ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 14 دي 1391     |     کد : 48260

رنگ‌آميزي تلويزيون با ‌آثار مستند

وقتي صحبت از مستند تلويزيوني به ميان مي‌آيد بيشتر اذهان متوجه قالب‌هاي شناخته‌شده اين هنر يعني مستند‌هاي اجتماعي، تبليغاتي، حيات وحش،‌ آموزشي و...مي‌شود، اما دنياي مستند محدود به اين چند شاخه نمي‌شود و در آن فهرست متنوعي از ساختارها براي القاي پيام پيش‌بيني شده است.


جام جم آنلاين: وقتي صحبت از مستند تلويزيوني به ميان مي‌آيد بيشتر اذهان متوجه قالب‌هاي شناخته‌شده اين هنر يعني مستند‌هاي اجتماعي، تبليغاتي، حيات وحش،‌ آموزشي و...مي‌شود، اما دنياي مستند محدود به اين چند شاخه نمي‌شود و در آن فهرست متنوعي از ساختارها براي القاي پيام پيش‌بيني شده است.


مجموعه مستند «آخرين روزهاي زمستان» كه بتازگي از شبكه يك پخش شد، اين مدعا را ثابت مي‌كند.اين مجموعه مستند كه در زيرشاخه «درام مستند» قرار مي‌گيرد تلفيقي از صداها و تصاوير واقعي با بازسازي مستندگونه بخشي از رخدادهاي دفاع مقدس بود.در اين مستند، بازسازي فراز‌و‌نشيب‌هاي زندگي شهيد باقري آنچنان هنرمندانه انجام شده بود كه كمتر كسي تشخيص مي‌داد آن صحنه‌ها با حضور چند بازيگر تصويربرداري شده است.

هم اكنون سريال «با من حرف بزن» نيز از شبكه تهران در‌حال‌پخش است كه رگه‌هايي از مستند داستاني در ساختار آن ديده مي‌شود.مستند «بابانظر» كه براي شبكه مستند ساخته مي‌شود نيز نمونه ديگري از مستندهاي بازسازي شده است.

اما تعداد مستندهاي داستاني كه از شبكه‌هاي مختلف پخش مي‌شود، چندان زياد نيست. اين مساله مي‌تواند ناشي از كم دانشي مستندسازان، سرمايه‌گذاري نكردن تلويزيون روي اين بخش و شناخت ناكافي مخاطبان از گونه‌هاي مستندسازي باشد. صاحبنظران،‌ مديران و مستندسازان درباره دلايل تنوع نداشتن ساختاري مستندهاي تلويزيوني نظرات متنوعي دارند.

تاثير مستند بازسازي بيشتر است


شبكه مستند كه متولي اصلي توليد و پخش مستندهاي سينمايي و تلويزيوني است كار «به خدا تعظيم مي‌كنم» را به تهيه‌كنندگي ناهيد دل‌آگاه ساخته است كه نوعي بازسازي مستندگونه كتاب بابانظر محسوب مي‌شود.

رضا پورحسين، مدير شبكه مستند تلويزيون در گفت‌وگو با جام‌جم درباره رويكرد اين شبكه به ساخت مستندهاي بازسازي شده گفت: يكي از شاخه‌هاي مستندسازي كه مورد توجه ما قرار دارد، مستند بازسازي است. اگر برنامه «به خدا تعظيم مي‌كنم» را كه روايتي از كتاب شهيد بابانظر است ملاحظه كرده باشيد، در مي‌يابيد اين شبكه به مستند بازسازي توجه داشته و دارد. برخي ازصحنه‌هاي اين كتاب كه خاطرات شهيد بابانظر است، بازسازي شد و برخي ديگر از صحنه‌ها به‌شكل واقعي در اختيار مخاطب قرار گرفت.

وي افزود:‌ من هم قبول دارم اگر سوژه بخوبي انتخاب شود، اين‌گونه مستند تأثير بيشتري نسبت به گونه‌هاي ديگر مستند دارد. خوشبختانه از اين كار هم بخوبي استقبال شد و قرار است اين رويه را درباره چند كتاب ديگر انجام دهيم.

اين مدير تلويزيوني استفاده از اصطلاح مستند داستاني را درست ندانست و توضيح داد:‌ به نظر من بهتر است از واژه مستند بازسازي به جاي مستند داستاني استفاده كنيم. چون در داستان، ميزاني از تخيل وجود دارد كه نمي‌تواند در مستند استفاده شود. «آخرين روزهاي زمستان» به نظر من يكي از بهترين مستندهاي پرتره در موضوع دفاع مقدس است. تركيب صداهاي واقعي با چهره بازسازي‌شده و ايجاد موقعيت‌هاي جنگي متناسب با موضوع هستند و روايت روان اين اثر، آن را به يك مستند فاخر و ديدني تبديل كرده است. توفيق مستند آخرين روزهاي زمستان نشان مي‌دهد ذائقه مخاطبان نسبت به مستند تغيير كرده و مردم بيشتر از قبل، مستند مي‌بينند.‌ وي با اشاره به موفقيت‌هاي مستند شهيد باقري در جذب مخاطب خاص و عام گفت:‌ اين تغيير ذائقه و توجه به مستند، يك توفيق بزرگ براي رسانه ملي است. طبيعي است وقتي تقاضا براي ديدن مستند افزايش مي‌يابد و مستندهايي از نوع آخرين روزهاي زمستان هم به شكل مطلوب به بيننده عرضه مي‌شود، مستندسازان براي توليد چنين آثاري ترغيب مي‌شوند. البته انتخاب سوژه علاوه بر نوع پرداخت و كارگرداني نيز بسيار مهم است. زندگي كوتاه شهيد حسن باقري با آن همه فراز و نشيب، ويژگي‌هاي خاصي دارد كه تماشايش براي مردم جذاب است.

پورحسين در پاسخ به اين پرسش كه ساخت مستندهاي بازسازي‌شده با چه دشواري‌هايي همراه است، اظهار كرد: در واقع هيچ مانعي بر سر راه توليد مستند‌هاي بازسازي وجود ندارد، اما محدوديت‌هاي مالي و نيز كمبود پژوهش در اين زمينه، توليد چنين آثاري را محدود مي‌كند. در هر صورت، مديريت فرهنگي اقتضا مي‌كند با وجود محدوديت‌ها، اين‌گونه آثار بيشتر توليد شود؛ چون خاصيت مستند اين است كه واقعه، شخصيت يا هر پديده ديگري را در تاريخ ثبت مي‌كند و اگر از روايت خوب و پژوهش قوي برخوردار باشد، تأثير بيشتري هم به جا مي‌گذارد و اين تأثير به نسل بعدي هم منتقل مي‌شود.

تفاوت‌هاي درام مستند با مستند داستاني

محمدحسين مهدويان موضوع پايان‌نامه‌اش را به شناساندن قالب «درام مستند» اختصاص داده و در فيلم آخرين روزهاي زمستان نيز در مقام كارگردان دانسته‌هايش را به‌صورت عملي اجرا كرده است.

او در گفت‌وگو با جام‌جم اثر مستندش را يك درام مستند دانست و گفت: درام مستند با مستند داستاني تفاوت‌هاي ظريفي دارد. مستند داستاني مستندي است كه از شيوه‌هاي داستانگويي استفاده مي‌كند، اما درام مستند اساسا يك درام است كه بخش‌هايي از آن سبك مستند دارد؛ يعني در اينجا تقدم بر درام است و در اولي تقدم بر داستان. با اين حساب مي‌توانيم آخرين روزهاي زمستان را يك درام مستند بدانيم و نه مستند داستاني.

از اين كارگردان درباره اين‌كه چرا مستندهاي اينچنيني در تلويزيون كمتر ساخته مي‌شود، پرسيديم. او معتقد است: در تلويزيون، درام مستند هنوز جايگاهش را پيدا نكرده است. بيشتر كارها تلفيق چند گونه مستند هستند كه ممكن است تنه به درام مستند بزنند. البته سه سال پيش مجموعه‌اي درباره زكرياي رازي از تلويزيون ديدم كه ساختارش يك درام مستند تمام عيار بود. در اين مجموعه زندگي زكرياي رازي با حضور يك بازيگر بازسازي شده بود.

پژوهش‌هاي ما به روز نيست

مهدويان با اشاره به آنچه در ديگر كشورها در جريان است، تاكيد كرد و گفت:‌ در سينماي دنيا درباره ظهور و سقوط امپراتوري روم و زندگي موجودات قبل از دايناسورها درام مستندهاي خوبي ساخته شده است؛ ولي ما معمولا 40 ،‌50 سال از سينماي دنيا عقب هستيم و ديرتر به جريان‌هاي موجود مي‌پيونديم. سال 2000 چهار درصد توليدات سينماي مستند دنيا درام مستند بود كه اين رقم سال 2005 به 64 درصد رسيده است. اين آمار در حاشيه بازار فيلم مستند جشنواره كن منتشر شده است. تهيه‌كنندگان وقتي ببينند قالبي پرطرفدار است و جواب مي‌دهد به طرفش مي‌روند.


پورحسين: اين تغيير ذائقه و توجه به مستند، يك توفيق بزرگ براي رسانه ملي است. طبيعي است وقتي تقاضا براي ديدن مستند افزايش مي‌يابد، مستندسازان براي توليد چنين آثاري ترغيب مي‌شوند


اين كارگردان علت توليد محدود اين‌گونه مستندها را كم‌دانشي مستندسازان دانست و گفت: وقتي در تلويزيون ايران چيزي باب شود بودجه‌اش هم تامين مي‌شود.به عنوان مثال ما تا چند سال پيش سريال‌هاي فاخر نداشتيم، اما وقتي تعدادي ساخته شد مسئولان بودجه‌اي تخصيص دادند و در سال چند سريال «الف ويژه» توليد شد. فيلمسازان ما خيلي به روز نيستند و پژوهشگراني هم كه تحقيقات به‌روزي دارند با بدنه توليد ارتباط ندارند. ضمن اين كه در اين زمينه كار نظري جدي صورت نگرفته است. محمد تهامي كتابي با عنوان «مقدمه‌اي بر مستند تلويزيوني» نوشته است. چند كتاب ديگر هم در اين رابطه نوشته‌شده؛ ولي من در يافتن منابع فارسي كه درباره درام مستند اطلاعاتي داشته باشد خيلي مشكل داشتم.‌ به گفته مهدويان اكنون خيلي از شبكه‌هاي غربي به اتكاي مستندهايشان بقا دارند و هر روز فربه‌تر مي‌شوند. اما در تلويزيون ما مستند جزو قالب‌هاي ارزان و وقت پركن است.

تصوير مصاحبه‌هاي از پيش نوشته‌شده

در نظر بسياري از مخاطبان، مستند قالب خسته‌كننده‌اي است كه مي‌خواهد يك سري گزاره‌هاي علمي را در قالب تصوير و گفتار آموزش دهد. بنابراين همين كه برچسب مستند به يك كار تصويري مي‌خورد، بيننده هوس مي‌كند شبكه تلويزيون را عوض كند، غافل از آن كه در «درام مستند» نياز مخاطب به هيجان و تعليق پيش‌بيني مي‌شود و داستان جذاب و پرفراز و نشيب در اختيار بيننده قرار مي‌گيرد.

سريال با من حرف بزن كه پخش آن بتازگي از شبكه تهران آغاز شده از قالب مستند داستاني استفاده مي‌كند. در اين كار مخاطب احساس مي‌كند با يك كار كاملا مستند طرف است، در صورتي كه بيشتر صحنه‌ها بازسازي شده‌ است. در اين سريال ‌گزارشي از يك واقعه را مي‌بينيم و با آدم‌هاي درگير واقعه مصاحبه انجام مي‌شود، اما مصاحبه‌ها هم بخشي از فيلمنامه است؛ يعني متن مصاحبه از پيش‌نوشته شده است.

عليرضا محمودي ايران‌مهر، نويسنده فيلمنامه با من حرف بزن درباره قالب اين كار گفت:‌ در سريال با من حرف بزن رگه‌هايي از مستند وجود دارد‌ به اين معنا كه داستان‌هاي مجموعه ريشه در واقعيت و پرونده‌هاي قضايي دارد. اين ساختار باعث مي‌شود باورپذيري سريال بالا برود؛ چون مجموعه‌اي از حرف‌ها و گزارش‌ها كه درام را شكل مي‌دهد در واقعيت اتفاق افتاده است.وي افزود:‌ اين شيوه در داستان «آبروي از دست رفته كاترينا بلوم» نوشته هاينريش بل هم استفاده شده است، يعني در آنجا هم چند پرونده قضايي در كنار هم چيده مي‌شود. در‌خيلي از فيلم‌هاي داستاني هم مي‌بينيم شروع ماجرا با چند مصاحبه و گزارش مستند است. با اين حال قالب مستند ده‌ها زير شاخه دارد كه هر كس مي‌تواند چند تا از اينها را با هم تركيب كند.‌ اين نويسنده با اشاره به دسته‌بندي‌هاي موجود در دنياي مستندسازي توضيح داد: مستندها را هم براساس موضوعي كه انتخاب مي‌كنند مي‌توان دسته‌بندي كرد و هم بر اساس ذهني يا عيني‌بودن آنها‌ مثلا وقتي داريم درباره شايعه پايان يافتن دنيا حرف مي‌زنيم يك مستند كاملا ذهني مي‌سازيم و وقتي درباره خليج‌فارس كار مي‌كنيم مستند، عيني خواهد بود. مستندسازي مثل استفاده از يك جعبه مداد رنگي است. هر‌كارگرداني چند رنگ مختلف را با هم تركيب مي‌كند و بر‌اساس درصد عناصري كه استفاده كرده به يك رنگ جديد مي‌رسد.

250 دقيقه بازسازي در يك مستند

حبيب والي‌نژاد، مدير گروه حماسه و دفاع شبكه يك «روايت كتاب دا» و آخرين روزهاي زمستان را جزو مستندهاي جذاب توليدشده در تلويزيون دانست و گفت: در ادامه تجربه كتاب دا قرار است كتاب «نورالدين پسر ايران» نيز توسط هنرمندان مرد خوانده شود. مستند «خاطراتي براي تمام فصول» نيز در حال پخش است. در اين مستند پزشكاني كه در اتريش جانبازان شيميايي را مداوا كرده‌اند درباره ابعاد اين فاجعه صحبت مي‌كنند، در حالي كه‌ قبلا در اين گونه فيلم‌ها فقط با جانبازان شيميايي صحبت مي‌شد.

والي‌نژاد در روند توليد فيلم آخرين روزهاي زمستان نقش تهيه‌كننده را به عهده داشت. وي با بيان اين كه در مجموع 250 دقيقه از زندگي شهيد باقري بازسازي شده است، گفت:‌ اين مجموعه در 80 لوكيشن مختلف كار شده و خيلي از حوادث مهم جنگ در آن بازسازي شده است.

از صحبت‌هاي مدير گروه حماسه و دفاع شبكه يك و مدير شبكه مستند مي‌توان اين‌گونه فهميد كه مستند آخرين روزهاي زمستان توانسته ، ديد مخاطبان و مديران را به قالب مستند تغيير دهد. هم‌اكنون مردم منتظر ديدن مستندهاي خلاقانه‌تر و جذاب‌تر هستند و مديران نيز آمادگي دارند آثاري با ساختارهاي نوآورانه در قالب مستند توليد كنند. بايد منتظر بمانيم و ببينيم جريان مستند داستاني در تلويزيون ما به چه سمت و سويي حركت مي‌كند.

احسان رحيم‌زاده / گروه راديو و تلويزيون


نوشته شده در   پنجشنبه 14 دي 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode