در زمانی كه كیم جونگ اون، رهبر كره شمالی با شدت هرچه تمامتر در حال تهدید آمریكاست ـ از جمله تهدید به یك حمله هستهای ـ مقامات واشنگتن در پی دادن اطمینان خاطر به مردم و متحدانشان هستند. مقامات ایالات متحده میگویند كره شمالی فقط توان حملات سایبری یا دیگر تحركات محدود را دارد. اما چندان دور از ذهن نیست كه رهبران پیونگیانگ برای بقای خود دست به هر كاری از جمله كاربرد تسلیحات هستهای بزنند.
باوجود اطمینان بخشی مقامات واشنگتن خطر یك جنگ هستهای با كره شمالی چندان هم ناچیز نیست.
گرچه تهدیدات تكراری پیونگیانگ بیشتر نوعی عرضاندام است، اما بحران كنونی بهطور فزایندهای خطر یك جنگ متعارف و متعاقب آن یك جنگ هستهای را افزایش داده است.
هماكنون واشنگتن باید به تلاشهای خود برای پرهیز از بروز جنگ در شبهجزیره كره ادامه دهد، اما برداشتن گامهایی از جمله ارزیابی دوباره طرحهای جنگی برای كاهش خطرات گسترش یك مناقشه متعارف به جنگ هستهای نیز همزمان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
اگر جنگی در منطقه در بگیرد، ارتش كره شمالی به دلیل نداشتن تجهیزات جنگی پیشرفته و تمرینات، لازم حریف نیروهای متحد آمریكا و كره جنوبی نخواهد بود.
البته اشتباه نكنید سئول از این جنگ آسیب خواهد دید، اما اگر نیروهای آمریكا و كره جنوبی بسرعت با عبور از مرز به سوی همسایه شمالی سرازیر شوند، به شكست محض كره شمالی منجر خواهد شد.
اگر از این منظر به مسأله نگاه كنیم، حلقه رهبران كره شمالی پس از مواجهشدن با شكست مجبور به اتخاذ تصمیمی سرنوشتساز خواهند بود تا دچار سرنوشتی وحشتناك مانند رهبران شكستخوردهای نظیر صدام حسین و معمر قذافی نشوند.
دراین میان یك گزینه میتواند فرار كیم و خانوادهاش و دیگر حاكمان كشور به چین و آغاز زندگی طولانیمدت در این كشور باشد؛ چشماندازی كه با توجه به نگرانی روبه رشد پكن از رژیم كیم جونگ اون بشدت مبهم خواهد بود، اما گزینه دیگر این است كه پیونگیانگ از طریق بازی با تنها برگ برندهاش یعنی گسترش جنگ متعارف به جنگ هستهای در پی برقراری آتش بس باشد.
در واقع دانستن اینكه چگونه كیم زرادخانه هستهایاش را برای توقف پیشروی نیروهای مشترك آمریكا و كره جنوبی به سمت پیونگیانگ به كار میگیرد، غیرممكن است، اما كارآمدی استراتژی كره شمالی فقط منوط به حملات برای نابودی اهدافی نظیر بندری در كره جنوبی یا یك پایگاه هوایی ایالات متحده در ژاپن نخواهد بود. راهحل تهدید شهرها برای اعمال فشار نیز همواره مطرح است؛ كیم جونگ اون میتواند نیمی از دهها شهر ژاپن یا كره جنوبی را با حملاتش تهدید كند تا آتش بس را بپذیرند.
این استراتژی یعنی برنامهریزی برای استفاده از سلاح هستهای به منظور به بن بست كشاندن دشمن قویتر چندان هم مبالغهآمیز نیست. در واقع چنین راهبردی استراتژی ناتو در طول جنگ سرد بود.
حتی اگر نیروهای كره جنوبی و ایالات متحده قصد پیشروی به سمت پیونگیانگ را نداشته باشند و اهداف محدودتری را برگزینند، باز هم گسترش جنگ به یك مناقشه هستهای محتمل است. اینها همه دلایلی است كه چرا مدل جنگ متعارف كه ایالات متحده در طول دو دهه گذشته در انجام آن تبحر پیدا كرده است در حال حاضر باعث تشدید جنگ خواهد شد.
محور اصلی استراتژی جنگی آمریكا كه در جنگهای اخیر پالایش و بهتر نیز شده است، مبتنی بر درماندهكردن دشمن از طریق از كار انداختن سلسله اعصاب مركزی حكومت، عاجزكردن دشمن در فهم اینكه چه اتفاقی در صحنه جنگ در حال رخ دادن است، تاثیر بر تصمیمگیریها و كنترل نیروهایش است.
در جنگ علیه صربستان، لیبی و دو جنگ اول و دوم عراق هدفهای كلیدی نه تانكها، كشتیها یا هواپیماهای دشمن، بلكه پناهگاههای رهبران این كشورها، سایتهای فرماندهی نظامی و راههای ارتباطی بود. تا این لحظه این شیوه جدید جنگ فوقالعاده كارآمد بوده است، اما اگر این روش در برابر دشمنی كه سلاح هستهای دارد به كار رود میتواند باعث واداركردن دشمن به گسترش جنگ شود.
جلوگیری از تشدید جنگ نیازمند قانعشدن رهبران كره شمالی است كه بقای آنها به خطر نخواهد افتاد و از این رو حملات برای انزوا یا كوركردن تمامی اركان رژیم میتواند نتیجه عكس داشته باشد. زمانی كه حملات به پناهگاههای رهبران و قطع راههای ارتباطی آغاز شود، رژیم كیم نمیتواند دریابد كه اهداف نیروهای مشترك حداقلی یا حداكثری است و این انگیزه خوبی به آنها میدهد كه برای توقف فوری حملات آمریكا تسلیحات هستهای را به كار بندند.
اكنون پرسش اینجاست كه چه میتوان انجام داد؟
اول: واشنگتن و سئول باید تلاشها به منظور جلوگیری از بروز جنگ در بحران اخیر را ادامه دهند. ایالات متحده همانطور كه انتظار میرود، در حال تقویت نیروهایش در منطقه و نیروهای مشترك آمریكا و كره جنوبی نیز در حال زیر نظر گرفتن خطوط قرمزی هستند كه میتواند جرقه یك حمله متعارف پیشگیرانه را بزند، اما این واقعیت كه جنگ با كره شمالی احتمالا به معنای جنگ اتمی خواهد بود باید محدودیتهای یك حمله پیشگیرانه را مد نظرقرار داده و بدرستی سنجیده شود. پیشدستی در حمله به معنای جنگ و جنگ نیز به معنای جنگ هستهای است.
دوم: چین در گذشته چندان تمایلی به برگزاری گفتوگو میان مقامات رسمیاش و ایالات متحده بر سر تسهیل روند سرنگونی متحدش نداشته است، اما دورنمای یك جنگ هستهای در كشور همسایه میتواند آنهارا وادار به برداشتن گامهای مستقیم بیشتری، از جمله آمادهسازی یك برنامه فرار برای كیم جونگ اون و خانوادهاش كند.
اما به طور اجمال بنبست استراتژیكی كه واشنگتن اكنون با آن مواجه است بسیار فراتر از معضل كره شمالی است: آمریكا چگونه میتواند شبكه جهانی متحدانش را در زمانی كه تسلیحات هستهای به دشمنان این اجازه را میدهد كه قدرت نظامی برتر آمریكا را بیاثر كنند، اداره كند. مقامات آمریكا همواره سعی داشتهاند از توان هستهایشان در به بنبست كشیدن دشمنان قدرتمند استفاده كنند، اما اكنون ورق برگشته است. هولناكی بنبست كنونی در حال آشكارشدن است و تشدید جنگ متعارف به جنگ هستهای برای بازدارندگی نیروی مهاجم میتواند جدیترین مشكل استراتژیك رویاروی آمریكا در دهههای آینده باشد.
مترجم: ایرج جودت
منبع: فارین افرز