ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 مرداد 1403
پنجشنبه 4 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1392     |     کد : 53019

تاثير قصه گفتن مادر براي كودك/ قصه بهترین راه انتقال مفاهیم ارزشی به کودک

مادر می تواند مفاهيمي چون عدالت، حق دوستي، تفكر، ايمان، ادراك، اخلاق، استقامت، پيشرفت و دیگر مفاهیم ارزشی ...


مادر می تواند مفاهيمي چون عدالت، حق دوستي، تفكر، ايمان، ادراك، اخلاق، استقامت، پيشرفت و دیگر مفاهیم ارزشی را از راه داستان به کودک خود منتقل کند.به گزارش خبرگزاری مهر، قصه گفتن هاي مادر براي كوذك بسيار جالب و گيرا است به طوري كه حاضر است از بازي خود صرف نظر كند و بدان گوش فرا دهد. به هنگامي كه مادر براي كودك قصه مي گويد او تمام گوش است آنچنان به آن دلبسته است كه همه چيز را فراموش مي كند. مادر در ضمن قصه گفتن نكته ها به كودك مي آموزد و پايه هاي ايماني و اخلاقي محكمي را در او استوار ساخته و در ساختن و سازمان دادن او، در ايجاد زمينه هايي چون استقامت،عظمت جويي و.... بسيار موثر است.

قصه ها جان و روان آدمي را تحت تاثير قرار داده و در دل آدمي مي نشيند و اثرش پايدار مي شود، احساسات و عواطف را كاملا تحت الشعاع قرار داده و كودك را با موقعيت شخصيت هاي داستان همانند مي سازد.

علت تاثير داستان از اين بابت است كه در كودك حالت قهرمان جويي و همانندي است. شخصيت هاي شگفت انگيز داستان او را به سوي خود بر مي انگيزانند و كودك مي كوشد خود را مانند آنها كند. از سوي ديگر وجدان آدمي در داستان ها مشاركت مي كند و با مراحلي كه در قصه هاست يك به يك همراه مي شود و نتیجه می گیرد که داستان به صورت يك واقعيت ملموس پذيرفته شده و در ذهن راسخ مي گردد. تاثیر ديگر داستان اين است كه غير مستقيم خواسته ها و اميال كودك را نشان مي دهد و طفل با شنيدن آن تا حدودي اقناع و ارشاد شده ويا دليلي براي ادامه يا ترك تمايلاتش پيدا مي كند.

از طريق قصه مي توان به پرورش جان و روان كودك پرداخت و جنبه هاي متناقضي كه در ذهن او وجود دارد از ميان برد. مفاهيمي چون عدالت، حق دوستي، تفكر، ايمان، ادراك، اخلاق، استقامت، زيباجويي، زيبا كردن زندگي، رسوا جلوه دادن كار زشت، انحطاط، ترقي و پيشرفت و... همه وهمه از راه داستان امكان پذير است.

از طريق داستان مي توان فضائل اخلاقي را در فرد استوار ساخت، احساسات را رنگ داد و آدمي را نسبت به امري حساس يا بي تفاوت كرد. قصه نقاط ضعف و قدرت آدمي را به انسان نشان مي دهد و زمينه را براي تمرين، كسب تجارب، جبران ضعف، تقويت جنبه هاي مورد نظر فراهم مي سازد.

البته داستان ها مي توانند به جاي سازندگي ويرانگري داشته باشند. في المثل اگر مغز را از افسانه هاي بي حساب و بي نتيجه پر كنيم و به جاي ريختن مسائل ارزنده آن را با پوچي و بيهودگي رنگ دهيم پيداست كه چه زياني متوجه كودك كرده ايم. مغز كودك مخزني قيمتي و گرانبهاست و بايد چيزي قيمتي در آن گذارد. داستانهايي كه جنبه تخيلي دارند سازنده اند، ولي اگر خيالبافي از حد معيني بگذرد كودك را از واقع بيني دور مي دارد، او شخصيت هاي خيالي را واقعي پنداشته و بدنبال پياده كردن آن در جهان خارج مي افتد و در آن صورت است كه كارش به بيهودگي مي كشد.

نوع انتخاب كردن داستان

نظر به اهميت و تاثير فوق العاده داستان، مادر بايد نوع مطلوب را براي بيان كردن و گفتن به كودك انتخاب كند. اما چه داستان هايي را انتخاب نمايد؟ اين بستگي دارد به آنكه مادر در بيان داستان چه هدفي دارد. شك نيست كه داستان هاي جن وپري، آدم جنگلي، ديو مخوف، و از اين قبيل بايد دور افكنده شود. منظور اين نيست كه بگوييم جن وجود ندارد، بلكه مي گوييم آنچه كه براي كودك بايد انتخاب شود از اين نوع مناسب نيست. قصه هاي ترس آور موجب ترس هاي خطرناك در كودك مي شود.

داستانها بايد تصاويري از حق و باطل را نشان دهند و در آن پيروزيها اغلب از سوي حق باشد و روح اميد را در كودك زنده نگه داد. همچنین داستانها بايد روح ابتكار را در كودك تقويت كند و جنبه هاي خصمانه وكينه توزانه را در او بكشد و يا تضعيف كند، درس اخلاق بدهد و راه و روش انسانيت به او بياموزد.

براي كودكاني كه ترسو هستند بهتر است از داستانهاي قهرمانان و شجاعان صحبت شود و براي آنها كه اشتباهاتي دارند داستان هاي ديگري براي كوباندن آن روحيه ها. در همه حال قصه ها به تناسب مورد نظر بوده و داراي جنبه آموزندگي اصلاحي باشد.

-براي اطفال داستانهاي غم انگيز نقل نشود، زيرا روح آنان را افسرده مي سازد و بعدها ممكن است حالت قساوت را در آنان تقويت و يا ايجاد نمايد. داستان بايد روح اعتماد و اطمينان را در كودكان زنده كنند بايد جنبه ارشادي داشته باشد و موجب تحول و حركتي در كودك شود نه آنكه عقلش را تخدير كند و ذهن وهوش او را بربايد.

قصه ها بايد داراي نتايجي باشند و در اين نتايج هدف هاي مهم تربيتي خلاصه شود. مثلا داستان بايد نشان دهد خيانت بد است و عواقب نادرستي دارد. نتيجه داستان بايد به گونه اي باشد كه فرد را آگاهانه يا ناخود آگاه به واقع و حقايق امر نزديك سازد. زمان قصه گويي در تاثير آن دخالت دارد. بهتر است داستان ها به هنگام خواب كودكان و به موقعي كه در رختخواب و آماده خوابيدن است گفته شود و ذكر آن نوعي لالائي براي طفل باشد.


نوشته شده در   سه شنبه 10 ارديبهشت 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode