كارشناسان بر ضرورت يك كار فرهنگي حساب شده در حوزه فوتبال تاكيد دارند
ادبيات آزاردهنده در فوتبال
بعد از واكنش محمد رويانيان به اظهارات علي دايي، قابل پيشبيني بود كه سرمربي راهآهن هم جوابي تند براي آن جواب مديرعامل پرسپوليس آماده كرده باشد؛ اما اينكه دايي بيايد و براي احقاق حق خود با بدترين ادبيات ممكن رويانيان را خطاب قرار دهد، چندان قابل انتظار نبود.
دايي در نشست خبري بازي با پرسپوليس همه خط قرمزها را كنار زد و هر آنچه درباره رويانيان در ذهن خود داشت بر زبان آورد. آنچه در ادامه ميآيد فقط بخشي از اين صحبتهاست.
«چه كسي گفته كه من همه چيز خود را از پرسپوليس دارم؟ من هرچه دارم از آن بالايي دارم؛ پرسپوليس و تيم ملي همه وسيله هستند. همه ميدانند كه من چطور درآمد كسب ميكنم. حال يك سوال دارم. شمايي كه مدير دولتي بوديد، اين پولها را از كجا آورديد؟ شما به من بدهكار هستيد، اما به خاطر اينكه براي خود تبليغ كنيد رفتيد با قهرمانان وزنهبرداري و دووميداني در المپيك قرارداد بستيد. من حق خود را ميخواهم آيااين بد است كه فردي به دنبال حق خود باشد؟
شما اول بايد ببينيد كه علي دايي كجاي اين فوتبال بوده، بعد حرف بزنيد. شمايي كه همه چيز خود را از بنده خدا داريد. اصلا شما گذشتهاي نداريد كه من بخواهم به آن اشاره كنم. اعتقاد و مسلماني به ريش نيست، بلكه به ريشه است. فكر نكنيد از شما به خاطر ريشي كه داريد ميترسم! علي دايي از هيچ كس نميترسد، فقط از آن بالايي ميترسد.
شما فردا پس فردا رفتني هستيد، اما مطمئن باشيد كه امثال علي دايي و علي كريمي بين مردم خواهند ماند. واقعا تاسف ميخورم شمايي كه دو روز است به فوتبال آمدهايد و اصلا به عمرتان ورزشگاه نديده بوديد ميآييد شال قرمز ميپوشيد و طرفدار پرسپوليس ميشويد. مشكل ورزش ما همين است كه افراد سياسي و غيرفوتبالي به آن ميآيند. شما اصلا در حدي نيستيد كه راجع به علي دايي حرف بزنيد...»
به دنبال اين صحبتها كه بازتاب رسانهاي گستردهاي در سايتهاي خبري و روزنامهها داشت، مشاوران رويانيان هم بيانيهاي در پنج صفحه آماده كردند كه به گفته خود رويانيان هم مودبانه است، هم منطقي و هم محكمهپسند. اما از آنجا كه از رويانيان خواسته شده فعلا سكوت كند تا فضاي فوتبال از اين تبآلودهتر نشود، او هم انتشار اين بيانيه را به وقت لزوم موكول كرد و در گفتوگو با سايت باشگاه به ذكر چند نكته كوتاه اشاره كرد: در آيين، دين و مرام ما قبل از اينكه از دين و اعتقادات ظاهر و باطن افراد سوال شود به انسان بودن او توجه ميشود. رزومه كاري من بر هيچ كسي پوشيده نيست.
بنده افتخار ميكنم 33 سال در پستهاي حساس، تمام زندگيام را وقف خدمت كردهام و به نوكري مردم دور از تعلقات و گرايشها و خطوط سياسي پرداخته و افتخار مي كنم به عنوان سرباز در اين مرز و بوم خدمت كردهام. درباره علي دايي هم بايد بگويم او قطعا يكي از دلسوزان فوتبال است اما بايد راجع به برخي اظهارات خود كه اتفاقا غيرفوتبالي هم بوده بيشتر فكر كند تا مديون خيليها نباشد. به هر حال هيچ انساني عاري از اشتباه و خطا نيست؛ چه بنده باشم، چه علي دايي و امثالهم...
اينكه در اين مجادله گفتاري حق با علي دايي است يا محمد رويانيان موضوع مورد بحث نيست؛ چيزي كه اهميت دارد اين است كه ادبيات حاكم بر فوتبال ما، حالا ديگر بيش از هميشه آزاردهنده شده است.كم نيستند آنهايي كه نگران نسل جوان جامعه، شاگردان و البته فرزندان خود هستند و باور دارند كه اين قشر در حال رشد، از همين صحبتهاي پرخاشگرانه، توهينآميز و غيرمودبانه الگو مي گيرد. صحبتهايي كه قبل از هر چيز بر زبان الگوهاي ميليونها جوان ايراني جاري ميشود.
