آيتالله العظمی جوادی آملی:
قرآن؛ سخن هنرمندانه خداوند/ هنر اصيل هنر تنزيلی است
آيتالله العظمی جوادی آملی عقل و نقل را دو چراغ برای شناخت وحی برشمرد و عنوان كرد: قرآن سخن تنزيلی و هنرمندانه خداوند است، آنچه از غرب آمده هنر نازل است در حالی كه هنر اصيل هنر تنزيلی است؛ اين هنر است كه میتواند هنرمند پرورش دهد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، آيتالله العظمی عبدالله جوادی آملی، چهارشنبه، 25 بهمنماه، در ديدار با اعضای برگزار كننده همايش قرآن كريم و هنر، با بيان اين مطلب كه هدف از ايجاد مدرسه هنر اسلامی، بايد مشخص باشد، اظهار كرد: چرا كه اگر هدف از هنر صرفا علم باشد، قطعا، اسلامی است؛ زيرا چيزی به نام علم غير دينی نداريم؛ ولی وقتی تفكر الحادی داشته باشيم كه اين باعث شود دين افسانه انگاشته شود چيزی به نام علم دينی و در نهايت هنر دينی نخواهيم داشت.
وی افزود: در همايشی در مالزی در خصوص همين بحث علم دينی بحثی صورت گرفت، يكی از سخنرانان با حالت شوخی و خنده علم دينی را انكار كرد؛ ولی مشكل او اين بود كه در اين مسئله اول بايد خود مسئله را حل میكرد و بعد، بحث را جهت دهی میكرد؛ واقعيت اين است كه وقتی كسی مسئله دين را فهميد از راههای مختلف به جواب میرسد ولی وقتی مسئله را متوجه نشد از هر راهی كه برود به مقصود نمیرسد.
اين مفسر قرآن كريم، اظهار كرد: در اينجا بايد حل شود كه آيا هنر علم است يا خير كه اگر علم است، قطعا اسلامی است؛ در اين بين در مرحله اول بايد مرز بين علم دينی و عمل دينی را مشخص كرد؛ علم دينی با ظواهر به دست نمیآيد؛ با صرف تفكيك جنسيتی كه عملی دينی است و يا بسم الله گفتن سركار و درسها نمیتوان دانشگاه را اسلامی كرد بلكه بين علم و عمل تفاوت است؛ مهم علم دينی است كه بايد متن علم را دينی كرد.
وی با اشاره به اين مطلب كه تفكر الحادی، دين را در دايره افسانهها بيان میكند، عنوان كرد: آنها هستند كه علم و دين را از هم جدا میكنند؛ اين تفكر، دين را افسانه میداند ولی تفكر توحيدی تمام موجودات و مخلوقات و زمين و آسمان وجهان را از خدا میداند و با اين رويكرد به تجزيه و تحليل میپردازد.
آيتالله جوادی آملی تصريح كرد: تفسير علمی است كه در آن لحظه به لحظه میگوييم كه خدا چنين گفت و... حال چگونه است كه شرح نقل خدا، علم دينی است ولی شرح فعل خدا دينی نيست؟ يقينا شرح فعل خداوند نيز دينی است كه از آن جمله خلق اين جهان و علوم و اسرار نهفته در آن است؛ اين افراد تفكر و عقل خود را مقابل وحی و خدا قرار میدهد در حالی كه عقل، در مقابل نقل است، نه وحی.
وی اظهار كرد: مگر میشود فردی چيزی را بفهمد و برايش حجت نباشد؟ ولی ما میگوييم كه اين علم برای ماست در حالی كه نمیدانيم انسان دارای دو چراغ برای فهم وحی است كه يكی حجت درونی است و ديگری بيرونی؛ غرب چون عقل را مصادره كرده است فكر میكند كه در مقابل وحی است؛ عقل و نقل دو چراغ برای شناخت وحی هستند؛ قرآن سخن تنزيلی از جانب خداوند است به عبارتی قرآن كريم سخن هنرمندانه خداوند است؛ اين هنر است كه میتواند هنرمند پروش دهد.
نويسنده كتاب «مفاتيح الحياة»، با بيان اين مطلب كه آنچه از غرب آمده هنر نازل است، تصريح كرد: اين در حالی است كه هنر اصيل هنر تنزيلی است؛ مثلا منوچهری دامغانی كه در تبديل تخيل به حس استاد بود با حافظ و مولوی از شاعران بزرگ اين سرزمين هستند ولی شعر دامغانی به دليل در نظر گرفتن همين اصل، هنر نازل و حافظ و مولوی، هنر متنزل، را ارائه كردند؛ مولوی میگويد كه هنر از آن عارف است نه فيلسوف، عارف دائم جهنم را میبيند و زوزه سگان آن را میشنود.
وی اظهار كرد: ما نيز در اين عرصه بايد همچون ادبيات عمل كنيم كه مطلب معقول را ابتدا خوب میفهمند و بعد به مخيله آورده و آنجا با ابزار خيال ساماندهی میكنند؛ خيال، مخزن صدور حس است؛ اگر اين روند طی شود، خروجی آن به حس و هنر دينی منتج میشود؛ پس هنر، اگر علم است، اسلامی است و اگر هست، بايد متنزل باشد.
اين مفسر قرآن كريم، در ادامه هنر امروز را دور باطل بين حس و خيال عنوان كرد و گفت: اين هنر دينی است كه بايد جزو صادرات انقلاب ما باشد؛ خوشبختانه ايران ما نيز از اين حيث دست خالی نيست؛ ابوريحان بيرونی در همين زمينه بيان میدارد كه بزرگان از علمای ما مراقب حيات توحيدی بودند، كما اينكه اين نوع نگاه در يونان نيز كشتههايی چون سقراط داد ولی در هند چون نتوانستند مواظب اين حيات باشند، به گوسالهپرستی روی آوردند و امروز نيز با اين همه تحول و حضور در عصر علم، در هند شاهد چنين مسايلی هستيم؛ ايرانیها اگر كشته هم ندادند، به اين روزگار نيفتادند و مراقب حيات توحيدی خود بودند؛ علامه حلی بيان میكند كه شعری كه يونانيان میخواندند، وزن نداشت و وزن و آهنگ شعر به ايرانيان بر میگردد كه البته اعراب نيز شعر آهنگين میسرودند؛ وقتی قصهای چون ليلی و مجنون با اين همه ظرفيت وجود دارد، هنرمندی چون مولوی بايد آن را به شعری ملكوتی تبديل كند، نه اينكه اين قصه به دست هر كسی افتاد به آن بپردازد.
وی اظهار كرد: با تكيه به ظاهر نمیتوان هنر را دينی كرد؛ بلكه توليد و ارايهاش بايد اسلامی باشد؛ هم محتوای دينی مهم است و هم كيفيت ارايه؛ يعنی نبايد كسی اين را ارايه دهد كه خودش شخصيت و محتوای دينی ندارد؛ در اين امر نيز حوزه بايد كاملا حضور داشته باشد.