عماد افروغ با تأكيد بر ضرورت گذر از تفكر ثنويتگرا برای تدوين نظريه تعليم و تربيت اسلامی بيان كرد: رابطه متقابل فرد و جامعه، دنيا و آخرت، اخلاق و سياست، دين و سياست، ايمان و تفكر، نظر و عمل و ... جلوههايی از يك تفكر ناثنويتگرا و البته منعطف و غيرتقليلگراست.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، عماد افروغ، استاد جامعهشناسی دانشگاه تربيت مدرس، ديروز، پنجشنبه، دهم اسفندماه، در سخنرانی خود در همايش تعليم و تربيت اسلامی با اشاره به سابقه آشنايیاش با مرحوم استاد علیاكبر حسينی از سالهای تحصيلش در دانشگاه شيراز، گفت: هرچند بنده دانشجوی جامعهشناسی و مرحوم حسينی استاد شناختهشده علوم تربيتی بودند، اما از همان ابتدا دورادور با ايشان احساس همدلی و همدردی میكردم.
توجه به خدا و اصل توحيد در مبنايیترين لايه ناثنويتگرايی، يعنی لايه مبدأ و مقصد آفرينش، اولين نكتهای است كه در تعليم و تربيت اسلامی بايد به آن توجه شود
افروغ ادامه داد: در سالهای اوليه دانشجويیام، آشنايی من با ايشان در حد خواندن برخی از مقالات و كتاب معروف ايشان در مورد تعليم و تربيت اسلامی و احساس همراهی، دغدغه و درد مشترك بود. لبخند هميشگی، ادب، تواضع، سادهزيستی و سادهپوشی جاذبهای مثال زدنی برای استاد ايجاد كرده بود و رابطه گرم و صميمی ايشان با بدنه دانشجويی، برای بنده تداعی نوعی چرخه ديالكتيك بين خرد و جامعه را تداعی میكند و يكی از جلوهها و تجليات چرخه فوق و علم برای مسئوليت و غايتی، و نه برای مقام و منزلتی، میتواند همين رابطه گرم و معطوف به دلسوزی و رشد باشد.
وی با بيان اين كه با فوت استاد حسينی، دانشگاه شيراز يكی از وزنههای بیادعای علمی و ممعنوی خود را از دست داده است، افزود: استاد حسينی وزنهای بود كه نظراً و عملاً پایبند عقايد و دغدغههای تربيتی و اخلاقی اسلامی بود و از نظر بنده ايشان يكی از نوادر مصاديق علم برای عمل و عمل برای علم بود. متأسفانه امروزه به ندرت شاهد اين قبيل نمونهها و مصاديق هستيم. علم بدون عمل، علم برای مدرك، تيتر و عنوان، پايگاه اقتصادی و اجتماعی، معروفيت و محبوبيت، پست و مقام و فرماليسم و بدون توجه به كاربردهای عملی و دلالتهای متعاقب علمی آن از واقعيات دردآور امروزين ماست.
افروغ ادامه داد: علم برای عمل و عمل برای علم پرده از لايهای از ناثنويتگرايی برمیدارد و ترجمهای از رابطه متقابل حكمت نظری و حكمت عملی است. علم تقويتكننده و جهتدهنده به عمل است و رابطه علم و عمل كه رابطهای مسلم و قطعی در حيات معرفت علمی و اجتماعی است، اصلی مبنايی در تربيت اسلامی محسوب میشود.
اين استاد دانشگاه با تأكيد بر ضرورت گذر از تفكر ثنويتگرا برای تدوين نظريه تعليم و تربيت اسلامی بيان كرد: رابطه متقابل فرد و جامعه، دنيا و آخرت، اخلاق و سياست، دين و سياست، ايمان و تفكر، نظر و عمل، فرم و محتوا، عامل و ساختار، حكمت عملی و حكمت نظری و ... جلوههايی از يك تفكر ناثنويتگرا و البته منعطف و غيرتقليلگراست.
استاد حسينی وزنهای بود كه نظراً و عملاً پایبند عقايد و دغدغههای تربيتی و اخلاقی اسلامی بود و از نظر بنده ايشان يكی از نوادر مصاديق علم برای عمل و عمل برای علم بود
افروغ در ادامه به طرح و تشريح چند نكته به عنوان مبانی و اركان عمده تعليم و تربيت اسلامی پرداخت و عنوان كرد: توجه به خدا و اصل توحيد در مبنايیترين لايه ناثنويتگرايی، يعنی لايه مبدأ و مقصد آفرينش، اولين نكتهای است كه در تعليم و تربيت اسلامی بايد به آن توجه شود. توجه به انسان به عنوان موجودی خلاق، فعليتساز، عالم صغير و خليفه عام خداوند، كه با توجه به قابليتهای خداساز و خدادادی، فعليت و خلاقيت او تفسير میشود، دومين نكته در اين عرصه است.
اين جامعهشناس افزود: توجه به آزادی و اجتناب از اكراه در رشد و اصلاح، توجه به رابطه متقابل انسان و خدا در ساحت معرفتشناختی و فلسفه سياسی و توجه به نيازهای متنوع اقتصادی، سياسی، فرهنگی و در سطوح فردی، گروهی، جامعهای و حتی جهانی و عدم برخورد تقليلگرا با اين نيازها از ديگر مواردی است كه بيشترين اهميت را تدوين و ارائه يك نظام تعليم و تربيت اسلامی دارا هستند.
يادآور میشود همايش تعليم و تربيت اسلامی در ذيل گفتمان علوم انسانی اسلامی، در دو محور مفهومشناسی تعليم و تربيت اسلامی و بررسی آرای انديشمند فرزانه علیاكبر حسينی در باب تعليم و تربيت اسلامی و علوم انسانی اسلامی، ديروز، پنجشنبه، دهم اسفندماه، با حضور و سخنرانی حميدرضا آيتاللهی، رئيس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئيس همايش، عماد افروغ، استاد جامعهشناسی دانشگاه تربيت مدرس، غلامعلی افروز، استاد داشگاه تهران و جمعی از اساتيد دانشگاههای مختلف كشور در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.