مفهوم «آزادی» در غرب، يك مفهوم درونزا نبوده و آنها به طور جدی به اين مقوله نپرداختهاند؛ میتوان ادعا كرد كه پروتستانتيزم نگاه و ايده خاص خود به انسان و آزادی را از دنيای اسلام گرفته است.
مصطفی نوروزی، مشاور سياسی نهاد نمايندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان نكاتی درباره رابطه دين و آزادی و منابع و لوازم منظومهسازی درباره اين مفهوم در چارچوب اسلام، در تفسير بيانات اخير رهبر معظم انقلاب در چهارمين نشست انديشههاى راهبردى با موضوع آزادى، پرداخت.
وی رابطه آزادی و دين و منظومهسازی حول اين بحث را بسيار مهم، جدی و ذوابعاد دانست و اظهار كرد: بحث آزادی همانگونه كه مقام معظم رهبری نيز فرمودند، حداقل 250 تا 300 سال دغدغه جدی صاحبنظران و روشنفكران دنيای غرب بوده و به دلايل مختلف دنيای غرب بحث جدی و پرچالشی را در اين زمينه پشت سر گذاشته است.
آزادی؛ اصلیترين دغدغه متفكرين غربی در سه سده اخير
اين محقق و پژوهشگر با بيان اينكه «آزادی» موضوع اصلی چند انقلاب بزرگ در دنيای غرب بوده، عنوان كرد: میتوان گفت كه اصلیترين دغدغه متفكران غربی در سه سده اخير بحث آزادی است و آنان در باب اين موضوع ساختارسازی و تعريف سيستم كرده و مباحث عميق فكری خود را بر اين اساس شالودهسازی كردهاند و در مجموع به يك نظام رسيدهاند كه البته در واحد يا متعدد بودن اين نظام بحث است.
مدلهای آزادی در غرب
وی تصريح كرد: لااقل میتوان گفت كه سه جدال ساختاری مهم درباره آزادی در دنيای غرب به وجود آمده است؛ اين سه مدل جدی درباره آزادی در دنيای غرب عبارت از لبيرال دموكراسی، سوسيال دموكراسی و دموكرات مسيحی هستند كه البته بسياری از مؤلفههای اينها به هم نزديك است و شايد تفاوتهای جدی و اساسی باهم نداشته باشند؛ در هر صورت به خصوص پس از نيمه دوم قرن بيستم مدل ليبرال دموكراسی بر ساير مدلها تفوق پيدا كرده است.
نوروزی خاطرنشان كرد: همه اينها نشانگر آن است كه غربيان در اين سه سده در اين مسئله بسيار جدی وارد شده و انديشهورزی و ساختارسازی كردهاند و انقلابهايی را نيز بر اين اساس پيش بردهاند و امروز نيز مدعیاند و گاه سخنان درشتی میزنند كه واقعيت ندارد، اما در عين حال امروز به عنوان يك مدعی در صحنه جهانی، آزادی و تمام دستاوردهای آن را به نوعی متعلق به خود میدانند و ديگران را به تقابل و ضديت با آزادی و عدم درك آن متهم میكنند.
غرب موضوع آزادی را از دنيای اسلام گرفت
وی با اشاره به اهميت بحث آزادی در تفكر دينی و اسلامی اضافه كرد: به عقيده بنده غرب موضوع آزادی را از دنيای اسلام گرفت و بعدها درباره آن به بحث و گفتوگو پرداخت؛ يعنی موضوع آزادی، موضوعی است كه از شرق به غرب رفته و ذاتی خود غرب نيست؛ چراكه به عقيده بنده غرب با بحث آزادی بيگانه بوده و اين موضوع را به صورت جدی لمس نكرده بود.
مصطفی نوروزی:
با توجه به اين كه غربيان در آغاز رنسانس و يا حتی در خود انقلاب فرانسه و يا در انقلاب صنعتی اول در انگليس مقوله آزادی را در جدال با دين مطرح كردند، اما در عين حال مباحث آنان نشان میدهد كه پيوند جديد آزادی و دين بود كه دوباره توانست از آزادی دفاع كند
مشاور سياسی نهاد نمايندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها بيان كرد: متون فكری، فلسفی و اجتماعی غرب به صورت جدی به موضوع نپرداخته بودند و استنباط بنده آن است كه اين بحث اولاً از شرق به غرب رفته و آنها را تحت تأثير خود قرار داده و «دين» مدافع اصلی و جدی آزادی بوده است.
پروتستانتيزم نگاه خود به انسان و آزادی را از اسلام گرفته است
وی تصريح كرد: اين مدعا در آثار بسياری ذكر شده كه موضوع بيداری غرب و به خصوص مفهوم «آزادی» در اين ديار، يك مفهوم درونزا نبوده و آنها به طور جدی به اين مقوله نپرداختهاند؛ بحثهايی تحت عنوان تحول در دين كه با ظهور نهضت پروتستان در مسيحيت اتفاق افتاد و میتوان ادعا كرد كه پروتستانتيزم نگاه و ايده خاص خود به انسان و آزادی را از دنيای اسلام گرفته است.
پيوند اصيل و متقن آزادی با دين
اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: اين نكته بيانگر آن است كه آزادی پيوند اصيل و متقنی با دين دارد و تنها چيزی كه میتواند آزادی را در جايگاه خود قرار داده و تعريف درستی از آن ارائه دهد، دفاع دين از آزادی و ارتباط آزادی با دين است كه در جهان غرب نيز همين اتفاق افتاده است.
مشاور سياسی نهاد نمايندگی مقام معظم رهبری تصريح كرد: با توجه به اين كه غربيان در آغاز رنسانس و يا حتی در خود انقلاب فرانسه و يا در انقلاب صنعتی اول در انگليس مقوله آزادی را در جدال با دين مطرح كردند، اما در عين حال مباحث آنان نشان میدهد كه پيوند جديد آزادی و دين بود كه دوباره توانست از آزادی دفاع كند.
ارتباط آزادی با اومانیسم منجر به استبداد شده است
وی خاطرنشان كرد: در اين سه سده هر جا متفكران غرب مستقيماً آزادی را در ارتباط با با اومانيسم تعريف كردهاند، اين ارتباط آزادی را به ضد خود تبديل كرده و نهايتاً يك مفهوم ديكتاتوری از آن ارائه داده است؛ اما آنجا كه آزادی با دين تعريف شد، در جای خود قرار گرفت و واقعاً توانست در راه دفاع از حقوق بشر و رهايی او گامهای جدی بردارد.