ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 8 بهمن 1391     |     کد : 48938

با دست خود بزهکار نسازیم/ چگونه بزهکار پرورش می یابد؟

کودکان بیشتر از هر کسی نیازمند توجه و حمایت بوده و مادامی که حمایت از آنها دریغ نشود مشکلی نخواهد بود...


خبرگزاری مهر- کودکان بیشتر از هر کسی نیازمند توجه و حمایت بوده و مادامی که حمایت از آنها دریغ نشود مشکلی نخواهد بود، اما بی توجهی به نیازهای بر حق کودکان، ناخواسته آنها را در مسیر بزهکاری قرار می دهد.
گرچه ادعا می‏شود که عوامل فیزیکی و بیولوژیکی می‏توانند به مرور زمان از رشد و توسعه جسمانی و ذهنی کودک بکاهند و او را از سایرین متمایز ساخته و زمینه بروز بزهکاری را در آنها بیشتر کند، ولی بیش از هر چیزی عوامل محیطی در بروز بزهکاری موثرتر است. می‎توان گفت که کودک گاهاً به دلیل برخورد اجتماع با او و ایجاد دگرگونی و مغایرت در ارزش‏ها و یا بروز تفاوت‏های اجتماعی میان کودک با سایر کودکان دست به بزهکاری می‎زند. یعنی وقتی کودک خود را با سایرین متفاوت یافته و احساس کند که جامعه (خانه و مدرسه یا اجتماع کلان) با او برخوردی خاص داشته و حق او را از دیگران اندک و یا نادیده انگاشته، آن زمان برای انتقام‏گیری و یا احقاق حق خود دست به عمل خلاف می‏زند تا خود را خالی کرده و یا صدمه‏ای به جامعه وارد نماید.

تابلوهایی که در اثر بروز تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و علمی و صنعتی در برابر کودک امروزی ترسیم شده او را از گذشته با سرعت گسسته است. تفاوت زمانی و فاصله زیاد میان تفکرات کودک با والدین خود زمینه را برای ایجاد شکاف میان روابط آنها فراهم آورده و کودک در بحث و ابراز عقیده احساس می‏کند که والدین با او با شدت و قهرآمیزبرخورد کرده و توجهی به نیازها و یا احساسات و نظراتش ندارند. از این رو باور می‎کند که والدین محبت لازم را با او نداشته و کودک خود را موجودی اضافی و یا ناخواسته قلمداد می‎نماید و گرایش به دوستان و یا هم گروه‏ها و یا نهایتاً گریز از خانه و ایجاد فضایی آزادانه برای خود دست می‏زند و زمینه برای بزهکاری مهیا می‎شود.

عدم توجه والدین به نیازهای احساسی-روانی کودکان در دوران بلوغ و نادیده گرفتن تحولات سریع در آنان باعث می‏شود که کودک خود را در خانواده تنها و منفعل حس کند. نظراتش را غیرمنطقی، رفتارهایش را غیر اصولانه و افکار خود را غیر معقول می‎شمارد و تصور می‎کند که در آن محیط نمی‎تواند رشد کند. لذا به سوی گروه بازی و سرگردانی در میان دوستان روی آورده و گریز از خانه برایش تنها راه چاره جلوه می‎کند و بزهکاری از همین نقطه آغاز می‏شود.

عدم تناسخ رشد کودک با تأمین نیازهای او یکی دیگر از عوامل گرایش کودک به بزهکاری است. اعطای آزادی عمل زیاد به کودک و عدم کنترل رفتارها و خواسته‎های او از سوی والدین می‏تواند کودک را در ارتکاب به جرایم و بزهکاری مستعدتر سازد. برعکس این، کنترل شدید و عدم توجه به مقاطع مختلف سنی و نیازهای کودک و تحقیر و دور نگه داشتن کودک از سایرین و دوستان هم سن و سال نیز او را در برابرخانواده قرار داده و زمینه برای بزهکاری فراهم می‏آید.

فقدان امکانات معقول زندگی از نظر اقتصادی و مکنت مالی در خانواده و بی مسئولیتی والدین در تربیت کودک نیز می‏تواند او را به سرعت در مسیر بزهکاری قرار دهد. از طرفی اگر یکی از والدین خود مرتکب عمل خلافی بوده باشد و یا در معرض دید کودک عمل بزهکارانه و یا خلافی را مرتکب شود، باعث می‏شود که جرم و عمل به آن در نگاه کودک عادی تلقی شده و او نیز به جرم و بزهکاری روی آورد.

بزهکاری و تمایل به جرم در کودکان به عنوان بیماری تلقی می‎شود که راه درمان دارد. در بروز بزهکاری علاوه از عوامل ژنتیکی، فیزیکی و بیولوژیکی، فاکتورهای مهم دیگری که جنبه اجتماعی و محیطی دارد بیش از سایر عوامل دخالت دارند.

وجود الگوهای غلط در زندگی کودک و تبعیت از شخصیت‏های ناشایست می‎تواند کودک را در مسیر بزهکاری هدایت نماید.

هر ساله جامعه انسانی با خطر و بروز بحران بزهکاری مواجه است در چنین شرایطی چه باید کرد؟ بر اساس درک چنین مشکلی می‏بایست اقدامات شایسته‏ای انجام پذیرد؟ به طور مثال باید از سوی مدارس و انجمن‏های محلی تعداد کودکان بی سرپرست شناسایی شده و به مراکز پرورش و کنترل سپرده شوند و باید تمامی آنها شناخته شده و در مراکز بازپروری روحی و روانی و یا کانون‏های اصلاح تربیت شوند و زمینه تحصیلات آنان فراهم آمده و به جامعه بازگردانده شوند.

کودکانی که در محیط‏های ناشایست خانوادگی و در کنترل والدین بی مسئولیت و لاقید پرورش می‏یابند، باید از آنها جدا شده و به درستی پرورش یابند.

هماهنگی و همگامی والدین با رشد فکری و جمعی کودک و جوان باعث می‎شود که کودک هیچگاه خود را از والدین دور ندیده و رابطه صمیمی میان آنها فراهم آید. با توجه به این که بد خلق‏ترین و معاندترین کودک نیز باز والدین خود را بهتر از هرکسی و صمیمی‏تر و وفادارتر از هر فردی می‏شمارد. لذا به جای گرایش یافتن به گروه‏های دوستی و یا عوامل دیگر، ترجیحاً با والدین انس و الفت خواهد گرفت و زمینه برای بزهکاری و سوق یافتن به سوی اعمال خلاف سر خواهد شد. بالا بردن سطح دانش و تحصیلات در خانواده و مشغول داشتن کودک به الگوهای برتر علمی و فنی و متمایل نمودن آنان به فعالیت‏های ماندگار علمی اعم از ابداع آثار ادبی، تاریخی، علمی، فنی و... می‏تواند کودک را از گرداب مهیب بزهکاری و گمراهی نجات دهد.

در میان جامعه انسانی هیچ موجودی به ذات و فطرت گناهکار و مجرم آفریده نشده است و وجود ندارد. آنچه را که ما به عنوان مجرم و یا بزهکار می‏شناسیم قربانیانی هستند که به واسطه دخالت عوامل فیزیکی، ژنتیکی، محیطی و روانی در مسیر بزهکاری سقوط کرده‏اند. از این رو اینان بیشتر از هر کسی نیازمند توجه و حمایت بوده و مادامی که حمایت و نظارت از آنها را دریغ ننموده‏ایم مشکلی جوامع انسانی را مشغول خود نخواهد ساخت و گرنه با بی توجهی به نیازهای برحق کودکانمان ناخواسته آنها را در بزهکاری پر تحرک تر ساخته و با دست خود به قربانگاه جرایم خواهیم فرستاد.



نوشته شده در   يکشنبه 8 بهمن 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode