نگاهي به سريال «كلاه پهلوي»
كلاه غربي بدون مشتري
جام جم آنلاين: سيدضياءالدين دري سريال «كلاه پهلوي» را با محوريت كشف حجاب ساخته است. سريالي 50 قسمتي كه تاكنون حدود 15 قسمت آن از شبكه يك سيما پخش شده است.
دري در اين سريال براي نمايش چگونگي كشف حجاب از روشي هوشمندانه استفاده كرده است. او بهجاي اينكه يكراست به سراغ رضا شاه برود و او را مقصر اصلي در كشف حجاب نشان دهد به سراغ سياستمداران خارجي بخصوص انگليسيها رفته و نشان داده كه چگونه آنها از طريق افراد خود در حكومت رضاشاه رسوخ كرده و تفكر برداشتن حجاب از سرزنان ايراني را در انديشه او جاي دادهاند.
سريال كلاه پهلوي نشان ميدهد كه چگونه غربيها به ايران به عنوان يك بازار تجاري خوب و مستعد نگاه ميكردند.آنها براي كالاهاي خود دنبال مشتري ميگشتند و ايران يكي از بهترين مشتريان آنان بود.
زنان ايراني هنوز مدرن نشده بودند و هنوز از كالاهاي سنتي كه ساخت وطن بود استفاده ميكردند. غربيها به اين نتيجه رسيدند كه اگر زنان ايراني را مدرن كنند، آنها شيفته كالاهايي ميشوند كه در ايران وجود ندارد و دولت مجبور است براي تامين آنها به خارجيها متوسل شود البته در اين اتكا، در ظاهر زوري وجود نداشت و دولت پهلوي كه خود نيز تمايل داشت مردم ايران بهسمت غرب متمايل شوند از مصرف كالاهاي غربي ازسوي مردم استقبال ميكرد.
دري در سريال كلاه پهلوي در زاويه ديگر هم هوشمند عمل كرده است. يكي از شخصيتهاي اصلي اين سريال را كه به نوعي ضد قهرمان اصلي قصه نيز هست، به يك زن واگذار كرده است.
بلانش؛ زن جوان فرانسوي تمايل شديدي براي مدرن كردن مردم ايران دارد. او دوست دارد كه زنان و مردان ايراني را هم در ظاهر و هم در باطن غربي كند.
او معتقد است با اين كار هم ميتواند ايران را به بازار خوبي براي اروپاييها تبديل كند و هم ميتواند جلوي رشد فكري ملتي را بگيرد و نگذارد كه آنها به موضوعي مانند استقلال بينديشند يا به فكر ترويج دين اسلام بيفتند.
بلانش را ميتوان يكي از فعالترين شخصيتهاي سريال كلاهپهلوي دانست كه به كار و عملش ايمان دارد، براي همين براي رسيدن به اهدافش از همه ابزارهايي كه در دست دارد، استفاده ميكند.
او جايي كه لازم است از عشوههاي زنانه بهره ميبرد و جايي ديگر چادر بر سرميگذارد و پيش معتمد شهر ميرود تا نشان دهد كه ميتواند زن دينمداري باشد!
از طرفي در سريال كلاه پهلوي تصوير درستي از خانها، ارباب و رعيتهاي آن دوره به تصوير كشيده شده است. صمصام كه نقش او را داريوش فرهنگ بازي ميكند، خان ظالم شهر است كه تنها به منافع خود فكر ميكند.
او سورچياي دارد به نام كريم (امين حيايي) كه بسيار مورد ظلم ارباب خود قرار ميگيرد. بلانش كه متوجه اين ظلم شده به كريم توجه خاصي ميكند و بهنوعي به او شخصيت ميدهد. همين كار بلانش باعث ميشود تا كريم توجهش به سمت اروپاييها جلب شود و آنها را نجات دهنده خود بداند.
عاليه (سارا خوئينيها) و كريم نماد مردم فرودست هستند كه مورد توجه بلانش قرار ميگيرند و از طبقه پست جامعه به طبقه بالا صعود ميكنند. همين تغيير زندگي باعث ميشود تا آدمهاي فرنگي، مورد توجه آنها قرار بگيرند و عاليه و كريم مثل موم در دستان آنها نرم شوند و فرم بگيرند.
فرخ باستاني (اميرعلي دانايي) جوان تحصيلكرده فرنگ وقتي به ايران ميآيد در اولين قدم، شهر قديمي و كهنه سامان را خراب ميكند و شهري جديد و مدرن بهجاي آن ميسازد.
همه اينها خوشايند مردم عادي است اما آنهايي كه اهل فكر هستند و جلوتر از زمان را ميبينند، از همين تغييرات متوجه ميشوند كه به اصطلاح سلام گرگ بيطمع نيست و بايد در مقابل اين تغيير و تحولات به ظاهر خوب منتظر اتفاقات ناخوشايند هم بود.
سيدضياءالدين دري در سريال كلاهپهلوي شخصيتهايي را كه در تاريخ وجود داشتهاند در كنار شخصيتهاي تخيلي قرار داده و به وسيله درام، بخشي از تاريخ را مرور كرده است. داستانپردازي در اين سريال كمك ميكند تا مردم بيشتر با اتفاقات تاريخي معاصر آشنا شوند.
اين كارگردان خيلي ظريف به حضور موثر فراماسونها و تاثير آنها در حكومت ايران پرداخته است. در يكي از قسمتهاي اين سريال از مجسمهاي پردهبرداري شد كه نماد اين گروه است.
خارجيها و دربارياني كه براي افتتاح شهر جديد سامان به اين شهر آمده بودند، گِرد اين مجسمه ميچرخيدند، اما مردم عادي مثل كريم با خنده ميگفتند: اينها چرا دور ميخ ميچرخند؛ اين نشان ميدهد كه عموم مردم از اتفاقات بنيادياي كه در ايران رخ ميداد بيخبر بودند و فقط ظاهر مسائل را ميديدند اما غربيها خوب ميدانستند كه دارند چه تفكري را وارد ايران ميكنند.
سروش اميدوار - جام جم