استفاده فرزندان از بازيهاي رايانهاي، طي ساليان اخير بهعنوان يك بعد مهم از جنبههاي سرگرمي، بسيار حائز اهميت است.
بسياري ترجيح ميدهند خلوت خود را با اين بازيها بگذرانند و از هيجان اين بازيها لذت ببرند. با اشاعه فرهنگ رايانهاي در ميان خانوادههاي ايراني، ديگر كمتر كسي يافت ميشود كه نسبت به اين قبيل بازيها بيتفاوت باشد. حتي در مواردي ديده شده كه خانوادهها در اثر فشار فرزندان، اقدام به خريد رايانه ميكنند.
قيمت فوقالعاده پايين اين بازيها و به علاوه در دسترس بودن زمينههاي اجرايي آن، سبب شده تا فرزندان از اين بازيها بهعنوان يكي از مهمترين جنبههاي تفريحي حيات خود نام ببرند. ضمن اينكه تـعـدد مـوضـوعـي اين بازيها نيز موجب شده تا فرزندان حقانتخاب داشته باشند و اين يعني راه رفتن در مسير خودآگاه و دلخواه. لذت محيطي كه از اين بازيها به كودك دست ميدهد موجب جايگزيني بسياري از اصليات زندگي او ميشود. او حاضر است اوقات درس، تفريح خارج از خانه، مهمانيها و حتي وقت خواب را در ازاي بازيهاي رايانهاي بدهد و اصلاً هم از اين اقدام پشيمان نشود.
آنچه مسلم است اينكه اين بازيها نميتوانند استقلال ثابتي را براي شخصيت فرزند به بار آورند، وقتي فرزند شما از خلاقيتهاي خود در جهت پيشبرد اين بازيها استفاده ميكند و در ايـن راه فـشار بسيار زيادي را نيز متحمل ميشود طبعاً ميبايست جايگزين خوبي براي هدر رفت اين انرژي سراغ داشته باشد. حال سؤال اين است كه آن انرژي چه چيزي است؟
پاسخ كاملاً روشن است؛ وقتي فرزند با بنيهاي قوي اين بازيها را شروع ميكند تا زماني كه دست از آن ميكشد(فارغ از بازه زماني آن) با توجه به ميزان انرژي و هيجاني كه تخليه ميكند، آيا بعد از انجام بازي قادر خواهد بود به فعاليتهاي ديگري چون مطالعه، مهماني يا ورزش بپردازد؟ اين بازيها چنان در تار و پود او رخنه ميكنند كه او حتي در كلاس هم به فكر تعطيلي هر چه زودتر و ارتقاي امتياز يا موقعيت خود در بازي است.
اعتياد به اين بازيها در هيچ سني نميتواند بهطور كامل فروكش كند. اين را ميتوان از تعدد گيمنتها در سطح شهر و تبديل كافينتها به گيمنت فهميد. اين موضوع در خارج از ايران نيز مطرح است، بهگونهاي كه طي يك نظرسنجي معتبر، متوسط سني افراد براي بازيهاي رايانهاي در كشورهاي آمريكايي و اروپايي بالاي 30سال و حتي در برخي موارد
39 سال گزارش شده است!
اين بازيها به سبب تجميع لذاتي نظير هيجانزايي مداوم، منعطف بودن ساختار و آرامشي كه در پناه آن به فرد دست ميدهد سببشده تا فرزندان از ورزشهاي اصلي نظير فوتبال، واليبال و... استفاده نكرده و اكثر وقت خود را پاي اين بازيها بگذرانند و بدين ترتيب سلامت جسمي و دروني خود را به مخاطره اندازند.
طبيعتاً محدود بودن روابط افراد در خانوادهها سبب شده تا فرزندان، گرايش بيشتري به بازيهاي رايانهاي داشته باشند و به بيحسي رواني دچار شوند. در اين بازيها، شيوه آزمون و خطا وجود دارد و از اينرو فرزندان، علاقه بيشتري به ادامه بازي پيدا ميكنند، به اين صورت كه اگر فرزند در مرحله اول بازي با شكست مواجه شد ميتواند آن مرحله را دوباره تكرار كند كه اين مسئله براي آنان چالشبرانگيز است و در عين حال حس كنجكاوي آنان را نيز تقويت ميكند.
بازيهاي رايانهاي سبب گرايش فرد به سمت درونگرايي و اين امر منجر به كمرنگ شدن فعاليتهاي اجتماعي وي ميشود. اين قبيل بازيها، وابستگي، افسردگي و تحريكپذيري را در فرد افزايش ميدهد و سبب عادتكردن بيشتر او به استفاده از رايانهميشود.
اما بزرگترين خطر استفاده مفرط از اين بازيها را بايد در كاهش ميل اجتماعي فرزند تلقي كرد. وقتي فرد در پناه توسل به اين بازيها تمامي آمال خود را تحقق يافته ميبيند، ديگر ترجيح ميدهد كمتر در گروه دوستان ظاهر شود.
او مهمانيهاي مختلف را قرباني اين بازيهاي هيجانانگيز ميكند و هيچ وقتي را براي ورزش، تفريح و اجتماعي شدن خود در نظر نميگيرد و اين يعني اختلال در سيستم شخصيت فرد چرا كه وي هيچ برنامه مدوني براي خود نداشته و ساعات استراحت او نيز مختل ميشود. او با اكراه به سمت اموري چون درس خواندن، استحمام و... ميرود و از انجام اموري كه وجودشان را ضروري نميبيند سر باز ميزند.
با توجه به قرار گرفتن فرزندان در يك رده سني خاص و بيتوجهي طراحان برخي بازيها به شئون اخلاقي، بحرانهاي اينچنيني نيز ميتواند دامنگير عزت نفس فرزند شده و او را از مسير اخلاقي صحيح منحرف كند؛ بنابراين نظارت والدين بر نوع بازي فرزندان بسيار حائز اهميت است. آمارها نشان ميدهند كه جنسيت، تركيب سني بچهها و ويژگيهاي فردي دختر و پسر، ارتباط مستقيمي با بازيهاي رايانهاي دارند بهگونهاي كه پسرها تمايل بيشتري به تجسم فضايي و بازي با پديدههاي تصويري دارند.
همچنين آنها به بازيهايي اقبال بيشتري نشان ميدهند كه اين خود به نوعي ترويج آموزش پرخاشگري دروني در فرزند است اما دختران بيشتر بهدنبال بازيهاي فانتزي و منعطف هستند كه عاري از خشونت باشد. از ديدگاه كلي و فارغ از ژانر بازي، اعتياد فرزندان به اين بازيها و الزام در اصل فرض كردن اين امورات در زندگي شبانهروزي بهعنوان عاملي نگرانكننده، همواره از سوي كارشناسان روانشناس به خانوادهها تذكر داده ميشود.
نيمه پر ليوان
در كنار تمام معايب ريز و درشتي كه بازيهاي رايانهاي به همراه دارند از مزايايي نيز برخوردارند. عمده اين مزايا را ميتوان در مواردي چون ايجاد چالش ذهني، توسعه خلاقيت كودك، افـزايـش حـس كـنـجـكاوي و خيالپردازي، افزايش قدرت تـصميمگيري، تخليه هيجاني، افزايش حس خيرخواهانه و مبتكرانه برخورد كردن با جريانات خلاصه كرد.
وقتي فرزند شما وارد دنياي اين بازيها ميشود با چالشي مواجه ميشود به نام تلاش كه با زبدگي به پيروزي مبدل ميشود و با بيدقتي به شكست، اين فضا فينفسه چالشانگيز است و سبب ميشود كودك بهصورت ناخودآگاه تاثيرات فراواني را در اثر اين بازيها در خود نهادينه سازد. به همين دليل او ميتواند در زندگي بيروني خود مسائل را با احتمالات موجود، تحليل كرده و آناليز كند.
در ادامه پروسه چالش و از آنجايي كه در فكر برد است به خلاقيت متوسل ميشود. اين خلاقيت مـيتواند شامل مواردي چون ميانبر زدن، ياد گرفتن برخي حركتهاي غيرضروري اما حساس و درنتيجه پايين آوردن زمان بازي و دست يافتن به امتياز لازم باشد كه تمامي اين جريانات به توسعه خلاقمدارانه ذهن كودك، كمك شايان توجهي ميكند و اين بازپروري خلاقيت همواره در وجود او ساري و جاري خواهد ماند.
از آنجايي كه اين بازيها در فضايي فانتزي و مجازي رخ ميدهند بيآنكه خود كودك متوجه شود، هجمهاي از كنجكاوي و خيالپردازي به سراغ او ميآيند كه وي را به ادامه بازي مصمم ميكند. ورود اين حواس بهوجود دروني فرزند سبب ميشود تا او بيشتر به مسائلي چون كتابخواني، نجوم، زندگيهاي پيشين و... علاقهمند شود و نسبت به پيگيري آنها رغبت نشان دهد.
با توجه به محدوديتزمان بازي و اتخاذ يك تصميم فوري اما درست، كودك ميتواند به افزايش قدرت تصميمگيري خود كمك كند و ياد بگيرد كه در مواقع حساس زندگي تمامي راهها را در نظر گرفته و نسبت به اتخاذ تصميم درست در لحظات بحراني عاقلانه عمل كند.
اما مشتركترين وجه بازيهاي رايانهاي با ديگر ورزشها را بايد در عنصر تخليه هيجاني فرزندان خلاصه كرد چرا كه افراد در جريان اين بازيها نيز ميتوانند به راحتي به تخليه هيجان و بروز احساسات مختلف از سوي خود بپردازند و ديگران را نيز تحريك كنند.
پس بسيار بيانصافي است اگر فلسفه وجودي اين بازيها را فقط به بارور كردن ضعفهايي ساختاري مربوط بدانيم. بسياري از مزايايي كه بهعنوان نقاط مثبت اين بازيها عنوان شد اثراتي بلندمدت داشته كه درصورت نهادينهشدن فقط و فقط به موفقيت هر چه بيشتر در زندگي آيندهشان منجر ميشود؛ اين يعني راهرفتن روي خط موفقيت.
مجتبي اردشيري