اگر دين را مجموعهای از قواعد، اصول و مبانی بدانيم كه انسان میتواند از طريق آن ارتباط وثيق و نزديكی با مبدأ و منتهای عالم پيدا كند و بتواند راه كمال و سعادت خود را در عرصههای مختلف طی كند، قاعدتاً اين دين میتواند در ساحتهای گوناگون انسانی اثرگذار باشد.
رضا محمدزاده، رئيس دانشكده الهيات دانشگاه امام صادق(ع)، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، با اشاره به امكان دو گونه نگاه به دين، گفت: يك نگاه، نگاه كاركردی است و نگاه ديگر، نگاه حقيقتطلبی است، اما شما مجموعاً بايد به پرسشهايی پاسخ دهيد كه هم جنبههای نظری و حقيقتجويانه دارد و هم جنبههای عملی. برای مثال، بايد به اين پرسش پاسخ داد كه در بين حقايق موجود چه جايگاهی برای دين قائل هستيد و ضرورت دين را در چه میدانيد؟
محمدزاده افزود: پس از آن كه توانستيم تعريفی برای دين ارائه و جايگاه آن را تبيين كنيم، بايد ببينيم كه نسبت آن با حقيقت انسان، كه آن هم يكی ديگر از حقايقی است كه در عالم هستی وجود دارد، چيست؟ به عبارت ديگر چه رابطه و ارتباطی بين دين و انسان هست؟ آيا اين رابطه يك رابطه احتياج يك طرفه است يا هر دو به همديگر احتياج دارند؟ و اگر انسان نياز به دين دارد، اين نياز به دين با توجه به گستره و تنوع ابعاد نياز و احتياج در انسانها، برآمده از كدام يك از خصلتها و ابعاد وجودی اوست؟ و دين كدام يك از نيازهای انسان را برطرف میكند؟
اگر شما دين را به گونهای تعريف كرديد كه در دايره رابطه و ارتباط انسان با خود و ساير موجودات عالم، برای رفع نيازهای درونی و شخصی و روحی خود او قرار گيرد، هدف آن، تنها میتواند برآورده كردن آرامش در همين دنيا و در مراحل و مدارج گوناگون همين زندگی باشد، و نه فراتر از اين
وی به طرح برخی پرسشهای ديگر پرداخت و ادامه داد: برای مثال، اگر ما برای انسان و مراحل وجودی انسان به چند مرحله قائل شويم و برای مثال، اگر ادوار زندگی انسان را به چند مرحله تقسيم كنيم، يا اگر مسير حيات انسان را به چند بخش مادی و غير مادی تقسيم كنيم، در هر كدام از اين مراحل و مدارج، نوع نياز انسان به دين چگونه است؟ و آيا انسان يك موجود متغير است يا ثابت و آيا دين يك حقيقت ثابت است يا متغير؟ و در هر صورت و حالت، چه نسبتی، از اين جهت، ميان دين و انسان برقرار میشود؟
وی با اشاره به اين مطلب كه پاسخ به اين پرسشها درنهايت چگونگی تبيين ما از دين را تعيين میكند، عنوان كرد: برای مثال، اگر شما بگوييد كه دين عبارت است از مجموعه قواعد، اصول و مبانیای كه بر اساس توجه به آنها، كه مشتمل بر مباحث مربوط به مبدأ و منتهای عالم وجود است، انسان میتواند زندگی فردی و اجتماعی خود را به نحوی تأمين كند كه ارتباط وثيق و نزديكی با مبدأ و منتهای عالم پيدا كند و بتواند راه كمال و سعادت خود را، هم در اين عالم و هم در عالم ديگر و در اين عالم نيز هم در امور فردی و هم در امور اجتماعی تحصيل كند. چنين تعريفی اگر مبتنی بر ارتباط انسان از طريق ادراكات بشری و ادراكات غير بشری قابل دستيابی از طريق كانالهای فراانسانی، با اين مبدأ و منتها باشد، قاعدتاً اين دين با اين خصوصيات، میتواند در ساحت گوناگون انسانی اثرگذار باشد.
عضو گروه فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) اضافه كرد: چنين دينی میتواند در مسائل فردی و اجتماعی، در مسائل فرهنگی، در حوزه اخلاق، در روانشناسی و جامعهشناسی و علوم سياسی و ... تأثير داشته باشد.
محمدزاده با اشاره به ديدگاهی كه دين را به عرصه شخصی محدود میداند، اظهار كرد: اما اگر شما دين را به گونهای تعريف كرديد كه در دايره رابطه و ارتباط انسان با خود و ساير موجودات عالم، برای رفع نيازهای درونی و شخصی و روحی خود او قرار گيرد، هدف آن، تنها میتواند برآورده كردن آرامش در همين دنيا و در مراحل و مدارج گوناگون همين زندگی باشد، نه فراتر از اين.
وی افزود: دين در اين نگاه، در نهايت فراهم كننده زمينههای تحقق آرامش و امنيت عرصههای درونی است و در اين صورت به حوزه اخلاق فردی فروكاسته خواهد شد و در حوزه اجتماع و مسائل اين دنيايی مرتبط با آخرت، منشأ اثر واقع نخواهد شد.