جامعه قرآنی صدر اسلام از جهت فكری و نظری دچار مشكل چندانی نبودند اما اين حب دنيا و دنياطلبی و طمع بود كه چشم و گوش و زبان آنان را بسته بود؛ به صورتی كه حق را میديدند و میشنيدند ولی در عرصه عمل به آن بیتوجه بودند.
حجتالاسلام و المسلمين علیاصغر تجری، عضو هيئت مديره انجمن قرآنپژوهی حوزه، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با بيان اين كه دوری از دنياطلبی و بيرون كردن طمع دنيا از دل خود يكی از مواردی است كه بر قرآنيان جامعه واجب است، اظهار كرد: برای مثال ممكن يك قاری يا مفسر قرآن فرد برجستهای باشد، اما در دربار سلاطين و پادشاهان و قدرتمندان و ثروتمندان مطرح باشد و هدف خود را رسيدن به مراكز قدرت و امكانات و مقامات و يا چيزهای ديگری قرار داده باشد.
وی با تأكيد بر اين كه چنين افرادی قطعاً نمیتوانند مرجعيتی فكری و فرهنگی برای افراد جامعه داشته باشند، خاطرنشان كرد: اين چنين دنياطلبی قطعاً نمیتواند اهداف جامعه قرآنی را برآورده كند؛ همچنان كه همين دنياطلبی بود كه در دوران صدر اسلام، به عنوان يك آسيب و تهديد جدی باعث شد كه با وجود آگاهی افراد مرتبط با قرآن و پيامبر(ص)، اين افراد بر موضع حق باقی نمانند.
مشكل ما در وضع فعلی دوچندان است؛ يعنی هم از لحاظ شناخت نظری حق و حقيقت دچار مشكل هستيم و هم در اين پايبندی و توصيه به عمل نياز به اين داريم كه توجه بيشتری داشته باشيم و بايستی با پايداری، در اين دو عرصه، بر موانع غلبه كنيم.
تجری با اشاره به مورد توجه قرار گرفتن آگاهان از معارف و احكام قرآن در صدر اسلام و بعد از رحلت پيامبر(ص)، گفت: بعضی از فعالان قرآنی در اين دوره كه خاندان پيامبر(ص) در انزوا قرار گرفتهاند، در سطوح حاكميتی و مديريتی جامعه قرار میگيرند و توجه به سمت اين افراد بود. اما اين نه به جهت بها دادن حاكميت به چهرههای قرآنی، بلكه با قصد منزوی كردن اهل بيت(ع) صورت گرفته بود.
عضو هيئت مديره انجمن قرآنپژوهی حوزه با بيان اين كه انتظار میرفت كه اين چهرهها عملكرد مثبتی داشته باشند و شاهد نقشآفرينی شايستهای از سوی آنان باشيم، اظهار كرد: نمیتوان گفت كه اين افراد هيچ اقدامی نكردند و يا هيچ اثرگذاری مثبتی نداشتند، بلكه حتی كارهای بزرگ و شايستهای را نيز انجام دادند، اما اين اقدامات در حد بايسته و آن چه انتظار میرفت نبود.
وی افزود: اين افراد از جهت فكری و نظری دچار مشكل چندانی نبودند؛ چرا كه يا از صحابه و يا از تابعين و در هر صورت نزديك به عصر رسالت و نزول قرآن بودند و بنابراين از نظر فهم و درك قرآن در جايگاه خوبی قرار داشتند. آسيب آنان بيشتر در زمينههای عمل و در رفتار بود و در اين زمينه نيز به دليل اين كه فضای جامعه نيز چندان به افراد اجازه نمیداد كه برخلاف احكام ظاهری دين عمل كنند، تقیُدی در امور شخصی و فردی ديده میشد، اما حُب دنيا را كه در احاديث نيز سر منشأ همه خطاها و گناهان دانسته شده است، میتوان به عنوان عامل فريفتگی آنان و باقینماندنشان بر موضع حق مطرح كرد.
عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراك اين امر را خطر و آسيب تهديدگر در آن دوران خواند و اظهار كرد: شايد عموم جامعه نمیدانستند كه حق كيست و در كجا قرار دارد و باطل كيست و در چه موضعی قرار دارد، اما كسانی كه اهل قرآن بودند، میدانستند و خبر داشتند. اين حب دنيا و دنياطلبی و طمع بود كه چشم و گوش و زبان آنان را بسته بود؛ به صورتی كه حق را میديدند ولی به سمت آن نمیرفتند يا حق به گوش آنان میخورد، اما در عرصه عمل به آن بیتوجه بودند.
تجری با اشاره به شرايط فعلی و دوران حاضر گفت: اين خطری است كه در وضعيت فعلی ما نيز مطرح است، اما ما مشكلی مزيد بر اين علت نيز داريم و آن اين كه در همان مرحله اول كه شناخت نظری و محتوايی قرآن است، دچار مشكلاتی هستيم. بنابراين مشكل ما در وضع فعلی دوچندان است؛ يعنی هم از لحاظ شناخت نظری حق و حقيقت دچار مشكل هستيم و هم در اين پايبندی و توصيه به عمل نياز به اين داريم كه توجه بيشتری داشته باشيم و بايستی با پايداری، در اين دو عرصه، بر موانع غلبه كنيم.