ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 9 دي 1404
سه شنبه 9 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 18 آبان 1391     |     کد : 45642

معجون آدم‌هاي دستفروش!

همه آنها را مي‌شناسند، حالا ديگر بيشتر مسافران دائم مترو مي‌دانند هر زن و دختر جواني كه يك ساك بزرگ به دست يا كيف كوچك به كمر داشته باشد...

جام جم آنلاين: همه آنها را مي‌شناسند، حالا ديگر بيشتر مسافران دائم مترو مي‌دانند هر زن و دختر جواني كه يك ساك بزرگ به دست يا كيف كوچك به كمر داشته باشد، يك فروشگاه جمع و جور سيار است. در بساط آنها همه چيز پيدا مي‌شود؛ از شير مرغ تا جان آدميزاد! از مواد خوراكي و لوازم آرايشي و بهداشتي گرفته تا انواع پوشاك و لوازم تزئيني و بدليجات.
راهروهاي باريك واگن‌هاي مترو مدت‌هاست تبديل به بازاري پررونق براي كار و كاسبي دستفروشان مترو شده است؛ معامله‌اي كه هم مسافران مترو و هم دستفروشان از آن راضي به نظر مي‌رسند.

دستفروشان مترو كم‌كم به جزء‌لاينفكي از زندگي مسافراني كه اين وسيله حمل و نقل عمومي را براي رسيدن به مقصد انتخاب كرده‌اند، تبديل شده است. حالا مدت‌هاست كه مسافران مترو و دستفروشان به همزيستي مسالمت‌آميز در كنار هم عادت كرده‌اند و حتي گاهي به شوخي مي‌گويند اگر يك روز قرار باشد دستفروشان مترو اعتصاب كنند، جاي خالي‌شان حتما احساس خواهد شد.

از 7ساله تا 70 ساله!

دستفروشي در مترو سن و سال نمي‌شناسد؛ از دخترك هشت ساله‌اي كه بعدازظهرها در واگن‌هاي خط يك مترو فال حافظ و دستمال كاغذي مي‌فروشد، دختران جواني كه از صبح زود تا اواخر غروب با ساك‌هاي نسبتا بزرگ يا كوله‌پشتي‌هايي كه همراهشان است لباس زير، لوازم آرايش و بدليجات مي‌فروشند تا پيرزن محجبه‌اي كه كتاب دعا مي‌فروشد، يا پيرمرد فرتوتي كه به سختي تلاش مي‌كند با حركت در ميان جمعيت براي مسواك و خميردندان‌هاي در دستش مشتري پيدا كند.

دستفروشان مترو هم به كار و كاسبي مسالمت‌آميز دركنار هم راضي هستند. قديمي‌تر‌ها كه باسابقه‌تر هم محسوب مي‌شوند، هواي كوچك‌تر‌ها و تازه‌واردها را دارند؛ اين را مي‌شود از سلام و خسته نباشيد گرمي كه به هم مي‌گويند بخوبي فهميد.

هرچند واگن‌هاي مردانه از حضور دستفروشان نسبت به واگن‌هاي زنانه خلوت‌تر است اما در ميان آنها هم هر از گاهي پيرمرد يا مردان ميانسالي كه اجناس مورد نياز مردان را مي‌فروشند، ديده مي‌شود.

از زن سرپرست خانوار تا دختر دانشجو

روزهاي اولي كه پاي دستفروشان به واگن‌هاي مترو باز شد، هيچ كس حتي فكرش را هم نمي‌كرد روزي در ميان دستفروشان مترو دختران جوان تحصيلكرده را هم ببيند.

اگر تا چند سال پيش دستفروشان مترو بيشتر زنان ميانسال با پوششي معمولي بودند، حالا در ميان آنها زنان و دختراني با تحصيلات ديپلم و دانشجو هم ديده مي‌شوند كه براي تامين معاش يا آن طور كه بعضي‌هايشان هنگام
درد دل با مسافران مي‌گويند براي تامين مخارج تحصيل‌شان دستفروشي در مترو را انتخاب كرده‌اند.

در اين ميان زنان سرپرست خانوار يا خودسرپرست بيش از سايرين از اين‌كه توانسته‌اند كاسبي سالمي براي خودشان دست و پا كنند و لقمه نان حلالي به‌دست بياورند، راضي به نظر مي‌رسند.

بيشتر زناني كه در مترو دستفروشي مي‌كنند معتقدند زنانه بودن محيطي كه در آن كار مي‌كنند از يك‌سو و شلوغي و عمومي بودن فضاي ايستگاه‌هاي مترو باعث شده تا آنها اينجا احساس امنيت كنند.

هرچند تعداد زنان دستفروش در واگن‌هاي مترو به مراتب بيشتر از مردان دستفروش است اما در يكي دو سال اخير كم و بيش مي‌توان مردان ميانسال و مسني كه در قسمت مردانه واگن‌هاي مترو، جلد مدارك شناسايي يا مسواك و خميردندان و جوراب مي‌فروشند ، هم ديد.

شهرستاني، افغاني و...

دستفروشان مترو از هر قشري هستند و با هر زباني و لهجه‌اي مشتريان اجناس خودشان را پيدا مي‌كنند؛ هم تهراني و هم شهرستاني.

از زن دستفروش ميانسال چادري كه آنقدر ساده و خجالتي است كه به سختي مي‌تواند فارسي صحبت كند و با همان كلمات دست و پا شكسته از مسافران مي‌خواهد از او دونات و لواشك بخرند، تا پيرمردي كه حتي نام مسواك و خميردندان خارجي را كه براي فروش به دستش داده‌اند، نمي‌تواند به درستي بگويد و كلامش باعث خنده مسافران مي‌شود.

برخي‌هايشان هم قبل از اين‌كه لهجه‌شان نشان بدهد اهل كجا هستند، چهره‌شان همه چيز را مي‌گويد، مانند آن زن ميانسال با پوست روشن و لهجه غليظ شمالي كه در برخي ايستگاه‌هاي مترو آرد سبوس گندم مي‌فروشد.

در كنار زنان ميانسال دستفروش مترو با گويش شمالي، كرد، ترك و... كه تعدادشان هم كم نيست، برخي‌ها هم لهجه خاصي ندارند. دختران جواني كه در مترو دستفروشي مي‌كنند بيشتر از اين گروه هستند.

طي چند سال اخير بازار داغ دستفروشي در مترو پاي افغاني‌ها را هم به مترو باز كرده است؛ زنان افغاني يا كولي‌هايي كه كودكي را به پشت بسته و در ميان ده‌ها زن دستفروش مترو كه برخي‌هايشان ادعاي داشتن حق آب و گل در اينجا دارند، تلاش مي‌كنند براي اجناس شان مشتري پيدا كنند.

يك معامله شيرين

روزهاي اولي كه پاي دستفروشان به ايستگاه‌ها و داخل واگن‌هاي مترو باز شد، بسياري از مسافران نسبت به حضور آنها، سر و صدايي كه براي فروش اجناس‌شان به راه مي‌انداختند و حتي نوع جنس‌هايي كه برخي از آنها مي‌فروختند اعتراض داشتند و بلافاصله پس از پياده شدن از مترو نارضايتي خود را از حضور دستفروشان مترو به نگهبانان ايستگاه‌ها يا حتي راهبران قطارها اطلاع مي‌دانند.

ماموراني كه در ايستگاه‌ها هم هر از گاهي داخل واگن‌ها سركشي مي‌كردند و با ديدن نايلون‌هاي بزرگ يا ساك‌هاي رنگارنگ دستفروشان بلافاصله اجناس‌شان را توقيف و دستفروشان را از واگن‌ها پياده مي‌كردند، اما حالا كه دوسه سالي از آن روزها گذشته ديگر از آن بگير و ببندها خبري نيست!

حالا با گذشت چند سال از آن روزها خيلي چيزها تغيير كرده است، دستفروشان مترو براحتي در ايستگاه‌هاي مترو منتظر رسيدن قطار مي‌نشينند و با رسيدن قطار هم داخل واگن‌ها مي‌شوند و كارشان را شروع مي‌كنند. جالب اين‌كه وقتي مسافران از آنها مي‌پرسند كه نگران توقيف اجناستان نيستيد، مي‌گويند كه بيشتر ماموران ايستگاه‌ها چون مي‌دانند كه آنها از سر نياز و براي كسب درآمد خانواده مجبور به دستفروشي هستند، چشم‌شان را مي‌بندند و فقط به تذكر بسنده مي‌كنند.

مسافران مترو هم مسافران معترض چند سال پيش نيستند. وقتي پاي صحبت‌شان مي‌نشيني از اين‌كه مي‌توانند در مسير خانه تا محل كار بدون اين‌كه وقت اضافه‌اي بگذارند، هرچه كه نياز دارند، داخل مترو و با قيمتي مناسب‌تر از بيرون خريداري كنند، راضي هستند.

تقريبا جنسي نيست كه دستفروشان آن را براي فروش داخل واگن‌هاي مترو نياورده باشند. مسافران مترو هم معتقدند كه از شير مرغ تا جان آدميزاد را در بساط دستفروشان مترو مي‌توان پيدا كرد. كار و كاسبي دستفروشان مترو آنقدر گرفته كه حالا مسافران دائم مترو خوب مي‌دانند اگر دنبال خريد جنس خاصي هستند، فروشنده آن را چه روزهايي و در كدام ايستگاه‌ها مي‌توانند پيدا كنند.

خلاصه اين‌كه به نظر مي‌رسد حالا هم مسافران از حضور دستفروشان راضي هستند و هم دستفروشان مترو حاضر نيستند بازار داغ مشتريان خود را به هيچ قيمتي از دست دهند.

در اين ميان مسئولان مترو نيز صرفا به اين‌كه فعاليت دستفروشان مترو غيرقانوني است، بسنده كرده‌اند و فقط تماشاگر اين بازار اقتصادي كوچك هستند كه در آن هم طرف خريدار و هم فروشنده از معامله‌اي كه مي‌كنند، كاملا راضي به نظر مي‌رسند.

فوت و فن‌هاي جذب مشتري

مشتري جمع كردن فوت و فن خاص خودش را دارد، اين يك اصل براي موفقيت در كار و كاسبي است. دستفروشي در مترو هم از اين قاعده مستثني نيست. دختران و زناني كه در واگن‌هاي مترو دستفروشي مي‌كنند بيش از هر چيز با اين موضوع كنار آمده‌اند كه اگر بخواهند در اين كار بمانند بايد خجالت را كنار بگذارند. اين توصيه دوستانه قديمي‌تر‌ها به تازه‌واردهاست.

ديگر پوشش معمولي و سر و وضعي كه حكايت از نياز مالي فروشنده داشته باشد چندان كارساز نيست، اين شگردها شايد براي متكديان جواب بدهد اما براي دستفروشي در مترو چندان نسخه مناسبي نيست، چون آنها قرار است دستفروشي كنند، نه تكديگري!

پوشيدن چادري پاره يا لباس‌هاي كهنه و رنگ و رو رفته يا همراه آوردن نوزادي شايد سال‌ها پيش براي مجاب كردن مشتريان به خريد اجناس از دستفروشان جواب مي‌داد اما حالا ديگر خيلي وقت است كه كارايي‌اش را از دست داده است. حالا دستفروشان مترو آموخته‌اند اول بايد سر و وضع مناسبي داشته باشند. اين اصل بخصوص از سوي زناني و دختراني كه لوازم آرايش، لباس زير، شال و روسري و... مي‌فروشند كاملا رعايت مي‌شود، چراكه آنها مي‌دانند آراستگي در جلب مشتري بي‌تاثير نيست.

نكته مهم ديگري كه اين معامله را هم براي دستفروشان و هم براي مسافران مترو شيرين كرده است، تفاوت قيمت اجناس اين فروشندگان با اجناس مشابهي است كه در مغازه‌هاي سطح شهر فروخته مي‌شود؛ موضوعي كه مسافران را از خريدشان راضي نگه مي‌دارد.

اكرم يكي از دستفروشان قديمي مترو است كه لوازم آرايشي و بهداشتي مي‌فروشد، مي‌گويد: همه در مترو مرا مي‌شناسند، حتي تعداد زيادي مشتري ثابت دارم كه مي‌دانند چه زمان‌هايي در كدام خط هستم و همان جا سراغم مي‌آيند، حتي خيلي‌ها از بيرون مترو مي‌آيند و به من سفارش تعداد زيادي از محصولاتم را مي‌دهند. همه مي‌دانند كه مي‌توانند مرا در مترو پيدا كنند، زيرا اگر هم ندانند كجا هستم با كمي پرس و جو از فروشنده‌ها پيدايم مي‌كنند.

اوايل همراه با فروش كالا شماره تلفنم را هم به كساني كه مايل بودند. مي‌دادم تا اگر بازهم درخواست خريد داشتند يا راهنمايي خواستند كمكشان كنم. حالا ديگر براي خودم كارت دارم و آن را به مشتري‌ها مي‌دهم.

مرداني كه در واگن‌هاي مردانه دستفروشي مي‌كنند از اين قاعده مستثني هستند و فقط به گفتن نام محصول يا اين‌كه قيمت آن نسبت به سطح شهر ارزان‌تر است، بسنده مي‌كنند. شايد هم نوع محصولاتي كه مي‌فروشند اجازه استفاده از تكنيك‌هاي خاص زنان دستفروش براي فروش اجناس‌شان را از آنها گرفته است.

دستفروشي؛ ويژگي انحصاري متروهاي ايران

كشور ما ويژگي‌هاي منحصر به فرد بسياري دارد كه البته هر روز هم به تعداد آنها افزوده مي‌شود. برخي از اين ويژگي‌ها خيلي هم قدمت ندارد، بلكه ارمغان زندگي‌هاي مدرن شهري است كه بعد از ورود به كشور ما با تغييراتي در محتوا و ظاهرشان منحصر به فرد شده است. يكي از اين انحصارات ايراني، پديده دستفروشي در متروهاست.

هم‌اكنون مترو به عنوان يكي از كارآمدترين وسايل حمل و نقل در جهان مطرح است، حتي راه‌اندازي مترو در برخي كشورهاي دنيا نسبت به كشور ما قدمتي بيش از چند دهه دارد، اما نكته جالب توجه اين است كه نه فقط بررسي‌هاي ما، بلكه گفته پژوهشگران گوياي اين است كه دستفروشي به اين شكل فقط منحصر به متروي كشور ماست.

در بسياري از كشورهاي دنيا، مجتمع‌هاي تجاري در مجاورت يا داخل ايستگاه‌هاي مترو ايجاد شده و جايگاه خود را هم در ميان مشتريان پيدا كرده‌ است، اما داخل واگن‌هاي مترو به اين شيوه كه هم‌اكنون در متروي كشورمان مي‌بينيم، ممنوع است و جالب اين‌كه اين قانون كاملا از سوي شهروندان متروسوار رعايت مي‌شود.

اما اين پايان ماجرا نيست، چراكه مشاهدات و بررسي‌ها نشان مي‌دهد پديده دستفروشي در مترو خوشبختانه هنوز در همه شهرهايي كه خطوط متروي آنها راه‌اندازي شده فراگير نشده است. به طور نمونه در سفري كه چندي پيش به مشهد داشتيم فرصتي پيش آمد تا براي رفتن به جايي در داخل شهر، مسيري را با مترو طي كنيم. نكته مهمي كه در اين ميان توجه ما را به خود جلب كرد اين بود كه با وجود جمعيت قابل توجه مسافران، اما از دستفروشان در واگن‌هاي مترو خبري نبود. به نظر مي‌رسد فعلا متروي تهران در پديده دستفروشي در مترو ركورددار است.

پوران محمدي / گروه جامعه


نوشته شده در   پنجشنبه 18 آبان 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode