ارزيابی، تحليل و نقادی روايات و بازشناسی روايات قوی از ضعيف در تفاسير مأثور ما كمتر به چشم میخورد و جالب آنكه بيشتر در غير مجموعه تفاسير مأثور شاهد ارائه مبانی بهرهگيری از روايات تفسيری و يا بعضاً توضيح ارتباط آيه با روايت و يا نقد روايات هستيم.
شادی نفيسی، عضو هيئت علمی دانشكده علوم حديث و نويسنده كتاب «علامه طباطبايی و حديث» (پژوهش دينی برگزيده سال 81)، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان نكاتی درباره آسيبشناسی تفاسير مأثور پرداخت و ضرورت تبيين مبانی در موضوعات مختلف روايی (مانند سبب نزول، خواص و فضائل سور و آيات، بحث لغت در روايات، داستانها و ...) كه با آيات پيوند دارند و در روايات تفسيری ذكر شده، را از جمله نيازهای تفاسير مأثور برشمرد.
وی چگونگی ارتباط روايت و سخن معصوم(ع) با آيه را از ديگر احتياجات تفاسير مأثور محسوب كرد و گفت: در تفاسير مأثور، در بسياری از مواقع وجه ارتباط روايت با آيه، برای مخاطب پنهان و پوشيده است و برای آنكه بتوانيم از بيان معصومين(ع) به عنوان مفسران برگزيده قرآن به درستی استفاده كنيم، لازم است كه مفسر تفسير مأثور تلاش كند تا چگونگی ارتباط روايت و سخن معصوم(ع) با آيه را برای ما تبيين كند.
اين محقق و پژوهشگر تبيين ارتباط روايات مختلف با همديگر و نيز با آيه و ارائه جمعبندی مشخص در اين حوزه را از ديگر احتياجات تفاسير مأثور خواند و افزود: نكته ديگری كه تفاسير مأثور میبينيم، فقدان تحليل و نقادی در اين روايات است؛ ما در ميان روايات خودمان روايات سست و ضعيف (چه به لحاظ سندی و چه به لحاظ متنی) هم داريم كه احتياج به تحليل، تبيين و ارائه دارند.
وی در توضيح اين مطلب گفت: معمولاً مفسران تفسير مأثور به اين نكته توجه نمیكنند و اگر احياناً نظر آنان بر اين باشد كه روايتی درست نيست، معمولاً آن را ذكر نمیكنند و به طور كلی از ابتدا حذف میكنند؛ به تعبير ديگر ما ارزيابی و نقادی روايات (چه از حيث سندی و چه از حيث متنی) را در تفاسير مأثور نمیبينيم؛ حال آنكه انتظار آن است كه در تفاسير مأثور نيز به اين موارد پرداخته شود.
عضو هيئت علمی دانشكده علوم حديث تصريح كرد: جالب اين است كه كسانی در محورهای مذكور ـ كه مربوط به تفسير مأثور است ـ كارها و اقدامات شايستهای انجام دادهاند كه مفسر مأثور نيستند؛ يعنی ما در غير مجموعه تفاسير مأثور شاهد ارائه مبانی بهرهگيری از روايات تفسيری و يا بعضاً توضيح ارتباط آيه با روايت و يا نقد روايات هستيم.
اگر احياناً نظر مفسران تفسير مأثور بر اين باشد كه روايتی درست نيست، معمولاً آن را ذكر نمیكنند و به طور كلی از ابتدا حذف میكنند؛ به تعبير ديگر ما ارزيابی و نقادی روايات (چه از حيث سندی و چه از حيث متنی) را در تفاسير مأثور نمیبينيم
وی ادامه داد: برای مثال در تفسير الميزان كه اصلاً تفسير مأثور محسوب نمیشود، شاهد اين هستيم كه تا حد زيادی به بخشهايی از اين موارد اهتمام شده است. با اينحال حتی تفاسير مأثوری داريم كه در همين دوره معاصر توسط عالمان گرانقدری نگاشته شدهاند، اما كار آنها آنقدر كه انتظار میرود، چندان فراتر از كار پيشينيان نيست.
نويسنده كتاب «علامه طباطبايی و حديث» عنوان كرد: ما واقعاً در حوزه تفسير مأثور احتياج داريم كه كارهای ارزشمندتر، عميقتر و اصولیتری را ساماندهی كنيم تا بتوانيم از ميراث روايی خود استفاده بهتر و شايستهتری داشته باشيم.
اين محقق و پژوهشگر در پاسخ به اين سؤال كه چه مشكلاتی در روايات تفسيری ما به چشم میخورند؟، اظهار كرد: البته صحبت بنده ناظر به تفاسير مأثور بود و نه تفسير مأثور فی حد نفسه؛ اما يكی از مشكلات روايات تفسيری ما اين است كه مبتلا به جعل و وضع هستند و روايات اسرائيلی در آنها وجود دارد. مفسر تفسير مأثور بايد با آسيبشناسی تفاسير مأثور، به نقد روايات تفسيری بپردازد و و در اين نقادی، خود به خود روايات ضعيف و نااستوار محك نقد خورده و عيب آنان مشخص خواهد شد.
وی ادامه داد: همچنين در تفسير مأثور علاوه بر روايات جعلی و ضعيف، رواياتی داريم كه گروههای منحرفی آنها را وارد كردهاند؛ از جمله در خود شيعه گروههايی مانند غلات بخشی از رواياتی را شكل دادهاند كه در منابع رجالی ما از آن به تفسير باطنی ياد شده و اين تفاسير در زمان خود اهل بيت(ع) نيز مورد انتقاد بودهاند و تفكيك و تبيين آنها از روايات و تفسيرهای استوار و درست ائمه(ع) يكی از بايستههای كار در حوزه تفسير مأثور است.