ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 5 مرداد 1403
جمعه 5 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 24 آبان 1391     |     کد : 45987

روايتي از يك دوران سپري شده

اكبر رادي نمايشنامه «پلكان» را با سه عكس مختلف از يك مرد در سنين مختلف عمر آغاز مي‌كند.

نگاهي به سريال سال‌هاي دور از خانه
روايتي از يك دوران سپري شده
جام جم آنلاين: اكبر رادي نمايشنامه «پلكان» را با سه عكس مختلف از يك مرد در سنين مختلف عمر آغاز مي‌كند. سه عكس كه نشان‌دهنده تبديل شدن وي از يك كارگر ساده به فردي است كه به قدرت و ثروت رسيده است.

شخصيت ‌محوري و اصلي سريال «سال‌هاي دور از خانه» زني است به نام اوشين كه از موقعيت دراماتيكي همچون موقعيت شخصيت نمايشنامه «پلكان» برخوردار است چه در نمايشنامه چه در سريال، نويسنده از همان ابتدا با تاكيد بر تغيير جايگاه اجتماعي كاراكتر اصلي، كنجكاوي مخاطب را بشدت برمي‌انگيزد تا دريابد كه چگونه اين تغيير، شكل گرفته است.

در واقع در هر دو اثر شاهديم چگونه پايگاه اقتصادي يك فرد در مواجهه با سختي‌ها و ناملايمات زندگي دستخوش دگرگوني بنيادين مي‌شود.

ساختار مضموني«سال‌هاي دور از خانه» بر پايه فلاش‌بك شكل گرفته بود. اوشين در مقام مادربزرگ براي نوه‌اش از گذشته سرشار از رنج و محنت خود مي‌گفت، به اين ترتيب سريال به رنجنامه نسل قديم تبديل مي‌گرديد براي عبرت‌آموزي نسل جديد.

اوشين در حقيقت نه يك دختربچه فقير روستايي و نه يك پيرزن مرفه غرق در ثروت و شهرت بلكه خود ژاپن بود و فراز و نشيب‌هايي كه پشت سر گذاشته. به ديگر بيان اوشين نه يك انسان و نه يك قهرمان بلكه يك اسطوره ـ كشور محسوب مي‌شد.

***‌

«سال‌هاي دور از خانه» قصه زندگي دختربچه‌اي روستايي بود كه در دوران سالمندي موفق ‌شد با راه‌اندازي فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي تاناكورا به ثروت زيادي دست يابد.

سريال سه دوره از زندگي اوشين يعني كودكي، جواني و سالمندي را در بر مي‌گرفت. جذاب‌ترين اپيزودهاي‌ سريال به فصل اول آن (دوره كودكي اوشين) اختصاص داشت.

در فصل دوم بينندگان كه حسابي با اوشين اخت شده بودند ناگهان با دختر جواني مواجه مي‌شدند كه در واقع همان اوشين در دوران جواني بود.

مجموعه در فصل دوم افت دراماتيك چنداني نداشت، اما در فصل سوم بينندگان با يك اوشين پير و تا حدودي بداخلاق و مقتدر روبه‌رو مي‌شدند كه فاقد جذابيت‌هاي اوشين كودك و اوشين جوان بود.

مجموعه در اين فصل كشش دو فصل قبلي را نداشت و ديگر نمي‌توانست به سهولت بينندگانش را هر هفته به دنبال خود بكشاند.

*‌*‌*‌

وقتي در دهه 60 قسمت‌هاي ابتدايي «سال‌هاي دور از خانه» روي آنتن رفت، مردم ايران با دختربچه فقيري ساكن يكي از روستاهاي برفگير ژاپن آشنا شدند كه از شدت تنگدستي مجبور به خوردن برنج و تربچه بود و بايد بشدت كار مي‌كرد.

مگر مي‌شد با دختربچه‌اي كه لپ‌هاي سرخش از سرما گل انداخته بود و در برف و بوران و براي تامين مايحتاج خانواده‌اش به هر سختي تن مي‌داد، دل نسوزاند؟ موقعيت دراماتيك اوشين دل هر بيننده‌اي را به درد مي‌آورد.

كاراكترهاي مجموعه از همان ابتدا هويت مشخصي داشتند و در بطن قصه خوب جا مي‌افتادند. بيننده خيلي سريع با اوشين و خانواده‌اش آشنا و با آنها از بام تا شام همراه مي‌شد.

تضاد مهرباني ستايش‌برانگيز مادر با بداخلاقي قابل توجيه پدر موقعيت‌هاي دراماتيك زيادي را پديد مي‌آورد و بزنگاه‌هاي داستاني جذابي را رقم مي‌زد كه محور همه آنها اوشين بود. هر ماجرايي مستقيم و غيرمستقيم به اوشين ختم مي‌شد.

هنرپيشه‌اي كه براي ايفاي نقش اوشين انتخاب شده بود، سيمايي مليح، زيبا و مهربان داشت. كيمونوي مندرس، اما پاكيزه اوشين، صندل‌هاي زمخت و سنگيني كه پا داشت، موهايي كه بالاي سرش جمع شده بودند، سرخي توي چشم‌زننده گونه‌هايش و از همه مهم‌تر بچه‌اي كه عمدتا قنداق‌پيچ شده بر پشت حمل مي‌كرد اين دختر بچه را بسيار خواستني و دوست داشتني جلوه مي‌داد؛ به اين ترتيب سازندگان مجموعه از همان ابتدا، نيمي از راه را با انتخاب درست بازيگر و ظاهر‌آرايي هوشمندانه او پشت سر گذاشته بودند.

برخلاف هانيكو (همان دختر ژاپني سريال كه نتوانست موفقيت اوشين را تكرار كند) دوران كودكي اوشين تنها در چارچوب محيط خانه تعريف نمي‌شد، بلكه متاثر از تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه آن روزگار ژاپن بود، از اين‌رو «سال‌هاي دور از خانه» از حصار ملودرام خارج مي‌شد و به روايتي تاريخي تبديل مي‌شد.

**‌*‌

تماشاگران ايراني در فصل دوم «سال‌هاي دور از خانه» به ناگهان و بدون مقدمه با اوشين در دوران جواني مواجه مي‌شدند؛ اوشيني كه از نظر ظاهري شباهت بسيار كمي با آن دختربچه روستايي دوست‌داشتني داشت، كمي جسور شده و از محيط روستا فاصله گرفته بود و بتدريج درگير مناسبات شهرنشيني مي‌شد.

در فصل دوم ريتم قصه كندتر از فصل اول بود، پاي آدم‌هاي بيشتري به قصه باز مي‌شد و فضا و حال و هواي سريال تغيير محسوسي مي‌كرد و تنوع لوكيشن‌ها بيشتر مي‌شد.

آمدن ريوزو، علاقه‌مند شدنش به اوشين و ازدواج اين دو با يكديگر خون تازه‌اي در رگ‌هاي قصه دوانده ‌بود، با وجود اين حتي يك قسمت از فصل دوم اين مجموعه واجد كشش دراماتيك فصل اول نبود.

اوشين جوان، مدارج ترقي را يك به يك و با سرعتي معقول و نه شتابناك و تصنعي طي مي‌كرد و روز به روز موقعيت اجتماعي خويش را ارتقا مي‌بخشيد.

تغيير جغرافياي سريال از روستا به شهر مناسبات جديدي بين اوشين و ديگران پديد مي‌آورد كه فاقد سادگي و لطافت مناسبات روستايي فصل اول بود. اوشين غرق در فرهنگ شهري مي‌شد، اما هويت و اصالت روستايي خويش را حفظ مي‌كرد.

***‌

در فصل سوم اوشين به پيرزني بداخلاق و غرغرو تبديل مي‌شد كه مدام در حال كلنجار رفتن و كشمكش با فرزندانش بود؛ فرزنداني كه مي‌خواستند يك شبه ره صد ساله بروند و حاضر به تحمل هيچ‌گونه سختي نبودند.

اوشين معتقد بود كه فرزندان و نوه‌هايش نبايد بدون تحمل رنج و مرارت از ثروت او بهره‌مند شوند. ژاپن در فصل سوم سريال كشوري بود در برزخ سنت و مدرنيسم. آيا اوشين پير هم در چنين برزخي گرفتار شده بود؟! (جام جم - ضميمه قاب كوچك)

دكتر شهرام خرازي‌ها 


نوشته شده در   چهارشنبه 24 آبان 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode