ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 8 دي 1404
دوشنبه 8 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 7 آبان 1391     |     کد : 44919

تفاوت مبنايی انسان‌شناسی اسلام و غرب/ غايت انسان‌شناسی قرآن ملاقات خداوند است

عضو هيئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به اينكه انسان‌شناسی اسلام و غرب تفاوت مبنايی با يكديگر دارند، بيان كرد: در انسان‌شناسی اسلام انسان می‌خواهد «كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» باشد و برای رسيدن به قرب الهی به اين دنيا آمده است.

 عضو هيئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به اينكه انسان‌شناسی اسلام و غرب تفاوت مبنايی با يكديگر دارند، بيان كرد: در انسان‌شناسی اسلام انسان می‌خواهد «كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» باشد و برای رسيدن به قرب الهی به اين دنيا آمده است.

حجت‌الاسلام والمسلمين مصطفی دانش‌پژوه، عضو هيئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، با بيان اين مطلب كه در بحث تفاوت مبانی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر غربی بايد در ابتدا به تعريف دقيق واژگان بپردازيم، اظهار كرد: در اين جا، زمانی كه مبنا و منبع را از منظر خود بيان كنيم شايد با مفهومی كه در منظر ديگران است، متفاوت باشد و به همين جهت نمی‌تواند پاسخ دقيقی باشد؛ در همين زمينه گاهی اوقات، ممكن است مبنا از منظر ما مقدم بر منابع باشد و گاهی اوقات نيز از منظر ديگران، اين قضيه، برعكس باشد.

وی افزود: در اين بحث‌ها مبنا را به معنی زيرساختها و بنيادها به كار می‌بريم؛ پس بايد بگوييم كه آيا حقوق به طور كلی مبنا و بنيادی دارد يا خير؟ برخی از عملا بر اين عقيده‌اند كه حقوق و حق‌ها كه در قواعد حقوقی تجلی پيدا می‌كنند يا بی‌بنياد هستند و يا خود بنياد كه با اين‌ها در اين قسمت، بحثی نداريم.

عضو هيئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تصريح كرد: دراين بحث بايد به سراغ كسانی كه قائل به مبانی داشتن اين حق‌ها هستند، برويم و با فرض اين كه اين حق‌ها دارای مبانی هستند، به بحث بپردازيم؛ بايد ببينيم كه اين مبانی چيست كه در اين بخش، يكی از مبانی مهم و تاثيرگذار در اين مسئله خود مفهوم انسان و تعريفی است كه از انسان ارائه می‌شود.

اين پژوهشگر حوزوی، تصريح كرد: دليل اين بحث مهم انسان‌شناسی نيز آن است كه ما در حقوق از حق در حق انسان بحث می‌كنيم و حق خدا و ساير موجودات در اين گفتار جای بحث ما نيست؛ مفهوم ما نيز در اين بحث، حق و حقوقی است كه در روابط اجتماعی‌اش از آن برخوردار است؛ از سوی ديگر مراد ما حق‌های حقوقی است؛ نه اخلاقی؛ در عالم اخلاق نيز حق‌هايی مطرح می‌شود؛ محور اين حق‌های حقوقی كه در قلمرو مقررات حقوقی و... تجلی پيدا می‌كند، انسان است و تا انسان تعريف نشود نمی‌توان به درستی، حق‌های او را تبيين كرد.

وی عنوان كرد: يكی از مبانی بسيار مهم در تبيين كل قواعد حقوقی و حق‌هايی كه امروز تحت عنوان حقوق بشر مطرح می‌شود، اعلاميه جهانی حقوق بشر است كه البته اين اعلاميه بيش از آن كه از حقوق سخن گفته باشد، به تكاليف پرداخته است‌؛ در اين زمينه بايد با كنكاش در مبانی اين اعلاميه، و انديشه‌های نويسندگانش نيز توجه كرد كه از چه مسيری به اين حق‌ رسيده‌اند؛ نكته جالب آن كه، هيچ جايی در اين اعلاميه، تصريح نشده است كه مبانی اين اعلاميه از كجا استخراج شده است.

دانش پژوه در تشريح اعلاميه حقوق بشر، گفت: در مقدمه اعلاميه حقوق بشر مطالبی آمده است كه از ضرورت تدوين آن سخن گفته است؛ از جمله وضعيت شكل گيری اين اعلاميه و بيان ضرورت زمانی اين اعلاميه همچون ترس، فقر اختلاف طبقاتی، ترس از جنگ دوباره جهانی و... ولی اينكه خود اين اعلاميه بر چه مبنايی استوار است، در متن خود اعلاميه، تصريحی در اين خصوص صورت نگرفته اسات.

وی افزود: در اين بحث مباحثی مطرح شده است مبنی بر اينكه اين اعلاميه برگرفته شده از نظرات كانت و يا نحله‌های فلسفی و سياسی است ولی اين گونه مباحث، مباحث نظری است كه اتفاقا ممكن است درست هم باشد؛ مراد ما از انسان‌شناسی، حقوقی است و نه اخلاقی و عرفانی؛ در ماده يك، ازاعلاميه جهانی حقوق بشر بيش از آنكه به حق و تكليف اشاره كند به همين انسان‌شناسی پرداخته است؛ در ماده يك، تصريح می‌شود كه همه افراد بشر آزاد به دنيا می‌آيند و همه دارای عقل و وجدان هستند و بايد نسبت به هم با عدالت و برادری رفتار كنند؛ در اينجا، منظور اين است كه حق‌های انسان‌ها مساوی است و بقيه بحث، در حوزه انسان‌شناسی است.

مدرس حوزه و دانشگاه، بيان كرد: در اين اعلاميه، اصل بر آزادی انسان گذاشته شده است و اينكه ممكن است كه بگويد كه از منظری انسان‌ها با هم از نظر حقوقی برابرند؛ ممكن است برخی بگويند از نظر عقل و وجدان برابرند ولی ممكن است برخی بگويند كه اين ها با هم برابر نيستند؛ در اين زمينه می‌توان عنوان كرد كه بر اين مبنا چه مقدار حق‌ها را می‌توان بر انسان بار كرد كه در اعلاميه آمده است.

وی افزود: نكته‌ای كه در اين جا بايد به آن توجه كرد، آن است كه در اعلاميه حقوق بشر، سخنی از مبانی وجود و مبدا آفرينش او نيامده است؛ حال، اين سوال مطرح می‌شود كه اين خود آفريدگی آيا تاثيری در شكل‌گيری اين نظام حقوقی دارد يا خير؛ از جهت ظاهری هم در اين اعلاميه، هدف وجود آدمی و آفرينش وی آورده نشده است؛ پس اين سوال كه وی از كجا آمده و به كجا می‌رود نيامده است؛ ما در انديشه اسلامی با فرض تساوی مردم از نظرعقل و وجود وی می‌گوييم، «الرَّحْمَنُ عَلَّمَ القُرْآنَ خَلَقَ الإِنسَانَ ‏عَلَّمَهُ البَیَانَ»؛ پس اين انسانی كه برای رسيدن به قرب الهی آمده است با اين انسان مورد نظر اعلاميه حقوق بشر فرق دارد؛ وقتی ما می‌خواهيم حقوق اين انسان را معين كنيم؛ انسان خلق شده كه به ملاقات رب خود برسد او می‌خواهد «كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» باشد و وقتی اين مبنا را بپذيريم، می‌بينيم كه در اين نگاه با آنها اشتراك نداريم؛ البته اين سخن بدان معنا نيست كه اصلا با آنها اشتراك نداريم؛ گاهی اوقات انسان بر اساس فطرتش يك بحث را مطرح می‏كند كه در اين زمينه اشتراكات فراوانی وجود دارد؛ از اين نظر كه هيچ كسی نمی‎تواند بگويد كه يتيم آزاری و زورگويی به مردم كار خوبی است؛ چون فطرتا در تمام جهان، اين حركت را بسيار بد توصيف می‎كنند.

وی ادامه داد: حقوق بشر برای انسان است؛ البته از آن جهت كه انسان است زيرا وقتی اين تعريف را ارائه می‎كنند يك نتيجه هم می‎گيرند و می‌گويند كه اين حقوق، حقوق ذاتی آدمی است و البته برخی اوقات نيز آن را حقوق طبيعی بر می‎شمرند؛ ولی وقتی به اعلاميه نظر می‎افكنيم، می‎بينيم كه اين گونه نيست و همه حق‎هايی كه در اعلاميه آمده بيشتر حق قراردادی است؛ ممكن است يك وقتی يك اصل بتواند همه قراردادها را نسخ كند ولی بالاخره حقوق بشر برای همه آحاد بشر مطرح است.

اين استاد حوزه و دانشگاه تصريح كرد: البته در اينجا يك پرسش مطرح می‎شود كه وقتی گفته می‎شود كه انسان‌شناسی اسلام و بعد می‎گوييم حقوق بشر اسلامی يا از ديدگاه اسلام، ممكن است بگوييم كه چرا اين پسوند بعد از حقوق بشر افزوده شده است؛ نگاه اسلامی درباره حقوق بشر منافاتی با انسان شمول بودن و جهان شمول بودن ندارد؛ آنچه كه مهم است اين است كه ممكن است نگاه اسلامی و غير اسلامی در پاره‎ای از حق‎ها و تكليف‌ها فرق داشته باشد ولی فارغ از اينكه تكليف انسان هست يا نيست يا كسی كه می‎گويد حق انسان است برای همه انسان‏ها می‌گويد و كسی كه می‎گويد اين حق انسان نيست برای همه انسان‎ها می‌گويد يا خير، بايد گفت كه تعريف اسلام از اين حقوق با تعريف ماده يك حقوق بشر متفاوت است.

اين استاد حوزه علميه، عنوان كرد: يكی از مهم‎ترين حق‎هايی كه اسلام برای همه انسان‎ها قائل است حق توحيد و تكامل است در حالی كه در حقوق بشر غربی چنين تعريفی از حقوق انسانی ارائه نشده است؛ چون انسان را اين گونه نديده‌اند و به اين مسئله نيز توجه ندارند نه اينكه اين اصل را قبول نداشته باشند؛ به طور كلی اين حق چه درست باشد چه نادرست اگر درست است برای همه انسان‎ها درست است و اگر نادرست نيز باشد برای همه انسان‌ها حكم می‌كند؛ اين كه تا الان گفتيم يك اثبات حق كرديم از منظر اسلامی كه برای همه انسان‎ها هست ولی در اعلاميه اثری از آن را نمی‎بينيم؛ معكوس اين مطلب نيز وجود دارد كه حقی در اعلاميه حوقق بشر وجود دارد كه در حقوق اسلامی اثری از آن ديده نمی‎شود كه ما به آنها، آزادی‎های ضد تكاملی می‎گوييم كه در اسلام نيست ولی در اعلاميه حقوق بشر وجود ندارد؛ البته آنها به اين صراحت اين آزادی‎ها بيان نكرده‌اند ولی بيان كرده‎اند كه آزادی تا آنجا كه به آزادی ديگران ضربه نزند مجاز است كه در اينجا اخلاق آنها نيز فراتر از حقوق انسان است.



نوشته شده در   يکشنبه 7 آبان 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode