ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 6 مهر 1403
جمعه 6 مهر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 23 آذر 1391     |     کد : 47226

دو ركعت نماز، قبل از اعدام

بچه‌ها بايد به اجبار بلند شوند و به احترام، يك ضربۀ پا بر زمين بزنند! افسر عراقي با غرور تمام دور تا دور بچه ها شروع به قدم زدن مي كند...



جام جم آنلاين: بچه‌ها بايد به اجبار بلند شوند و به احترام، يك ضربۀ پا بر زمين بزنند! افسر عراقي با غرور تمام دور تا دور بچه ها شروع به قدم زدن مي كند، سپس جلوي صف مي ايستد و با نيشخند تمسخر آميزي مي گويد كه مي خواهد يكي از آن ها را اعدام كند و اگر كسي داوطلب نشود، خودشان يكي را انتخاب مي كنند.



اسراي شلمچه را از بغداد به اردوگاه ديگري منتقل مي كنند و طبق روال هر روز، آن ها را به باد كتك مي گيرند. ششم تيرماه 1367 است. اسرا بعد از كتك هر روزه، با بدنهاي رنجور و چشم هاي نگران در صف هاي آمار، به ستون پنج مي نشينند. هر كس به چيزي فكر مي كند. درآن لحظه صداي درهم برهم عراقي ها به گوش مي رسد. در باز مي شود، افسر عراقي با يكي دو تا از درجه دارها و چند سرباز ديگر وارد مي شوند.

بچه‌ها بايد به اجبار بلند شوند و به احترام، يك ضربۀ پا بر زمين بزنند! افسر عراقي با غرور تمام دور تا دور بچه ها شروع به قدم زدن مي كند، سپس جلوي صف مي ايستد و با نيشخند تمسخر آميزي مي گويد كه مي خواهد يكي از آن ها را اعدام كند و اگر كسي داوطلب نشود، خودشان يكي را انتخاب مي كنند.

حركت هاي نامناسب سربازان بعثي و چرخش هايشان به دور بچه ها كه كابل ها را در دست مي چرخانند و به عربي چيزهايي مي گويند، اسرا را كلافه مي كند و قدرت تفكر را از آن ها مي گيرد.

ناگهان حسن با گام هاي محكم و استوار، بدون ترديد و ترس جلو مي رود.

با اين كار حسن، غم و اندوه در صورت دوستانش نقش مي بندد. چهره اي كه هميشه مايۀ آرامش و سرور دروني بچه هاست.

در لحظات پاياني زندگي، عراقي ها از او مي خواهند تا آخرين آرزو و وصيت خود را از آنان بخواهد. حسن، فقط فرصتي براي خواندن دو ركعت نماز را طلب مي كند.

بچه ها بي صبرانه منتظر نشسته اند و خدا خدا مي كنند تا عراقي ها از اين تصميم خود صرف نظر كنند.

ناگهان عراقي ها به همراه حسن وارد مي شوند و افسر عراقي به اسرا مي گويد: اين جوان خيلي فهميده و شجاع است. ما از قصد اين كار را كرديم تا آن كس كه شهامت بلند شدن را دارد، به عنوان مسئول آسايشگاه براي شما انتخاب كنيم.(نويد شاهد)


نوشته شده در   پنجشنبه 23 آذر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode