جاودانگی و جهانی بودن دين اسلام به عنوان ويژگیهای متمايزكننده اسلام از ديگر اديان، مقتضی نگاه همهجانبه آن به انسان و امور انسانی است و از آن جمله قطعاً نمیتواند از جهت حضور و ايفای نقش در سطوح فردی و اجتماعی اخلاقی، نقصی داشته باشد.
حجتالاسلام و المسلمين مصطفی خليلی، مدير گروه اخلاق پژوهشكده علوم وحيانی معارج و از شاگردان علامه جوادی آملی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با طرح مباحثی در موضوع نسبت دين و اخلاق، و با اشاره به اين مطلب كه ديدگاههای رايج در اين زمينه در سه ديدگاه تباين دين و اخلاق، اتحاد دين و اخلاق و تعامل دين و اخلاق قابل دستهبندیاند، به تبيين نظر آيتالله جوادی آملی به عنوان يكی از قائلان به اتحاد دين و اخلاق پرداخت.
وی ديدگاه تباين را مغاير با متون دينی و سيره معصومين(ع) و تقويتكننده اخلاق سكولار و بیبند و باری دانست و در مقابل از ديدگاه اتحاد، يعنی ديدگاه علامه جوادی آملی به عنوان ديدگاه برخاسته از متون دينی سخن گفت و درباره ديدگاه سوم، يعنی ديدگاه تعاملی اظهار كرد: اين ديدگاه تاحدی به ديدگاه اتحاد شبيه است، اما با وجود اين كه چندان فاصلهای با آن ندارد، تفاوتهايی ميان آنها برقرار است.
ديدگاه قائلان به نسبت تعاملی دين و اخلاق
خليلی ادامه داد: براساس ديدگاه تعامل هر كدام از اخلاق و دين، هويتی مستقل دارند، اما با وجود هويت مستقل، اخلاق و دين در هم تأثير و تأثر دارند. برای مثال آيتالله مصباح، در ميان علمای معاصر، چنين ديدگاهی را دارد. ايشان در كتاب «فلسفه اخلاق» صفحه 92، اين ديدگاه را تقويت میكنند كه ما نمیتوانيم بگوئيم كه اخلاق با دين اتحادی خيلی وثيق و نزديك با هم دارند؛ بلكه اتحادشان در حد تعامل است و نمیتوانيم اين دو را يكی بگيريم.
قائلان به تباين دين و اخلاق، موضع خود را بر اين فرض استوار میكردند كه دين مربوط و محدود به ارتباط انسان با خداست، در حالی كه ما به هيچ وجه اين نظر را نمیپذيريم و معتقديم كه با بداهت عقلی اين مطلب روشن است كه دين محدود به رابطه فرد با خدا نيست
مدير گروه اخلاق پژوهشكده علوم وحيانی معارج در تشريح ادعای باورمندان به ديدگاه سوم عنوان كرد: اين افراد میگويند كه اخلاق به دين نيازمند است و شما نمیتوانيد اين دو را از هم جدا كنيد؛ اگر چه ماهيت اين دو از هم جداست، اما نيازمندی دين به اخلاق يك نيازمندی ضروری است و بلاشك و بدون ترديد است؛ يعنی هيچ جای ترديدی وجود ندارد كه دين بدون اخلاق نمیتوانيم داشته باشيم و به دليل اين كه بخشی از دين به اخلاقيات آدميان مربوط میشود، دين به اخلاق نياز دارد.
وی با اشاره به نمونههايی كه قائلان به تعامل دين و اخلاق در اثبات ادعای خود نقل میكنند، گفت: ما در تبليغ دين بايد با سيره عملی و رفتاری، ديگران را دعوت به دين كنيم. در همه اديان و حتی اديان غيرالهی و اديان وحيانی اين چنين است و حتی اگر دقت كنيد، میبينيد كه دينهای بشری بيشتر به دنبال اين امر هستند كه افراد را با رفتار ظاهری خود به سمت عقايد يا اديان و ايدهای كه دارند سوق دهند. بر اين اساس، اين افراد نياز تبليغ دين به اخلاق را به عنوان يكی از نمونههای تعامل دين و اخلاق مطرح میكنند. همچنين از نياز اخلاق به دين، در ضمانت اجرايی احكامش، به عنوان يكی ديگر از اين نمونهها سخن میگويند.
اين شاگرد علامه جوادی آملی نقدهايی را بر اين ديدگاه وارد دانست و با تأكيد بر ديدگاه اتحاد به ارائه دلايلی برای اتحاد دين و اخلاق پرداخت و بيان كرد: در تقويت ديدگاه استاد بزرگوار جوادی آملی كه همان ديدگاه اتحاد است، دليل محكمی كه داريم اين است كه قائلان به تباين دين و اخلاق، موضع خود را بر اين فرض استوار میكردند كه دين مربوط و محدود به ارتباط انسان با خداست، در حالی كه ما به هيچ وجه اين نظر را نمیپذيريم و معتقديم كه با بداهت عقلی اين مطلب روشن است كه دين محدود به رابطه فرد با خدا نيست.
خليلی با اشاره به صفحه 16 جلد اول تفسير «كشف الاسرار و عدة الابرار» ابوالفضل رشيدالدين ميبدی كه بر اساس «تفسير الهروی» خواجه عبدالله انصاری نوشته شده، گفت: در اين تفسير، 12 تعريف يا به تعبير نويسنده، 12 وجه برای دين بيان شده است. نويسنده معتقد است كه واژه «دين» در قرآن، به معنای توحيد، حساب، ملت، طاعت، جزا، شريعت، دعا و حتی شرك آمده است. بر اين اساس نمیتوان گفت كه دين فقط ناظر به رابطه انسان و خداست؛ بلكه مجموعهای از تعاليم الهی است كه نظارت و دايره خود را به عرصههای مختلف گسترده است.
وی با بيان اين كه بر اين اساس، دينداری ابعاد مختلفی را شامل میشود، با استناد به دو ويژگی جاودانگی و جهانی بودن دين اسلام به عنوان ويژگیهای متمايزكننده اسلام از ديگر اديان، خاطرنشان كرد: دين اسلام از اين جهت كه تكميلكننده اديان پيشين و برترين اديان زنده دنياست، قطعاً نمیتواند از جهت حضور و ايفای نقش در سطوح فردی و اجتماعی اخلاقی، نقصی داشته و يا مانند مسيحيت و يهوديت، نگاهی تك بعدی به بشر داشته باشد؛ بلكه مقتضی نگاه همه جانبه به انسان و امور انسانی است.