در اين فضا حميدرضا صدر، معتقد است چنين ديالوگهايي جامعه را به پراكنش سوق ميدهد. اين كارشناس فوتبالي در گفتوگو با جامجم ميگويد: در روزهايي كه از هر طرف مورد هجمه هستيم و همه، از مستخدم تا رئيسجمهور، بايد در يك جبهه قرار داشته باشيم، ديالوگهايي از اين دست واقعا خطرناك است. آدمي مثل علي دايي به عنوان يكي از بهترين بازيكنان تاريخ فوتبال ايران يا رويانيان، به عنوان مدير پرطرفدارترين باشگاه ايراني خيلي حرفهايشان اثر ميگذارد. باور كنيد در اين چند روز آنقدر كه صحبتهاي رويانيان و دايي خوانده و شنيده شده، صحبتهاي ديگر مسئولان دولتي شنيده نشده است. به همين خاطر هم انتظار ميرود كه چنين شخصيتهاي مورد توجهي، در قبال گفتههايشان احساس مسئوليت بيشتري داشته باشند.
صدر در ادامه يكي از دلايل اصلي قرباني شدن اخلاق در ورزش را فراگير بودن آن عنوان ميكند: متاسفانه ورزش در وهله اول و فوتبال در وهله كليديتر، به بستري براي تابوشكنيها و پردهدريها تبديل شده است. دليلش هم اين است كه همه مــــردم از پير و جوان تا بيسواد و تحصيلكرده سادگي با آن در ارتباط هستند.
وي در ادامه به نقش موثر رسانهها اشاره ميكند و معتقد است اين نقش در گسترش چنين ادبيات تندي، بسيار كليديتر از خود آن افراد است: جوانتر كه بوديم هم شاهد گفتار تند اهالي ورزش با يكديگر بوديم ولي بازتابش را در روزنامهها و رسانهها نميديديد. متاسفانه الان براي همه رسانهها عرضه مطالبي از اين دست عادي شده است و مردم هم از خواندن و تماشاي آنها استقبال ميكنند.
فرق ما و ديگران...
البته چنين ادبيات گفتاري، خاص ايران نيست و در كشورهاي صاحب فوتبال هم مصاديق زيادي براي آن وجود دارد. نمونههايي چون درگيري اشكلي كول با آلن شيرر يا انتقادهاي تندي كه روزنامههاي مخالف برلوسكوني در ايتاليا از اين شخصيت سياسي ـ ورزشي ميكنند از آن جمله است، اما يك فرق اساسي ميان آنچه در ايران شاهد هستيم و آنچه در ديگر كشورهاي در جريان است، وجود دارد. صدر در اين باره ميگويد: در كشورهاي صاحب فوتبال، جريان اصلي يعني خود فوتبال در سايه اين درگيريها قرار نميگيرد، ولي فوتبال ما آنقدر آسيبپذير است كه با چند مصاحبه اركانش به لرزه ميافتد. بخشي از اين فوتبال را پيشكسوتاني چون علي دايي تشكيل ميدهند و بخش ديگر را مديراني چون رويانيان كه براي اين فوتبال پول ميآورند. طبيعــي است وقتي اين دو گروه يكديگر را زير سوال ميبرند خود فوتبال زير سوال ميرود.
در فوتبالي كه اسطورهاش با مديرش اينگونه با هم حرف ميزنند، چه انتظاري از هواداران ميتوان داشت؟ صدر در پاسخ به اين سوال هم ميگويد: اين پرسش را از زبان خيلي از هواداران فوتبال هم ميشنوم. بخشي از شاكله ورزش را صبر و شكيبايي تشكيل ميدهد، چون بايد روزها، هفتهها، ماهها و حتي سالها تمرين كنيد تا به آنچه ميخواهيد برسيد. علي دايي مصداق بارز اين موضوع است. اما اين شكيبايي را فقط نبايد در فوتبال و ورزش ديد. اين شكيبايي را بايد در كلام و گفتار و منش شاهد بود.
لزوم ايجاد يك نظام ارزشيابي قوي در فوتبال
مجيد جلالي ديگر كارشناس فوتبالي كشور هم معتقد است گرايش شديد و صرف اهالي فوتبال به پيروزي و كسب نتيجه، نابسامانيهاي موجود در فوتبال را به صورت مناقشههاي گفتاري و تناقض در رفتارها، ايجاد كرده است. اين مربي فوتبال در پاسخ به اين سوال كه علت نابسامانيهاي فوتبال ايران و مناقشههاي اهالي فوتبال با يكديگر چيست، به ايسنا ميگويد: به نظر من منشأ تمام اين نابسامانيها، گـــرايش يك طرفه و ناهمگون به سمت بردن است. حتي به نظر ميرسد اهالي فوتبال در مناقشههاي گفتاري نميخواهند از يكديگر كم بياورند! اين مسائل هم در حالي رخ ميدهد كه افراد در تئوريهاي خود، حرفهاي قشنگي ميزنند، ولي وقتي پاي برد و باخت به ميان ميآيد همه آن حرفهاي قشنگ و فرهنگي فراموش ميشود و افراد ميخواهند كه هر طور شده پيروزي را به دست بياورند.
جلالي در ادامه به لزوم ايجاد يك نظام ارزشيابي قوي در فوتبال اشاره ميكند و ميافزايد: مسئولان فرهنگي كشور بايد نظامي طراحي كنند كه رفتارها و گفتارهاي همه اهالي فوتبال را راهبري كند. از طرف ديگر مديريتها بايد به سمتي برود كه با ثبات و تخصصي شود تا ديگر آسيبهاي ناشي از عدم مديريت صحيح و دل بستن به موفـــقيتهاي زودگـــذر صورت نگيرد.
فوتبال ايران هميشه با حاشيههايي همراه بوده است كه گاهي از تناقض در رفتار و گفتار ناشي ميشود. به عنوان نمونه چندي پيش، مديرعامل باشگاه پرسپوليس با حضور در اردوي تيم ملي، علي كريمي را در آغوش گرفت، ولي چند روز بعد در مصاحبهاي به شدت عليه او سخن گفت. مجيد جلالي علت اين گونه تناقضها را تلاقي فضاهاي ورزشي با مسائلي ميداند كه در دنياي ورزش، ارزش به حساب نميآيد. فضاي سياسي با فضاي ورزشي كاملا متفاوت است. مثلا سياست چماق و هويج كه در سياست وجود دارد، هرگز در عالم ورزش ديده نميشود. اين رفتارها در ورزش ناپسند است. اين تناقضها در رفتار از همين جا ناشي ميشود كه برخي رفتارها در ورزش ارزش به حساب نميآيد. وقتي اين مسائل كنار هم قرار ميگيرد تنش ايجاد ميكند. در ورزش با آدمهاي سياسي زيادي روبه رو شدهام. در عالم سياست رفتارهايي به عنوان ارزش شناخته ميشود كه اگر كسي آنها را بلد نباشد، چيزي كم دارد، اما همان رفتارها در ورزش، ضد ارزش به حساب ميآيد.
ماديگرايي و تغيير الگوها
يك آسيبشناس اجتماعي هم معتقد است مهمترين دلايل ضعف اخلاق در فوتبال، مديريت ضعيف فدراسيون، ماشيني شدن فوتباليستها و تغيير الگوهاست. كورش محمدي در پاسخ به اين پرسش كه چرا هنوز نه تنها فوتبال ما بلكه ورزش نيز نتوانسته در اخلاق حرفهاي پيشرفتي داشته باشد، ميگويد: در سيستم ورزشي ما طي سالهاي اخير اخلاق ورزشي تحتالشعاع پارامترهايي قرار گرفته كه هيچ ارتباطي با اخلاق و ارزشهاي اسلامي ندارد. بهطور خاص اگر بخواهيم در فوتبال صحبت از اخلاق داشته باشيم تا زماني كه الگوهاي فوتبال به سمت مادي گرايي رود تابوي ارزشي تبديل به الگوي غيراخلاقي ميشود.
وي با بيان اينكه گسترش ماديات و حواشي باعث شده اخلاق در فوتبال قرباني شود، تصريح ميكند: متاسفانه سيستم متولي ورزش كشور به اين بياخلاقي دامن ميزند و بافت اخلاقي را فراموش كرده و توليد الگويش براساس معيارهاي مشخص و درستي نيست و ميبينيم كه گاهي اوقات برخيها با چهره الگو براحتي شكسته ميشوند.محمدي در عين حال مديريت بد سيستم ورزشي، توجه بيش از حد به ماديات، آرمانگرايي و نظام متولي اخلاق در كشور را از جمله موانعي ميداند كه بر سر ترويج اخلاق در فوتبال وجود دارد.
رضا پورعالي / گروه ورزش