ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 2 بهمن 1391     |     کد : 48576

علل مهم خانوادگی فرار از خانه/ بزهکاری در انتظار کودکان خیابانی

سطح پایین نظارت والدین، سطح پایین گرمی و حمایت والدین، سطح بالای طرد والدین ، انواع خشونت‏های جسمی و جنسی از علل مهم خانوادگی فرار از خانه است.

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: سطح پایین نظارت والدین، سطح پایین گرمی و حمایت والدین، سطح بالای طرد والدین ، انواع خشونت‏های جسمی و جنسی از علل مهم خانوادگی فرار از خانه است.


پدیده دختران فراری در سطح اغلب کشورهای جهان با درجات متفاوتی مشاهده می‎گردد. آنچه که مسأله حاضر را به معضلی لاینحل مبدل می‏سازد عدم امکان بازگشت کودک مونثی است که از نزد خانواده خود به سوی خیابان‏ها گریخته است. درواقع دختران فراری از شانس بسیار کمی برای بازگشت نزد خانواده خود برخوردار هستند چرا که ساختار مردانه نظام فرهنگ سنتی قادر به پذیرش مجدد دختری که در خیابان‏ها به پرسه زنی و ولگردی پرداخته و احتمالاً مورد تعرض جنسی خواسته یا ناخواسته قرار گرفته نخواهد بود.

این امر منجر به تثبیت موقعیت دختران فراری در سطح شهر گردیده و وی را مستعد پذیرش هرگونه آزار جنسی و یا جسمی به منظور ادامه زندگی در حاشیه خیابان‏ها نموده است. بدین ترتیب شرایط بروز شدیدترین رفتارهای آزاردهنده بر علیه کودکان مؤنث فراری و سرگردان در سطح خیابان‏ها مهیا می‎‏گردد.

در حال حاضر 90 درصد دختران فراری در دیگر کشورها یک هفته‏ای به خانه‏های خود باز می‏گردند، اما در ایران تعداد بالایی از این دختران به خانه باز نگشتند و بحران در همین جاست. برخی از تحقیقات صورت گرفته حاکی از این حقیقت تلخ است که 55 در صد دختران فراری با وجود تمایل برای بازگشت به خانه به دلیل ترس از آنچه که ممکن است توسط خانواده‏هایشان صورت پذیرد از بازگشت خودداری نموده‏اند.

صرف نظر از ساختار سنتی که مانع از رهایی دختران فراری از حاشیه خیابان‏ها می‎گردد می‏بایست به وضعیت ناسالم و فاسد برخی دیگر از خانواده‏های این گونه دختران اشاره کرد که محیط خانواده را به مکانی در جهت سوء استفاده از کودک مؤنث مبدل نموده‏اند، به نحوی که نوجوان فراری ماندن در خیابان‏ها و قرار گرفتن در معرض غیر انسانی‏ترین شرایط را بر بازگشت به نزد خانواده خود ترجیح می‎دهد.

یافته‏های یکی از تحقیقات صورت گرفته در این رابطه بیانگر این امر است که دختران فراری در مقایسه با همتایان غیر فراری خود خشونت جسمی و روانی بیشتری را از جانب والدین و همشیره‏هایشان تجربه می‏کنند در این میان خشونت کلامی و جسمی پدر نسبت به کودک بسیار قابل توجه است.

تبدیل کودک به کالای جنسی

جنسیت کودکان فراری نقش حیاتی در سرنوشت ایشان ایفا می‏کند. دختران فراری به تبع جنسیت مؤنث خود از همان ساعات اولیه فرار در معرض انواع سوء استفاده‏های جنسی قرار دارند. با فرار کودک از خانه منحرفین جنسی به ایشان به عنوان فرصتی برای شهوت طلبی و ارضاء خواسته‏های شهوانی خود نگریسته در جهت اغفال آنها تلاش می‏نمایند.

باندهای سازمان یافته فساد و فحشاء و قاچاق و فروش دختران نیز تلاش مضاعفی را در جهت دسترسی به این گونه کودکان از خود نشان می‏دهند. بر این اساس احتمال آسیب دیدگی و تبدیل کودکان دختر به فاحشگان خردسال بیش از پیش افزایش می‏یابد. همچنین جذابیت و مطلوبیت جنسی این اطفال، خود به عاملی در جهت تشویق ایشان به فرار از خانه به منظور سوء استفاده و یا بهره‏کشی جنسی از ایشان تبدیل می‏شود. امری که به نحو چشم‏گیری بر تعداد قربانیان کودک مؤنث نسبت به کودکان مذکر می‎افزاید.

فقدان حمایت‏های قانونی از کودک

آخرین رکن اساسی تشدید روند آسیب دیدگی دختران فراری را می‏توان در ناتوانی دستگاه‏ها و نهادهای متولی امر پاسخ دهی به این پدیده دانست. پدیده فرار دختران به واسطه دربرداشتن زمینه‏های گسترده سوء استفاده جنسی و مداخله شبکه‏های فساد و فحشاء از پیچیدگی ویژه‏ای برخورداراست. بدیهی است با عدم سیاست‏گذارهای کار آمد اجتماعی در قبال این پدیده، امکان مقابله مؤثر با آن نیز اندک خواهد بود.

دشواری بیشتر در نگاه عدالت کیفری به این پدیده است. بدیهی است ارتکاب جرم از جانب دختران فراری به واسطه وضعیت خاص ایشان چندان دور از انتظار نخواهد بود. جرایمی که در اغلب موارد جنسی و مبتنی بر برقراری روابط نامشروع است. متأسفانه نظام عدالت کیفری با نادیده انگاشتن شرایط خاص و ویژه دختران یادشده، ایشان را به عنوان مجرمان معمولی تحت پیگرد قرار می‏دهد. امری که موجب وحشت دائمی کودکان و نوجوانان یادشده از دستگاه قضایی و نیروی پلیس گردیده و در نهایت گریز ایشان را از مراجع قانونی به دنبال خواهد داشت.

درواقع سیاست‏گذاری‏های متناقضی که از یک سو در تلاش در جهت ارائه خدمات حمایتی نسبت به اطفال و نوجوانان فراری است و از سوی دیگر با ارتکاب هرگونه جرمی هرچند که ارتکاب آن غیرقابل اجتناب باشد ایشان را به عنوان کودک و آسیب دیده به رسمیت نشناخته، اقدام به محاکمه و مجازات‎شان می‏نماید هیچ‏گاه منجر به بهبود وضعیت و برون رفت از این انحراف اجتماعی نخواهد گردید.

بر اساس تحقیقات انجام شده در ایران و کشورهای دیگر آمار دختران فراری نسبت به پسران بیشتر است و اکثر آنها نیز به دام فحشا و روسپی‎گری افتاده و توسط باندهای مخصوصی برای روسپی‎گری یا قاچاق به خارج از کشور به خصوص دوبی به کار گرفته می‎شوند. در کشورهای دیگر، مهمترین عامل فرار دختران، مشکلات خانوادگی به ویژه کودک‏آزاری جنسی و مصرف الکل از سوی والدین است.

در ایران نیز بر اساس پژوهش‏های مختلف، ناسازگاری با ناپدری و نامادری، بر ملا شدن رابطه نامشروع یا ترس از آن، ازدواج اجباری، استقلال خواهی زیاد از حد دختران، وضعیت پایین اقتصادی- اجتماعی خانواده‏ها و ایجاد محدودیت از سوی خانواده‏ها از زمینه سازترین علل برای فرار نوجوانان از منزل است.

مشکل اصلی بعد از دستگیری دختران و نوجوانان فراری ارجاع آنها به خانواده‏هایشان است. زیرا به گفته نیروی انتظامی 82 درصد افراد دستگیر شده از برگشتن به خانه و نزد خانواده‏های خود خودداری می‏کنند.

از هم گسیختگی خانواده نقش مهمی در بروز رفتار فرار از منزل ایفا می‎کند از علل مهم فرار می‏توان این عوامل خانوادگی را برشمرد: سطح پایین نظارت والدین، سطح پایین گرمی و حمایت والدین، سطح بالای طرد والدین ، انواع خشونت‏های جسمی و جنسی.


نوشته شده در   دوشنبه 2 بهمن 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode