اخلاق نیکو
هرچه علم و تکنولوژی رشد میکند، نیاز بشر به اخلاق افزایش مییابد و لازم است به موازات آن، دستورات عالی اخلاقی پیامبران، کاملاً مورد عمل و نظر قرار گیرد.دنیای علم و صنعت، گرچه وسائل و ابزارهایی در اختیار بشر میگذارد ولی درباره ی عدم سوء استفاده از آن ها هیچ گونه راه حلی ارائه نمیدهد.
سیر صعودی آمار جرائم، جنایات، فساد، تبه کاری، قتل و خودکشی، متلاشی شدن خانوادهها و ... بیان گر این حقیقت است
که اخلاق، که فلسفه ی بعثت انبیاء است
«انما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق» 5 بر جامعه حکم فرما نیست.
دانش و صنعت نمیتواند سعادت و آرامش بشر را تضمین و تأمین کند.
استعمارگران، علم و صنعت را به نفعخویش استخدام نموده، میلیونها نفر را بیخانمان میکنند؛ چنان که حقوق
حقه ی ملت های ضعیف را چه آسان پای مال میسازند و آنان را به خاک و خون میکشند...تنها عاملی که میتواند روح سرکش انسان و غرائز طوفانی و عصیان گر وی را مهار کند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومی و زندگی مسالمتآمیز به کار اندازد، اخلاق واقعی است که از ایمان حقیقی به خدا سرچشمه میگیرد.
یکی از ویژگیهای اساسی برای زندگی شاد، اخلاق نیک است.
منظور از اخلاق نیک، تنها خندهرویی و خوش خلقی اصطلاحی نیست زیرا خندیدن و خنداندن و ... در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق است.اخلاق هر انسانى تأثیر مستقیم در زندگى او دارد.
این تأثیر در محیط خانواده محسوس تر و نقشآفرینتر است؛ زیرا مسائل عاطفى در خانواده بر مسائل دیگر غلبه دارد و محیط خانواده بیشتر بر مبناى خصوصیات اخلاقى اعضاى آن شکل میگیرد تا عوامل دیگر. ازاینجهت، اگر اعضاى خانواده از اخلاقى نیکو بهرهمند باشند، محیط خانواده تبدیل به بهشتى سرورانگیز میشود و چنان چه به بداخلاقى خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنّمى سوزان گرفتار خواهند دید.
امام على(ع ) میفرماید: «بِحُسْنِ الاَْخْلاقِ یَطیبُ الْعَیْشُ6؛ با خوش اخلاقى ، زندگى نیکو و مطلوب میگردد.»
ملکات فاضله و اخلاق کریمه است
که باعث نشاط و شادابی در زندگی شده، دشواری ها را برطرف و اضطراب ها و نگرانیها از بین میبرد.
در مقابل، بداخلاقی جسم و روح انسان را فرسوده میکند و عامل مهم پیری زودرس است. پیامبر گرامى اسلام(ص) پیوسته در دعا چنین میفرمود: «اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِکَ... مِنْ زَوْجَةٍ تُشیبُنى قَبْلَ اَوانِ مَشیبى7؛ خدایا! به تو پناه میبرم از همسرى که قبل از رسیدن پیرى، پیرم کند.»
5- سفینه البحار، ج1، ص410.
6- شرح غرر الحکم و درر الکلم آمدی، ج3، ص328، دانشگاه تهران.
7- وسائل الشیعه، ج14، ص22.