جام جم آنلاين: نميشود گفت كداميك از مردم جهان در ازدواج خرافيترند، آلمانيها كه ميگويند اگر عروس و داماد به كمك هم و با دست راست، در مراسم عقد، كنده درختي را اره كنند حتما خوشبخت ميشوند يا سياهپوستان قاره آمريكا كه معتقدند بعد از عقدكنان اگر همراه شريك زندگيشان از نقطهاي به نقطه ديگر، پرشي بلند داشته باشند با موفقيت، دنياي تجرد را پشت سرميگذارند و به سلامت وارد زندگي مشترك ميشوند.
وقتي پاي ازدواج در ميان است به جز آنهايي كه به غير از عقل، تسليم نيرويي ديگر نميشوند، همه آدمها فارغ از رنگ و جنس و تبارشان به نيروهايي بيپشتوانه چنگ ميزنند؛ يك زمان به جادو و جمبل، يك زمان به رويا و خيال و يك زمان به ريسماني بافتهشده از خرافات.
خرافات در ازدواج ريشههايي قطور و قديمي دارد. آدمها از زماني كه فهميدهاند براي خوشبختبودن بايد كنار جفتشان قرار بگيرند از همان زمان نيز به دنبال خرافات بودهاند، چون گمان ميكردند براي يافتن بهترين همدم و شريك زندگي بايد از نيروهاي ماورايي كمك گرفت و براي حفظ اين همدم در كنار خود بايد دوباره اين نيروها را به كار بست.
در ايران به اين نيروها جادو ميگويند، مثل آن جوشاندههاي عجيب يا كاغذهاي پوشيده از شمايل آدمهايي وهمآلود كه در كاسههاي آب خيسانده ميشود و مخفيانه به خورد دختر و پسرهايي داده ميشود كه بزرگترها فكر ميكنند بدخواهان آنها بختشان را بستهاند يا مثل آن كاسههاي چيني مصرفنشدهاي كه دختران دمبختي كه تا به حال هيچ مردي آنها را نپسنديدهاند بايد به كمك چوبكبريت و آب زعفران دور تا دور آن جملاتي بنويسند تا هر چه زودتر آن سوار سفيدپوش از راه برسد.
گاهي نيز بايد وردهايي خوانده و به سمت دختر و پسر دميده شود تا تير خواسته به هدف اجابت، اصابت كند يا بعضي وقتها گياهاني خشك با هم مخلوط و روي آتش سوزانده شود تا دود برخاسته از آن، گره از بخت جوانها باز كند. بعضي از اين گياهان مثل جرقهاند و وقتي روي آتش ميروند ميتركند و سر و صدا ايجاد ميكنند و درست همان زمان است كه معتقدان به جادو به گمان تركيدن چشم حسوداني كه بخت جوانها را ميبندند، ذوق زده ميشوند.
اما هيچكدام از اين كارها فايدهاي به حال بخت جوانهاي دمبخت ندارد چون گره كار آنها در نوع تفكرشان نسبت به زندگي است نه در اشكالي كه تصادفي در ته فنجان قهوه نقش ميبندد و نه در اشكهاي چكيده يك شمع روي ميز و نه در اشعار شعرايي كه به گمانِ گيرنده فال، بعد از قرنها وصف حال آنها را ميگويد، اما با اين حال بازار كساني كه با توسل به خرافات يا جادو، خبرهاي اميدواركننده به مردم ميدهند هنوز بازاري داغ و پر سود است.
خرافات، سايه به سايه ميآيد
اگر به افكار غلط، مجال عرض اندام بدهي تا ته خط زندگي با تو ميآيد. بسياري از مردم دنيا اينگونه زندگي ميكنند و در ايران خودمان هم توسل به خرافات و افكار بيخاصيت نه قبل ازدواج متوقف ميشود و نه بعد از آن.
تصور كنيد جواناني را كه به اميد باز شدن بخت، در برخي جمعها حاضر ميشوند و با اين تصور كه اگر باقيمانده سفره خوراكيها روي سرشان تكانده شود بزودي به خانه بخت ميروند، نگاههاي سنگين و كنجكاو مجلس را به جان ميخرند و در حالي كه تهماندههاي سفره روي سرشان ريخته ميشود از ته دل براي ازدواجشان دعا ميكنند.
از قضا برخي از اينها در زماني نهچندان دور از اين حادثه نيز به خانه بخت ميروند و چون ازدواج و بقاياي سفره را به هم مرتبط ميدانند از اين به بعد اعتقادي سرسخت به چنين افكاري پيدا ميكنند تا آنجا كه اگر در زندگي مشترك به مشكلي برخورد كنند باز هم به جاي يافتن راه چاره، دست به دامن خوراندن انواع جوشاندهها و معجونهاي جلب محبت به همسر ميشوند يا براي بستن دهان او به انواع لطايفالحيل روي ميآورند.
بيشك اين راهها، معجونها، وردها و پول به جيب جادوگران و رمالان ريختن تاثيري در ثبات زندگي و خوشبختي ندارد، اما يك فرد خرافاتي چون بين بسياري از عوامل نامربوط، ارتباط برقرار ميكند حتي اگر زندگياش از هم بپاشد هم آن را به حساب چشم بد مردم و دهنكجي زندگي ميگذارد.
خرافههاي خندهدار
اما همه زوجها حتي خرافيترين آنها حتما كارشان به جدايي نميكشد چون دوش به دوش خرافه، كساني مثل بزرگترها و دوستان و آشنايان هستند كه هر از گاهي تلنگري به ذهنهاي خرافهپرست بزنند و زندگيها را از فروپاشي نجات دهند.
ولي با اين حال خرافات و باورهاي بيپشتوانه آنقدر در فرهنگها رسوخ كرده كه مثل خامههاي يك فرش كه به سختي از تار و پود قالي جدا ميشود اين باورها نيز براي كندهشدن از افكار آدمها كوششي سرسختانه و مستمر ميخواهد. در سرزمين ما هنوز آدمهايي زندگي ميكنند كه وقتي نام ازدواج به ميان ميآيد سيلي از خوشيمنها و بديمنها را پيش ميكشند و طوري به اطرافيان تلقين ميكنند كه اگر پيرو خوشيمنها باشند به خوشبختي ميرسند و اگر گِرد بديمنها بچرخند روز خوش نميبينند مثل آنهايي كه ميگويند خوشيمن نيست قبل از ازدواج حلقه به دست كنيد، حلقه ازدواجتان را هرگز به كسي ندهيد تا در انگشتش كند چون شگون ندارد، هيچوقت بيش از سه بار ساقدوش كسي نشويد چون بختتان بسته ميشود، براي مردان بديمن است كه بيشتر از سه بار از ازدواج طفره بروند يا به خوشيمني اعداد زوج، تعداد مهمانهاي مجلس عقد و عروسي را زوج انتخاب كنيد.
اينها همان كساني هستند كه معتقدند اگر سه زن كه حرف اول اسمشان يكي است دور يك ميز با هم غذا بخورند به زودي يكي از آنها ازدواج ميكند، اگر جواني مجرد تكهاي كيك عروسي را درون ظرفي بگذارد و شب زير بالشت بگذارد خواب همسر آيندهاش را ميبيند، اگر كسي بلافاصله بعد از عروس از پله بالا برود بزودي ازدواج ميكند، اگر عروس هنگام بريدن كيك مراسماش دعا كند بيشك برآورده ميشود، اگر عروس و داماد خواهان زندگي مشترك در رفاه و ثروت هستند شب عروسي يك سكه يا اسكناس درون كفششان بگذارند و تا پايان مراسم پاشنه پايشان را روي آن سكه يا اسكناس بگذارند يا اين كه اگر ميخواهيد هيچ وقت همسرتان به شما خيانت نكند اجازه ندهيد لباس مخصوص مراسم ازدواجتان را پيش از آن كه بپوشيد كسي ديگر حتي نزديكترين دوستتان به تن كند.
شايد براي عدهاي خندهدار باشد و براي عدهاي اسباب تاسف، اما واقعيت اين است كه گروهي از مردم كه درگير يك مراسم ازدواج شدهاند به اين بايدها و نبايدها اعتقاد راسخ دارند.
خرافاتيهاي سرزمينهاي دور
در همه جاي دنيا وضع به همين ترتيب است؛ حتي در سرزمين يخبندان، روسيه. در اين كشور كسي تعجب نميكند اگر ببيند يا بشنود كه دختري جوان در آينه زلزده و در آن دنبال چيزي ميگردد چون همه ميدانند هدف اين دختران يافتن تصوير همسر آينده خود در آينه است.
مردم از اين كه ببينند چند دختر دمبخت دور يك ميز نشستهاند و چند بشقاب روي آن چيدهاند و نان، برس، توتون و حلقه درون آنها گذاشتهاند و به نوبت چشمشان را ميبندند و انگشتشان را روي يكي از بشقابها ميگذارند هم تعجب نميكنند چون در اين كشور برخي مردم اعتقاد راسخ دارند كه نان نشانه ازدواج با مردي ثروتمند، توتون نشانه ازدواج با مردي سيگاري، برس نشانه ازدواج با مردي ساده و حلقه نشانه ازدواج با مردي است كه اهل زندگي نيست.
در روسيه خواب دختران جوان هم معناي خاصي دارد مخصوصا اگر آنها در خواب خود را در لباس عروس ببينند. در فرهنگ اين كشور ديدن لباس عروس سفيد يعني انتخاب درست، لباس صورتي يعني داشتن همسري كه به ياد ماست و لباس سياه يعني آرزوي بازگشت به زندگي مجردي.
در آلمان اما باورهايي كه پشتوانه منطقي ندارد به زمان ازدواج يك زوج برميگردد يعني زماني كه آنها در لباس عروس و دامادي هستند و دوستانشان چند ظرف ميشكنند و از آنها ميخواهند تا تكههاي شكسته را كنار هم بگذارند و به اين طريق نشان دهند كه چقدر براي مقابله با مشكلات زندگي آمادهاند.
رسوم عجيب
با اين حال همه باورها و آداب ازدواج در جهان از نوع خرافي نيست بلكه آدابي است كه منطق يا مفهومي در پس آن خوابيده است. مثل مردم بومي جزيره سوماترا كه معتقدند دختر پيش از ازدواج بايد يكي از دندانهايش را بكشد و به جاي آن حلقهاي آويزان كند يا مثل مردم جزيره جاوه كه به جاي دادن هديه نقدي به داماد به او دم موش هديه ميدهند و همانند اهالي گينه نو كه هنگام ازدواج بايد مقابل همسرشان آواز بخوانند. در آلباني هم اين كه عروس را سه شبانهروز بعد از ازدواج كتك ميزنند به اين علت است كه او هيچگاه وظايفي را كه درقبال خانواده دارد، فراموش نكند. در سودان نيز وقتي روز عروسي در خانه عمه يا خاله عروس حفرهاي يك متري حفر ميكنند و درون سوراخ را با گياهان معطر پر ميكنند و عروس را روي آتش برخاسته از آن مينشانند و بدنش را با پارچهاي پشمي به مدت دو ساعت ميپوشانند به اين علت است كه بدن عروس نرم، لطيف و خوشبو شود.
خرافات نه، سنت بله
خرافات دست و پاي آدمها را ميبندد، درست برعكس سنتها كه به زندگي رنگ و لعابي دوستداشتني ميدهد. درگيرشدن در خرافات، شانس چشيدن طعم واقعي زندگي را از آدمها ميگيرد، اما سنتها براي آنهايي كه به دنبال خوشبختياند، شانسي دائمي است.
راه دوري نرويم، در سرزمين خودمان راهانداختن بساط جادو و جمبل و دست به دامن ترفندهاي بختگشايي شدن نهتنها كار راهانداز نيست، بلكه دلسردكننده نيز هست، اما اين كه دختر و پسر در مراسم رسمي خواستگاري و بلهبرون، در مقابل ديدگان بزرگترها و فاميل تائيديه ازدواج را بگيرند، اين كه در لحظات جاريشدن صيغه عقد، لباس سفيد بپوشند و براي خود از خدا طلب خير كنند، اين كه به رسم ادب و به عنوان شادباش، به عروس و داماد هديه ازدواج داده شود، اين كه برايشان مراسم پاگشا گرفته شود و راه رفتوآمد آنها به خانوادههاي دوطرف باز شود و... آدابي قشنگ و ماندگار است كه برخلاف خرافات دست و پاگير، طعم خوش با هم بودن را در كام زوجها ميريزد.
محبوبه سيفاللهي / جامجم