمان ديدن يا شنيدن آن، توجه و تمركز لازم را نداشته‌ايم، مثلا هنگامي كه به شدت نگران بيماري عزيزي بوده‌ايم و همكارمان راجع به يك موضوع مطالب جالبي را گفته است كه بعدها آن مطلب را به ياد نمي‌آوريم. بهتر است اين حالت را حواس‌پرستي بناميم.

هنگامي كه فرد، افسرده يا مضطرب است، چون از توجه و تمركز او كاسته مي‌شود، در به خاطر سپردن مطالب، اختلال روي مي‌دهد و بعدها نيز نمي تواند آنها را به ياد آورد. لذا مشكل مربوط به يادآوري مطلب نيست.

در شوخي ‌ها و فيلم‌ها راجع به حواس‌پرتي استادان و دانشمندان زياد مي‌شنويم و مي‌بينيم. آيا واقعا دانشمندان حواس‌پرت و كم‌حافظه‌اند؟

ابدا اين‌طور نيست، بلكه امكان دارد كه يك دانشمند يا هنرمند تا حدي در يك موضوع علمي يا هنري مستغرق شود كه توجهي به مسايل محيطي و حاشيه‌اي نداشته باشد و آنها را به ياد نياورد. البته گاهي هم اين شوخي‌ها با دانشمندان و استادان، نوعي ساز و كار دفاعي رواني از سوي شاگردان سابق آنها مي‌تواند باشد كه با فرافكني، حواس‌پرتي و بي‌توجهي خود را در امتحان‌ها به استاد نسبت مي دهند!

آيا مي‌توانيم بگوييم فراموشي‌هاي عادي ناشي از كم‌كاري دستگاه‌ عصبي است؟

در مورد حواس‌پرتي‌ها اين موضوع صحيح است، اما درباره فراموشي‌هايي با زمينه ناخودآگاه عكس اين مطلب صدق مي‌كند، به اين نحو كه در برخي فراموشي‌ها، دستگاه عصبي انرژي صرف مي‌كند تا موضوعي كه جنبه ناخوشايند دارد به ذهن فرد نرسد تا او از اضطراب مصون بماند. اين امر ناشي از تمايل ناخودآگاه فرد براي فراموش كردن موضوعي است كه در واقع نمي‌خواهد آن را انجام دهد، مثلا فراموش كردن تاريخ امتحاني كه براي آن آمادگي نداريد. در اين‌گونه فراموشي‌ها سلول‌هاي عصبي سالم هستند و ضايعه عضوي وجود ندارد.

آيا مي‌توانيم نتيجه بگيريم هر فراموشي كه در آن بافت مغزي سالم باشد، جنبه بهنجار دارد؟

نمي‌توان به اين صورت نتيجه‌گيري كرد، زيرا در برخي از شديدترين نابساماني‌هاي رواني با فراموشي‌هايي روبرو مي‌شويم كه در آنها گرچه بافت مغز سالم است، ولي بر كل زندگي فرد تاثير مي‌گذارد. مثلا فردي كه در اثر فشارهاي رواني شديد ناشي از مسايل اجتماعي (مانند ورشكستگي) يا روابط بين فردي (مانند اختلاف شديد با همسر) دچار وضعيت به ظاهر لاينحلي شده است، امكان دارد به طور ناگهاني هويت خود را از ياد ببرد، از شهري به شهري ديگر سفر كند، با نام جديد زندگي را آغاز كند و حتي همسر جديدي برگزيند، در حالي كه از فراموشي خويش مطلقا آگاه نيست. اين فرد چند هفته، چند ماه يا حتي چند سال بعد ناگهان به خود مي‌آيد و مانند اينكه هيچ اتفاقي بعد از فراموشي او رخ نداده باشد، مي‌خواهد زندگي قبلي خود را ادامه دهد، در حالي كه از زندگي جديد خود چيزي به ياد نمي‌آورد و حتي همسر و آشنايان تازه خود را به صورت افرادي ناآشنا مي‌بيند.

يعني خاطرات زندگي چند ماه گذشته او به‌كلي از بين مي‌رود؟

خاطرات زندگي جديد به كلي محو نمي شود، بلكه از دسترس ضمير خودآگاه او دور شده و در ضمير ناخودآگاه وي جاي مي گيرد. اين حالت به علت سازوكار دفاعي- رواني تجزيه اي روي مي‌دهد. فراموشي تجزيه‌اي، اختلال هويت تجزيه‌اي و خواب‌گردي نيز تحت تاثير همين سازوكار دفاعي رواني است، يعني بين بخش‌هايي از خودآگاهي تجزيه روي داده است.

اين خاطرات به ظاهر فراموش شده، به وسيله هيپنوتيزم قابل دستيابي است. در "اختلال هويت تجزيه‌اي" كه تحت عنوان "شخصيت چندگانه" معروف‌ است، جنبه‌هاي متفاوت شخصيت يك فرد هر چند مدت يك بار، به طور ناگهاني بر تمام روان او مسلط مي شود، طوري كه گويا ما با دو فرد كاملا متفاوت روبرو هستيم كه نام‌ها، رفتارها، خاطرات و حتي گاهي لهجه و نمره عينك متفاوتي دارند و از وجود يكديگر نيز آگاه نيستند.

گفتيد در تعدادي از فراموشي ‌ها كه تا كنون ذكر شد بافت مغزي سالم است. در چه نوع فراموشي‌ هايي بافت مغزي دچار ضايعه است؟

تعدادي از فراموشي‌ها علل مغزي دارند كه ناشي از تاثير عوامل شيميايي، فيزيكي، مكانيكي و تخريب مغز است، مثلا، مستي ناشي از الكل موجب مي‌شود فرد كارهايي را كه در حال مستي انجام داده است، بعدها به ياد نياورد. در واقع الكل به عنوان يك ماده شيميايي، در فرآيند شكل‌گيري‌ حافظه اثر تخريبي به جاي مي‌گذارد. حشيش و ال.اس.دي هم‌چنين وضعيتي را ايجاد مي‌كنند.

الكل، چه اثرات مخرب ديگري روي حافظه دارد؟

مصرف طولاني مدت الكل، سبب "نشانگان كورساكف" مي‌شود كه علامت عمده ي آن، فراموش كردن بخش‌هاي عمده‌اي از رويدادهاي زندگي است، به نحوي كه فرد به شكل ندانسته براي پوشاندن اين بخش‌هاي خالي، متوسل به افسانه‌پردازي مي‌شود و هر بار كه خاطره‌اي از گذشته را تعريف مي‌كند داستان جديدي را نقل مي‌كند (زيرا داستان قبلي را فراموش كرده است.)

"نشانگان ورنيكه" نوع حاد فراموشي الكلي است كه به دنبال مسموميت با الكل و كمبود ويتامين «B1» روي مي‌دهد و درمان‌پذير است، اما در صورت تداوم و عدم درمان تبديل به نشانگان كورساكف مي‌شود.

من شنيده‌ام كه درمان با تشنج برقي هم ممكن است سبب فراموشي شود. درست است؟

درمان با تشنج برقي يا ECT كه در بيماران مبتلا به افسردگي شديد انجام مي شود، گاهي باعث فراموشي موقت مي‌شود، ولي اين عارضه در عرض چند هفته برطرف مي‌شود. به علاوه ECT يك‌طرفه (به جاي دوطرفه) فاقد اين عارضه است. به هر حال ترس از فراموشي موقتي، نبايد جلوي استفاده از اين درمان موثر را بگيرد.

از ديگر عوامل عضوي كه باعث فراموشي مي شوند، چه چيزهايي مهم است؟

ضربه مغزي، كوفتگي و پارگي بافت مغز مي‌تواند سبب فراموشي شود كه گاهي پس‌گستر و گاهي پيش‌گستر است. پس‌گستر يعني فراموشي از زمان حادثه تا مدتي قبل از آن (چند روز يا چند هفته) است. پيش‌گستر، فراموشي از زمان حادثه تا مدتي پس از حادثه را شامل مي‌شود (يعني بيمار تا چند ساعت، چند روز، يا چند هفته پس از حادثه را به ياد نمي‌آورد). اين فراموشي‌ها با گذشت زمان كاهش مي‌يابند، اما گاهي هميشگي هستند.

در خون‌ريزي مغزي و غده‌هاي مغزي، به علت از بين رفتن بافت مغز كه ناشي از نرسيدن خون به سلول‌هاي مغزي است، فراموشي ايجاد مي شود، به ويژه هنگام ضايعات نيمكره چپ مغز، اختلالات به صورت ناتواني در صحبت كردن و فراموشي نام ها، خود را نشان مي دهند.

سن هم با فراموشي ارتباط دارد؟

ارتباط مستقيمي ندارد، اما به هر حال با گذشت زمان توانايي مغز در يادگيري و يادآوري مطالب، كمتر از دوران كودكي و جواني مي‌شود، اما مغز با استفاده از توانايي‌هاي ديگر، اين مشكل را تا حدودي برطرف مي‌كند. برخي بيماري‌ها در دوران سالمندي ظاهر مي‌شوند كه نقصان شناخت و حافظه هم جزو نشانه‌هاي آنهاست. انواع خرد زدودگي و يا زدودگي‌ها از اين جمله است. در اين بيماري‌ها از بين رفتن تدريجي سلول‌هاي مغزي سبب فراموشي مي‌شود. فراموشي در ابتدا كم است، اما به تدريج زياد مي شود و پس از چند سال فرد حتي نام خود را به ياد نمي‌آورد و اگر خود را در آينه ببيند، نمي‌شناسد.

براي درمان فراموشي چه بايد كرد؟

در مورد فراموشي‌هاي بيمارگونه كه جنبه رواني دارند، رفع علل زمينه‌اي توسط روان‌درماني و درمان‌هاي دارويي معمولا موثر است.

درمورد فراموشي‌هايي كه جنبه عضوي دارند نيز پيشگيري نقش مهمي دارد، مثلا پرهيز از الكل و موادمخدر و رفتارهاي پرخطري كه منجر به حوادث مي‌شود.

كنترل فشارخون و ديابت، ورزش و يك زندگي سالم و پرانگيزه به پيشگيري از فراموشي كمك مي‌كند.

در مورد بيماري‌ آلزايمر نيز امروزه مي‌گويند استفاده از داروهاي فرآيند شناخت (مهاركننده‌هاي كولين‌استراز) باعث بهبود كيفيت زندگي بيمار (و اطرافيان وي) مي‌شود.

 

دكتر مجيد سلطاني

 

 


نوشته شده در   شنبه 23 آبان 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode