ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 10 دي 1404
چهارشنبه 10 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 20 اسفند 1391     |     کد : 50937

قرآن و سنت واجد دستگاه عرفانی مستقل است/ امتياز معنادار عرفان اسلامی

قرآن و سنت تنها واجد آموزه‌ها يا مايه‌های عرفانی نيست، بلكه قرآن و سنت دربردارنده يك دستگاه عرفانی مستقل است كه دربرگيرنده مباحثی در پنج محور معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و نظريه نجات است و به نحوی قابل توجه و معنادار با ساير دستگاه‌های عرفانی متمايز است.




قرآن و سنت تنها واجد آموزه‌ها يا مايه‌های عرفانی نيست، بلكه قرآن و سنت دربردارنده يك دستگاه عرفانی مستقل است كه دربرگيرنده مباحثی در پنج محور معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و نظريه نجات است و به نحوی قابل توجه و معنادار با ساير دستگاه‌های عرفانی متمايز است.

علی موحديان عطار، عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب و پژوهشگر عرفان در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، ضمن ارائه تعريفی از عرفان و اثبات امكان استخراج آن از منابع اصلی اسلام عرفان در قرآن و سنت معصومان(ع)، به برخی پرسش‌ها درباره چيستی اين عرفان و ويژگی‌های آن و راهكارهای قابل اخذ از آن برای مواجهه با جريان‌های معنوی نوظهور پاسخ داد.

موحديان عطار در ابتدا ضمن تأكيد بر مشتمل بودن قرآن و سنت معصومان(ع) بر انديشه عرفانی، گفت: اصل سخن ما اين است كه قرآن و سنت معصومان(ع)، مشتمل بر انديشه عرفانی است و امكان استخراج و استنباط آن نيز وجود دارد. اما برای اثبات اصل اين ادعا، بايد مشخص شود كه مفهوم عرفان چيست، مقصود ما از سنت كدام است و مشتمل بودن قرآن و سنت بر انديشه عرفانی را به چه معنا مراد می‌كنيم.

اعتبار دادن به شهود و نگرش و گروش به وحدت در هستی؛ دو مؤلفه اصلی عرفان

وی درباره مفهوم عرفان و تعريف مورد نظر خود از آن اظهار كرد: ما در تعريف خود از عرفان، به همه ابعاد و جوانب عرفان يا به تعبير ديگر به همه تعريف‌هايی كه از عرفان وجود دارد نظر نداريم، بلكه عرفان را دستگاه معرفت سلوكی‌ای می‌دانيم كه دست‌كم مشتمل بر دو مؤلفه باشد؛ يكی اعتبار دادن به شهود به عنوان منبع اصلی و اصيل معرفت و دوم دارا بودن نوعی نگرش و گروش به وحدت در هستی. بر اين اساس اگر يك دستگاه و يا ديدگاه اين دو مؤلفه را داشته باشد ما آن را عرفان را می‌ناميم و اگر اين دو مؤلفه، يا يكی از اين دو مؤلفه در يك دستگاه معرفتی وجود نداشته باشد، عرفانی نيست.



نمی‌توان گفت كه وحدت وجود مؤلفه جوهری عرفان است و عرفانی كه وحدت وجود در آن نباشد عرفان نيست. بلكه آن چيزی كه در عرفان مهم است نوعی نگرش و گروش به وحدت هستی‌شناختی در هستی است


اين محقق و پژوهشگر در مورد سنت نيز اظهار كرد: منظور ما از سنت، نه آثار شخص به خصوصی از معصومين(ع) و نه بخش خاصی از اين آثار است؛ بلكه آن چيزی را كه از معصومان(ع) به ما رسيده است، من حيث المجموع، مد نظر داريم. به تعبير ديگر ما در يك نگاه كلی به آثار اين 14 بزرگوار در طول 250 سال، سخنان و بيانات آنان را در قالب يك سنت در نظر می‌گيريم تا انديشه عرفانی موجود در اين سنت را استخراج كنيم و اين روشی كاملاً علمی و متداول در بررسی تاريخ انديشه‌هاست.

قرآن و سنت دربردارنده يك دستگاه عرفانی مستقل است

موحديان عطار سپس به بيان مراد خود از مشتمل بودن قرآن و سنت معصومان(ع) بر انديشه عرفانی پرداخت و گفت: وجود انديشه عرفانی در قرآن و سنت معصومان(ع) نه به اين معناست كه صرفاً مايه‌ها يا آموزه‌هايی عرفانی در آن‌ها وجود دارد. اين مورد را از اين جهت طرح می‌كنيم كه گاه ديده می‌شود كه برای اثبات اين كه قرآن مشتمل بر انديشه عرفانی است، به برخی از آيات قرآن استناد می‌شود؛وقتی كه ما می‌گوئيم قرآن و سنت مشتمل بر انديشه عرفانی است، منظور ما فقط اين نيست كه آموزه‌ها يا مايه‌های عرفانی در آن هست، بلكه مراد ما اين است كه قرآن و سنت دربردارنده يك دستگاه عرفانی مستقل است برای مثال «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم»(ق/ 16) و از اين امر نتيجه گرفته می‌شود كه به دليل اين كه اين آموزه حاوی نكته‌ای عرفانی است پس قرآن نگاهی عرفانی دارد يا حاوی مايه‌های عرفانی است؛ در حالی كه اين گونه استنادات برای مطرح كردن عرفان اسلامی كافی نيست.

