تو مثل نقطه هستی
سیاه و ریز ریزی
ولی باید بدانی
برای من عزیزی
برای دیدن تو
كنارت می نشینم
كمی خم می شوم تا
تو را بهتر ببینم
همیشه صبح تا شب
فقط مشغول كاری
تو خیلی دانه حتماً
میان لانه داری
دلت می خواهد الآن
بیایی روی پایم
چرا پس ساكتی تو؟
بگو الآن می آیم
تو را من دوست دارم
خودت شاید ندانی
تو كوچولوترین دوست
برایم در جهانی