بايد با تغيير الگو در پژوهشهای انتقادی، به اين سمت رويم كه انسان عصر حاضر، اصولاً دچار چه مشكلات و بحرانهای روحیای شده و چه خصلتها و ويژگیهای رفتاری و روانی در او، باعث گريزش از نسخههای معنويت جاافتاده و پايدار سنتی میشود.
حجتالاسلام و المسلمين مهدی عليزاده، مدير مركز اخلاق و تربيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با اشاره به دو شاخه و نوع كلان از جريانهای معنوی موجود در كشور، گفت: يك شاخه از معنويتهای موجود، كه سابقهای طولانی دارد، صوفیگری يا جريانهای درويشی و يا به تعبيری ديگر رهبانيتهايی است كه در قالب دين اسلام نيز شكل گرفته و غالباً گونهای از عرفانهای عزلتطلب يا عقلستيز يا شريعتگريز محسوب میشده است.
عليزاده افزود: جريان عمده ديگر، پديدهای نوظهور است كه ما آن را برآمده از مناسبات و نيازهای فرهنگی و اجتماعی دوران مدرن و ما بعد مدرن تلقی میكنيم و از آنها گاه با عنوان اديان نوپديد، گاهی با نام جنبشهای دينی معاصر و گاه تحت عنوان جزيانهای معنوی و عرفانی نوظهور، ياد میشود.
بايد ديد كه اين جريانات تا چه حد رو بازی میكنند و كلمات و مفاهيم با تابلوهايی كه پيش چشم مخاطب قرار میدهند، به عنوان بخشی از كوه يخ كه روی سطح آب قرار دارد، بر چه چيزی استوار است و مخاطب را به چه سمتی میكشانند5
وی توجه به دو نكته را در مواجهه با جريانهای معنوی جديد حائز اهميت دانست و عنوان كرد: يكی از دو نكته مهمی كه واحدهای دفاع كننده و پدافندی فرهنگ انقلاب اسلامی و تشيع كه در چالش با اين پديده هستند، بايد مد نظر و مورد اهتمام قرار دهند، توليد نسخه جايگزين و بديل اين الگوهای معنوی است.
بايد با متدولوژی جديد به سراغ منابع اصيل خودمان برويم/ استنطاق مؤثر و استخراج الگوها
عليزاده خاطرنشان كرد: ما با پديدهای مواجهيم كه آب مینمايد، اما جز سراب چيزی نيست و با افرادی مواجهيم كه گندم مینمايانند، اما جوفروشند. در اين شرايط و با توجه به عطشی كه در انسان و جوان معاصر وجود دارد، بايد به جای اكتفا به برخورد سلبی و انتقادی با اين چيزهايی كه تحت عنوان عرفان و معنويت مطرح میشود و به جای پيچيدن در اين امور، بايد خود دست به كار شويم و با يك متدولوژی و فرمت جديد، سراغ منابع اصيل خودمان، يعنی قرآن و اهل بيت(ع) برويم.
تمركز بر توليد الگويی نرمافزاری به منظور دريافت معنويت ناب و اصيل از قرآن و اهل بيت(ع)
وی ادامه داد: بايد با اين روش جديد پرسشهای انسان معاصر را به محضر قرآن و اهل بيت(ع) برد و با استنطاق مؤثر آنها و استخراج الگوهای ارائه شده در اين منابع، پاسخهای اسلام را برای اين عطش معنوی، به صورتی عملياتی و با ادبياتی رسا و شيوا و جذاب در اختيار آنان قرار دهيم. بنابراين بيش از صورت دادن حركتهای انتقادی نسبت به وضعيت موجود، بايد بر توليد چنين نرمافزاری متمركز شده و وارد فاز توليد نسخه اصيل و ناب معنويت و سپس عرضه آن شويم.
بايد با اين روش جديد پرسشهای انسان معاصر را به محضر قرآن و اهل بيت(ع) برد و با استنطاق مؤثر آنها و استخراج الگوهای ارائه شده در اين منابع، پاسخهای اسلام را برای اين عطش معنوی، به صورتی عملياتی و با ادبياتی رسا و شيوا و جذاب در اختيار آنان قرار دهيم
ضرورت تغيير الگو در پژوهشهای انتقادی
مدير گروه اخلاق دانشگاه مجازی المصطفی(ص) نكته دوم را در ارتباط با نوع چالش ما با اين جريانها و جنبشهای نوپديد معنويتگرا مطرح كرد و گفت: به نظر می رسد كه چالش ما با اين جريانها به تحقيقی عميق و گسترده در بنمايههای دنيای معاصر و مشكلات روحی و روانی انسان به ستوه آمده عصر مدرن، نياز دارد.
ضرورت جستجو در خصلتها و ويژگیهايی كه انسان معاصر را از نسخههای معنوی سنتی گريزان كرده است
وی افزود: بايد با تغيير الگو در پژوهشهای انتقادی از پرداختن تك موردی به افراد و نحلههای معنوی و رفتن در دل حرفها و مواضع آنها، به سمت اين زمينه بازگرديم كه انسان عصر حاضر، اصولاً دچار چه مشكلات و بحرانهای روحیای شده و چه خصلتها و ويژگیهای رفتاری و روانی در او، باعث گريزش از نسخههای معنويتهای جاافتاده و پايدار سنتی میشود. در واقع بايد در اين امر به پژوهش پرداخت كه انتظار بشر از معنويت چه تغييری كرده است كه متاعی را كه میجويد، در بازار اديان پيدا نمیكند و به سراغ نسخههای دستساز جديد میرود و آنها را با هاضمه خود بيشتر متناسب میبيند.
لزوم احصاء مختصات روانشناختی مدنيت جديد/ چگونگی امكان يافتن و رشد و گسترش سناريوهای ذائقهساز معنوی جديد بررسی شود
عليزاده با تأكيد بر لزوم احصاء مختصات روانشناختی مدنيت جديد و آسيبهای آن، گفت: بايد با پژوهش فنی و گسترده و دقيق درباره اين مختصات و با فهرست كردن و طبقهبندی و ضريبدهی به مؤلفههای دخيل در شكلگيری آن، ضمن رسيدن به دركی عميقتر از شرايط كنونی، چگونگی امكان يافتن و رشد و گسترش سناريويی را كه صاحبان دكانها و دم و دستگاههای جديد، به واسطه آن، دست به جهتدهی به جريان معنويتخواهی و ذائقهسازی در انسان مدرن میزنند، دريابيم.
بايد با تغيير الگو در پژوهشهای انتقادی ... به سمت اين زمينه بازگرديم كه انسان عصر حاضر، اصولاً دچار چه مشكلات و بحرانهای روحیای شده و چه خصلتها و ويژگیهای رفتاری و روانی در او، باعث گريزش از نسخههای معنويتهای جاافتاده و پايدار سنتی میشود
وی اضافه كرد: بايد بررسی شود كه آنان رگ خوابها را كجا گرفتهاند و مشكلات را در كجا ديدهاند و برای اين كه عملاً بخواهند دستگيری كنند و انسان را از مرحله فعلی عبور دهند، به چه پيشنهادهايی رسيدهاند. همچنين بايد به اين نتيجه برسيم كه اين پيشنهادها كه همچون كوه يخی است كه در آب قرار دارد و بخش اعظمی از آن از ديد ما پنهان است، همراه با چه آثاری است كه از رصد من و شمای خواننده به دور است. در واقع بايد ديد كه اين جريانات تا چه حد رو بازی میكنند و كلمات و مفاهيم با تابلوهايی كه پيش چشم مخاطب قرار میدهند، به عنوان بخشی از كوه يخ كه روی سطح آب قرار دارد، بر چه چيزی استوار است و مخاطب را به چه سمتی میكشانند.
مدير مركز اخلاق و تربيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گامهای برداشته شده پيشين در مسير شناخت و نقد اين جريانات را بجا و مأجور و دانست و گفت: اما زمان آن رسيده است كه بعد از چند سال، اين مطالعات را به صورت فنیتر، گستردهتر و سازماندهیشدهتر به لايههای پنهانتر اين حوزه معطوف كنيم و يك پله بالاتر بكشانيم و با حركتی مثبت و ايجابی به فكر توليد نرمافزاری باشيم كه خلأ روحی و روانی انسان معاصر را به خوبی پر كند.