سنت، مفسر قرآن كريم است كه مانند قرآن بر پيامبر(ص) نازل شده و تفسير مأثور در حقيقت ارتباط تنگاتنگ پيغمبر(ص) و عترت طاهرين(ع) با قرآن را تبيين میكند و اين نكته مهمی است كه معمولاً مورد غفلت قرار میگيرد.
حجتالاسلام و المسلمين ابراهيم يعقوبيان، محقق و نويسنده، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، به بيان سخنانی درباره تفسير مأثور قرآن كريم پرداخت و با اشاره به رابطه تفسيری قرآن و سنت اظهار كرد: پيامبر(ص) سنت را كه به عنوان شارح و مفسر قرآن بود، در اختيار عدهای از شاگردان خود قرار دادند و آنان هر يك بخشی از آن را دريافت كردند.
اهل بیت(ع) حاملان اسرار قرآن و سنت نبوی
وی افزود: صورت تام و تمام و كامل اين سنت تنها در اختيار اميرالمؤمنين علی(ع) و عترت طاهرين بود كه ظرفيتی نبیگونه و شبيه ظرفيت پيامبر(ص) داشتند و میتوانستند حامل همه اسرار قرآن باشند و به اين مطلب در فرمايشات حضرات معصومين(ع) بارها اشاره شده و از جمله امام علی(ع) در نهجالبلاغه اين مباحث را در خطبههای متعدد بيان كرده اند.
اين مدرس حوزه علميه تصريح كرد: برای نمونه در خطبه 157 صراحت فرمايش اميرالمؤمنين(ع) اين است «ذلك القرآن فاستنطقوه ولن ينطق و لكن اخبركم عنه؛ اگر میتوانيد قرآن را به نطق كشيده و آن را به سخن در بياوريد، در حالی كه چنين توانی نداريد و اين منم كه از قرآن به شما خبر میدهم».
اگر بين دستاوردهای قطعی علوم تجربی يا قواعد محكم عقلی با نقل تعارض پيش آمد، در آنجا نقل را كنار میگذاريم. آنچه كه از اهل بيت(ع) يقيناً به دست ما رسيده است، مطمئناً با قواعد مسلم عقلی و تجربی تعارض نخواهد داشت و اين امر برای ما روشن و مسلم است
وی ادامه داد: حضرت همچنين در خطبه 153 میفرمايند: «فيهم كرائم القرآن و هم كنوز الرحمن إن نطقوا صدقوا و إن صمتوا لم يسبقوا؛ تمام حقايق عاليه قرآن و گنجهای پروردگار در نزد اهل بيت عصمت و طهارت(ع) است؛ آنان اگر سخن بگويند، صادقانه میگويند و حكمتها را عرضه میكنند و اگر ساكت شوند كسی بر آنان سبقت نمیگيرد»؛ يعنی اگر اهل بيت(ع) در زمينهای سخن نگويند، كسی جرأت سخن گفتن ندارد.
يعقوبيان در تشريح اين مطلب عنوان كرد: در خود قرآن كريم نيز آياتی نظير آيه شريفه هفتم از سوره آل عمران كه در باب «راسخان در علم» سخن گفته و برخی از آيات ديگر، به صراحت اين مطلب را مطرح كردهاند كه سنت در خدمت اهل بيت عصمت و طهارت(ع) بوده و بنا بود تا آنان مفسر و مبين قرآن باشند تا خط نبوی استمرار پيدا كند و قطعاً همه منصفان با ما همعقيدهاند كه پيغمبر اكرم(ص) مجالی برای شرح و بسط كامل همه آيات قرآن كريم پيدا نكردند و اين امر را به اهل بيت(ع) واگذار كردند.
دامنه تفسیر مأثور بسیار گستردهتر از معنای رایج است
وی با تأكيد بر اينكه متأسفانه از همان ابتدا جلوی اين خط گرفته شد، گفت: حال سؤال اين است كه آيا ما تفسير مأثور داريم يا نه و اگر داريم، چه ميزان است؟ پاسخ آن است كه ما تفسير مأثور داريم و برخلاف كسانی كه گفتهاند ما چند صد روايت تفسيری داريم، بنده معتقدم روايات تفسيری بسيار گستردهتر از آن چيزی است كه برخی مطرح كردهاند و تنها بخشی از اين روايات در تفاسيری چون كنزالعرفان، نورالثقلين، البرهان و ... آمده است.
اين پژوهشگر خاطرنشان كرد: ورود در تفسير مأثور بدان معناست كه ما با اين تفسير میخواهيم ارتباط پيغمبر(ص) و عترت(ع) را با قرآن تبيين كنيم و اين نكته معمولاً مورد غفلت قرار میگيرد؛ هنگامی كه بحث از تفسير روايی پيش میآيد، اين نكته بايد به ذهن ما بيايد كه چه ارتباطی بين سنت نبوی و تفسير روايی با پيغمبر اكرم(ص) و عترت طاهرين(ع) و چه ارتباطی بين پيغمبر(ص) و عترت(ع) با قرآن مطرح است.
نويسنده كتاب «لوامعالبيان» با اشاره به رابطه تفسيری سنت با قرآن تأكيد كرد: سنت مفسر قرآن كريم است و هر چه در قرآن آمده، شرح و بسط آن در سنت نيز آمده است؛ اين سنت مانند قرآن بر پيغمبر نازل شده و ما بايد به اين سنت تفسير مأثور و روايی و منقول از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) را كه در خدمت قرآن است، مفسر قرآن بدانيم.
عقل و نقل/ تفسیر عقلی و تفسیر مأثور
وی در بخش ديگری از سخنان خود در پاسخ به اين سؤال كه آيا اختلاف و تعارض ظاهری كه بعضاً ميان عقل و نقل مطرح بوده، میتواند بين تفاسير روايی و عقلی مطرح باشد؟، عنوان كرد: در بحث از اين مطلب نخست بايد ديد كه اين تعارض بين عقل و نقل به چه معناست و سپس مرز اين تعارض با مفاهيم ديگری مانند تناقض و تضاد مشخص شود؛ همچنين بايد ديد كه مراد از عقل در اينجا به معنای قواعد فلسفی يا به معنای علوم تجربی است.
اين پژوهشگر با طرح اين سؤال كه آيا بين قرآن و عقل (به هر دو معنای آن: عقل فلسفی و علوم تجربی) تعارض وجود دارد؟، اظهار كرد: اين بحث را بزرگان ما در علم اصول مطرح كردهاند كه اگر واقعاً بين نقل با علوم تجربی و دستاوردهای قطعی علمی و يا با قواعد محكم بدون ترديد و مسلم عقلی تعارض باشد، اهل بيت(ع) در اينجا به ما گفتهاند كه مطمئناً آن مطلب ارتباطی به ما ندارد.
نويسنده كتاب «سهوالنبی» اضافه كرد: پس اگر بين دستاوردهای قطعی علوم تجربی يا قواعد محكم عقلی با نقل تعارض پيش آمد، در آنجا نقل را كنار میگذاريم. آنچه كه از اهل بيت(ع) يقيناً به دست ما رسيده است، مطمئناً با قواعد مسلم عقلی و تجربی تعارض نخواهد داشت و اين امر برای ما روشن و مسلم است. اما اگر جايی بين نقل و عقل قطعی، بديهی و فطری تعارضی پيش آمد، در آنجا قطعاً نقل را كنار نهاده و میگويند اين ارتباطی با اهل بيت(ع) ندارد و درست نقل نشده است.