نويسنده «‎كاربردهای مفهومی عرفان» تأكيد كرد: و اين مسئله بسيار مهمی است كه بايد مورد توجه جدی قرار گيرد. ما بايد روشن كنيم كه قرآن و سنت معصومان(ع) برای خود يك دستگاه عرفانی مستقل دارد كه در عين حال كه با عرفان‌های ديگر در عرفان بودن مشترك است، اما با آن‌ها تفاوت‌های قابل توجه و معناداری دارد.

شهودگرايی و قائل بودن به وحدت در هستی در قرآن و سنت معصومان(ع) به نحو جوهری مطرح است

موحديان عطار در ادامه به اثبات و تشريح اين مطلب پرداخت كه اين دستگاه عرفانی برخوردار از دو مؤلفه اصلی عرفان يعنی شهودی‌نگری و نگاه وحدانی به هستی است و اظهار كرد: شهود و نگرش وحدانی به هستی دو مؤلفه‌ای است كه يكی نقشی معرفت‌شناختی در دستگاه عرفانی دارد و ديگری مربوط به وجه هستی‌شناختی يك دستگاه عرفانی است. بنابراين يك دستگاه فكری، عرفانی است، تنها اگر در معرفت‌شناسی شهودگرا و در هستی‌شناسی قائل به وحدتی در هستی باشد.

عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب با بيان اين كه تبيين مشتمل بودن قرآن و سنت معصومان(ع) بر انديشه عرفانی، مستلزم تشخيص اين دو مؤلفه معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی در آن‌هاست، افزود: ما در واقع بايد بتوانيم نشان دهيم كه شهودگرايی و قائل بودن به وحدت در هستی، همچنان كه در عرفان و تعريف آن جوهری هستند، در قرآن و سنت معصومان(ع) نيز به نحو جوهری وجود دارند و اساس اين ديدگاه را تشكيل می‌دهند؛ بر اين اساس می‌توانيم بگوئيم كه انديشه عرفانی نه تنها در قرآن و سنت معصومان(ع) وجود دارد، بلكه جوهر و ذات اين سنت هم هست.



در قرآن و سنت معصومان(ع) پنج محور معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و نظريه نجات، به صورت متمايز وجود دارد و مباحث و پاسخ‌هايی در هركدام مطرح شده است كه در نهايت نوعی نظريه نجات‌شناختی عرفانی مستقل را ترسيم می‌كند


وی تصريح كرد: اتفاقاً ما وقتی كه به قرآن و سنت مراجعه می‌كنيم می‌بينيم كه در قرآن نيز آن چيزی كه در ميان منابع معرفت اصالت بيشتری دارد، همين شهود است؛ يعنی اصولاً قرآن، علم و معرفت را برابر با شهود می‌داند و آن چيزی را كه شهود است علم محسوب می‌كند و غير آن را علم نمی‌داند. برای مثال قرآن می‌گويد «شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ»(آل عمران/ 18) يا می‌فرمايد كه آن كسانی كه به خدا ايمان آورده‌اند می‌بينند كه قرآن حق است؛ يعنی نمی‌گويد كه «می‌دانند»؛ بلكه می‌گويد «می‌بينند». در واقع قرآن وقتی كه صحبت از معرفت و دانستن می‌كند، معمولاً تعابيری از سنخ «شهود»، «رؤيت»، «ابصار» به كار می‌برد و اين حكايت از شهودی بودن معرفت در نزد قرآن دارد.

شهود در قرآن، اعم از شهود حسی و شهود مثالی و شهود عقلی است

موحديان عطار با تأكيد بر اين كه قرآن حقيقتاً اصالت شهودی است، بيان كرد: اين بدين معناست كه قرآن به نوعی در ميان همه منابع معرفت، اعم از عقل استدلالی و حس و حتی نقل، شهود را برتر از همه و دارای اولويت می‌داند؛ كما اين كه در عرفان نيز اين چنين است؛ منتها با اين ملاحظه و توجه كه شهود در قرآن، اعم از شهود حسی و شهود مثالی و شهود عقلی است.

اين محقق و پژوهشگر در ادامه در تبيين اين مطلب اظهار كرد: قرآن در عين حال كه شهود را معتبر و اصل می‌داند، فقط به شهود مصطلح عرفانی نظر ندارد. مقصود از شهود عرفانی كه معمولاً به آن مكاشفه يا مشاهده عرفانی گفته می‌شود، مشاهدات مثالی و مبصرات و مسموعاتی است كه گاه عارفان و سالكان دارند؛ ولی شهود در قرآن معنايی وسيعتر از چنين شهودی را در بر می گيرد كه شامل شهود حسی و به خصوص شهود عقلی نيز هست. بنابراين اگر شهود را اعم از حسی و عقلی و مثالی بدانيم آن وقت قرآن اصالت شهودی است.

وی در مورد ديگر مؤلفه عرفان، يعنی نگرش وحدانی به هستی، و وجود چنين منظری در قرآن نيز گفت: كاملاً واضح است كه توحيد محور قرآن است و بر اين اساس قرآن نوعی نگرش وحدانی به هستی دارد و آيات مختلف آن تبيين می‌كند كه يك حقيقت وحدانی مطلق و قاهر بر كل هستی حاكميت دارد و به نوعی تمام هستی را فرا گرفته است. چنان كه فرموده است «قُل هُوَ أللهُ أحَدٌ أللهُ الصَّمَدُ» يعنی بگو كه خدا يك حقيقت وحدانی نامحدود و پُر است كه سراسر هستی را فراگرفته است.



شهود و نگرش وحدانی به هستی دو مؤلفه‌ای است كه يكی نقشی معرفت‌شناختی در دستگاه عرفانی دارد و ديگری مربوط به وجه هستی‌شناختی يك دستگاه عرفانی است. بنابراين يك دستگاه فكری، عرفانی است، تنها اگر در معرفت‌شناسی شهودگرا و در هستی‌شناسی قائل به وحدتی در هستی باشد


تفاوت نگرش وحدانی به هستی با نگاه وحدت وجودی

موحديان عطار در مورد تفاوت اين نگرش وحدانی به هستی با نگاه وحدت وجودی، عنوان كرد: وحدت وجود يك تقرير به خصوص از اين نگرش وحدانی به هستی است و الزاماً نيز همه عرفان‌ها وحدت وجودی نيستند. اضافه بر اين كه خود وحدت وجود هم دست‌كم شش تقرير دارد؛ كه اين تقريرها هيچ كدام بر ديگری امتيازی ندارد. بنابراين نمی‌توان گفت كه وحدت وجود مؤلفه جوهری عرفان است و عرفانی كه وحدت وجود در آن نباشد عرفان نيست. بلكه آن چيزی كه در عرفان مهم است نوعی نگرش و گروش به وحدت هستی‌شناختی در هستی است.

نويسنده «راهنمای الوهی در تشيع نخستين» در ادامه گفت: براساس آن چه بيان شد می‌بينيم كه هر دو مؤلفه‌ای كه در عرفان جوهری هستند، دقيقاً در قرآن نيز جوهری‌اند. اين اصالت شهود و نگرش به وحدت هستی‌شناختی يا حقيقت وحدانی هستی را به وضوح می‌توان در كل سنت معصومان(ع) نيز مشاهده كرد. بنابراين جای ابهام ندارد كه قرآن در حقيقت همان چيزی را مد نظر قرار می‌دهد و می‌پروراند و بر محور آن قرار دارد، كه در تعريفی كه از عرفان ارائه كرديم جوهريت دارد و در حقيقت ذات و جوهر عرفان را تشكيل می‌دهد.

محورهای محتوايی عرفان/ قرآن و سنت معصومان(ع) دارای نظریه نجات‌شناختی مستقلی است

عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب به محورهای محتوايی عرفان نيز اشاره كرد و گفت: به نظر می‌رسد كه هر انديشه عرفانی اصولاً دارای پنج محور معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و نظريه نجات است كه هرچند عموماً اين مباحث به طور مشخص و متمايز مطرح نمی‌شود اما می‌توان اين پنج محور را در مباحث آن‌ها بازشناخت.

وی با بيان اين كه به دليل اهميت محور پنجم از انديشه‌های عرفانی به مكتب نجات‌شناختی تعبير می‌كنيم، اظهار كرد: در هر مكتبی يا هر كتابی يا هر دينی كه داعيه‌دار نجات عرفانی است، پنج محور مذكور با انديشه‌های عرفانی تبيين می‌شود و بر اساس يك نظريه نجات، برنامه‌ای برای نجات مطرح می‌شود.

موحديان عطار در پايان اين بخش از گفت‌وگو عنوان كرد: ما می‌خواهيم بگوئيم كه در قرآن و سنت معصومان(ع) پنج محور معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و نظريه نجات، به صورت متمايز وجود دارد و مباحث و پاسخ‌هايی در هركدام مطرح شده است كه در نهايت نوعی نظريه نجات‌شناختی عرفانی مستقل را ترسيم می‌كند.



نوشته شده در   يکشنبه 20 اسفند 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode