ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 9 دي 1404
سه شنبه 9 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 29 آذر 1391     |     کد : 47493

آميزه‌اي از حيرت و عشق

پايدارترين و جدل‌آميزترين ماهيت‌هاي موجود در فلسفه مغرب‌زمين بوده و همراه اصل هنر، از ديرباز دو مساله بنيادين زيبايي‌شناسي فلسفي را تشكيل مي‌داده‌اند.

جام جم آنلاين: ماهيت زيبايي همواره يكي از پايدارترين و جدل‌آميزترين ماهيت‌هاي موجود در فلسفه مغرب‌زمين بوده و همراه اصل هنر، از ديرباز دو مساله بنيادين زيبايي‌شناسي فلسفي را تشكيل مي‌داده‌اند. زيبايي، مهرورزي، حقيقت‌گويي و عدالت‌محوري همواره در زمره ارزش‌هاي غايي برشمرده شده‌اند. زيبايي خود از قالب‌هاي اصلي يونانيان باستان و فلاسفه قرون وسطي اروپا بوده و در انديشه قرون 18 و 19 اين قاره نيز نقش محوري ايفا كرده است.


از بين شاخص‌ترين افرادي كه به اصل زيبايي نظر جدي داشته‌اند، مي‌توان به شفتسبري، هاچسون، ديويد هيوم، امانوئل كانت، هگل، شوپنهاور، هانيسليك و سانتايانا اشاره كرد. با تمام اين اوصاف، در ابتداي قرن بيستم ميلادي بود كه پرداخت فلسفي به مقوله زيبايي با افول مواجه شده و حتي هنرمندان ديگر مبنا و هدف نهايي خلق آثار هنري خود را زيبانگاري نمي‌دانستند. البته در دهه آخر قرن بيستم توجه به اصل زيبايي اوج دوباره يافت.

در اينجا به موضوع عيني‌بودن يا ذهني بودن زيبايي خواهيم پرداخت. به جرات مي‌توان گفت واگرايي آراي انديشمندان در اين موضوع، بيش از ديگر موضوعات مطرح‌شده در باب زيبايي است. پس از آن به مهم‌ترين رويكردها و نظريات مربوط به مقوله زيبايي در سنت‌هاي زيبايي‌شناختي و فلسفي غرب نظري خواهيم داشت.

زيبايي ذهني است يا عيني؟!


شايد اساسي‌ترين و نام‌آشناترين بحثي كه در نظريه زيبايي‌شناسي مطرح است، بررسي اين مطلب است كه آيا زيبايي ذهني بوده و به قول معروف «در ديدگان نظاره‌گرش جلوه مي‌يابد» يا اصالتا موضوعي عيني بوده و جسم زيبا به خودي خود زيباست. شايد بتوان گفت قائل‌بودن تام و تمام به فقط يكي از اين‌دو نظرگاه نسبت به زيبايي، نشدني است. تاكنون هم تلاش‌هاي گسترده‌اي به منظور بررسي تفاوت‌هاي اين‌ دو نگاه و حتي دستيابي به يك ديدگاه بينابيني از گزارش‌هاي ذهن‌گرايانه و گرايش‌هاي عين‌گرايانه صورت پذيرفته است. انديشمندان قرون وسطي و متفكران باستان عمدتا زيبايي را وراي تجارب شخصي افراد ارزيابي مي‌كرده‌اند. با اين حال، اين‌كه زيبايي امري ذهني است، از زمان سوفسطائيان مطرح بوده است.

ديويد هيوم، متفكر قرن هجدهم انگلستان، در بيان گونه‌هاي فلسفه زيبايي چنين مي‌نويسد: «زيبايي يك ويژگي برخاسته از خود اشيا نيست و صرفا در ذهني وجود دارد كه آن را مي‌پروراند؛ به طريق مشابه هر ذهني هم تلقي متفاوتي از مقوله زيبايي دارد. شايد فردي زيبايي را در بي‌شكلي ببيند و ديگري برداشت ديگري از زيبايي داشته باشد. بنابراين به‌دليل وجود اين تفاوت‌هاي ذهني، هيچ‌كس نبايد در راستاي نظام‌مندسازي اصل زيبايي تلاش نموده و بنا داشته باشد آن را در چارچوبي محصور بگنجاند.»

كانت هم در كتاب «نقد قوه حكم» خود اين‌گونه مي‌آورد: «... پس قضاوت پيرامون سليقه مردم مترادف با قضاوت درخصوص نوع شناخت آنها نيست. نتيجه آن‌كه اين قضاوت از حوزه منطق خارج شده و پا به ديار زيبايي‌شناسي مي‌گذارد؛ به اين ترتيب، فقط و تنها فقط امري ذهني خواهد بود. هر اشاره‌اي ـ از هر سنخ ـ مقوله‌اي عيني است و تنها اشاره به موضوعات حوزه احساس لذت و درد است كه چون در آن ماده‌اي در بين نيست، اشاره‌مان از نوع ذهني و ادراكي خواهد بود.»

البته اگر زيبايي كاملا و منحصرا امري ذهني باشد، به اين معني كه اگر تنها هر آنچه فرد زيبا مي‌خواندش و قشنگ مي‌پنداردش، زيبا و قشنگ باشد، آنگاه سخن‌گفتن در باب زيبايي موضوعيت نخواهد داشت، چراكه در آن صورت وقتي فرد واژه «زيبا» را به زبان مي‌آورد، صرفا مجموعه‌اي از تلقيات فردي خود را ابراز داشته است. مضافا آن كه اگرچه افراد مختلف طبيعتا قضاوت‌هاي منحصربه‌فردي دارند، اما ناگفته پيداست كه حدوحصر قضاوت‌ها تا حدود زيادي همپوشا هستند؛ به اين معني كه به ندرت پيش خواهد آمد فردي زيبايي يك شاخه گل رُز سفيد يا صحنه دلنشين طلايي رنگ غروب خورشيد در كنار ساحل را انكار كند. اما در مورد اشياء عادي‌تر مي‌توان گفت كه احتمال مخالفت افراد بر سر زيبابودن يا نبودن آن شيء بالاتر است و شايد حتي فرد براي اثبات مدعاي خود نيازمند ارائه دليل و برهان هم باشد.


فلوطين: زيبايي ‌بايد به‌طور مدام و هميشگي روح آدمي را به وجد آورد. زيبايي تركيبي از حيرت و عشق و تمناست كه با شعف آميخته شده باشد


از سوي ديگر، به نظر غيرمنطقي مي‌رسد كه ادعا كنيم زيبايي هيچ ارتباطي با واكنش‌هاي ذهني نداشته و منحصرا امري عيني است. مثلا نمي‌توان گفت اگر هيچ ادراكي در بين مردم وجود نداشت، دنيا زشت بود يا زيبا يا مثلا مي‌شد به‌واسطه ابزار علمي، زيبايي‌هاي جهان خلقت را كشف كرد. در واقع، حتي اگر اينچنين نيز مي‌بود، باز هم زيبايي ارتباط مستقيمي با واكنش‌هاي ذهني مي‌داشت و حتي در آن صورت هم چنانچه تجارب فردي در حوزه درك زيبايي را نادرست يا نادقيق ارزيابي مي‌كرديم، آن فرد اين حق را داشت كه متعجب شده و حتي از كوره در برود.

اغلب وقتي سخن از سليقه و ذائقه انسان‌ها پيش كشيده مي‌شود، علي‌الخصوص زماني كه تمايز سليقه بين آنها وجود داشته باشد، ما دليل اين اختلاف‌ها را شرايط و اوضاع بخصوص ارزيابي مي‌كنيم؛ اين در حالي است كه وقتي بحث اخلاق، سياست يا عقايد و نظريات حقيقي و ملموس در ميان باشد، ارزيابي ما رنگ و بوي كاملا متفاوتي به خود خواهد گرفت. تمام توصيفاتي كه از زيبايي ارائه مي‌شود، آن را به نحوي به واكنش‌هاي لذتبخش، ژرف و دوست‌داشتني مرتبط مي‌كند، حتي اگر زيبايي را به‌طور كامل در «ديدگان نظاره‌گر خود» وضع نكنند.

زيبايي و مساله «لذت»

تا قرن هجدهم ميلادي، بخش اعظم گزارش‌ها و توصيفات فلسفي ارائه‌شده از بحث زيبايي، آن را داراي خصيصه‌هاي عيني وصف مي‌كردند. به اين معني كه آنها زيبايي را در خود شيء زيبا يا در كيفيت‌هاي آن شيء توصيف مي‌‌كردند. آگوستين در اثر «در باب حقيقت دين» بصراحت اين سوال را مطرح مي‌كند كه آيا اشياء به آن سبب زيبايند كه لذت‌آفرين‌اند يا به آن سبب لذت‌آفرين‌اند كه زيبايند؟! البته خود آگوستين گزاره دوم را مي‌پذيرد. در توصيفي كه افلاطون در «ضيافت» و فلوطين در «نه‌گانه‌ها» خود ارائه مي‌دهند، زيبايي به واكنشي از عشق و هوس پيوند داده شده و در قلمروها قالب‌ها جاي داده مي‌شود. فلوطين در بخشي از كتاب خود زيبايي را زيرمجموعه‌اي از شكل‌مندي (يعني بهره‌مندي از ويژگي‌هايي معين و تعريف‌شده از انواع آن شيء) توصيف مي‌كند:«به عقيده من تمام دلربايي و لذتبخشي اين دنيا مرهون فُرم ايده‌آل آن است. هرچه بدشكلي الگويي و قالبي نيز كه ناشي از بي‌منطقي و فقدان ايده است، زشت بوده و نتيجه فاصله‌گرفتن از تفكر ماورايي است. به اين ترتيب، زشت مطلق هم آن چيزي است كه هيچ‌گونه الگويي را برنتابيده و هيچ انشعابي از منطق در آن رخنه نكرده است. اما وقتي فُرم ايده‌آل وارد گود مي‌شود، تمام اجزا را همسو كرده و تشكيل يك واحد كل مي‌دهد؛ اين فُرم اغتشاش و سردرگمي را مبدل به هم‌جهتي و هم‌مسيري كرده و يك انسجام هماهنگ پديد مي‌آورد.»

در توصيف فوق، زيبايي دست‌كم به اندازه ديگر مفاهيم موجود، حالت عيني دارد و اولويتي خاص يافته است كه آن را حتي حقيقي‌تر از ديگر فُرم‌هاي بخصوص مي‌كند. افلاطون و ارسطو هم گرچه بر سر مقوله زيبايي ـ مانند بسياري از ديگر موضوعات ـ واگرايي‌هاي عميقي داشتند، اما هر دو زيبايي را از آن جهت عيني مي‌پندارند كه نمي‌توان آن را در واكنش نظاره‌گر جستجو كرد. توصيفات كلاسيك به ما رسيده از بحث زيبايي، آن را در چارچوبي با ابعاد متناسب و جزئي مرتبط با ديگر اجزاي همنوع خود تشريح و تبيين مي‌كنند. پوليكليتوس ـ مجسمه‌ساز بنام قرون پنجم و چهارم قبل از ميلاد ـ زيبايي را در بازتوليد ابعاد عيني و ملموس اشياي پيراموني مي‌دانست. حال آن كه ديگر انديشمندان كلاسيك ارزش والايي براي لذت حاصله از مشاهده زيبايي قائل بودند. مثلا فلوطين در اين خصوص مي‌گويد: «زيبايي بايد به‌طور مدام روح را به وجد آورد... زيبايي تركيبي از حيرت و عشق و تمناست كه با شعف آميخته شده باشد.»

البته در قرن هجدهم ميلادي بود كه متفكران مغرب‌زمين، بويژه فيلسوفان انگليسي‌زبان شمال اروپا، لذت برآمده از زيبايي را به‌گونه‌اي متفاوت تعبير و تفسير كردند. آنها لذت را نه محصول زيبايي، بلكه اصل و اساس آن ارزيابي نمودند. اين اعتقاد را تا حدي مي‌توان متاثر از تمايزي دانست كه جان لاك بين كيفيت‌هاي اوليه و ثانويه قائل بود. لاك و ديگر تجربه‌گرايان مثلا رنگ ـ كه خود يكي از منابع زيبايي است ـ را پرتويي خيالي از ذهن مي‌دانستند كه ادراك آن منوط به واكنش ذهني و دروني افراد است و انگاره آن نه در دنياي خارج، بلكه در ذهن فرد نظاره‌گر ترسيم مي‌گردد. آنها مي‌گفتند بدون وجود نظاره‌گر و دريافت‌كننده رنگ، هيچ رنگي وجود نخواهد داشت. ايشان در اثبات مدعاي خود دست به دامان تفاوت‌هاي موجود در بين برداشت افراد مختلف از رنگ‌هاي طبيعي مي‌شدند و ابراز مي‌داشتند فردي كه مثلا يرقان دارد، همه دنياي اطرافش را در طيف رنگ زرد مشاهده مي‌كند. آنها عنوان مي‌داشتند درك رنگ حتي توسط يك فرد خاص، در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف (مثلا در نيمه‌شب يا وقت برآمدن آفتاب) نيز متفاوت است. آنها همين استدلال را به تجارب افراد در قضيه زيبايي نيز تسري مي‌دهند.

دايره‌المعارف فلسفي استنفورد ‌/‌ مترجم: محمدهادي كرامتي


نوشته شده در   چهارشنبه 29 آذر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode