روش برخورد درست با روايات تفسيری روش اجتهادی است و روايات تفسيری را بايد به فقيه يعنی شخصی كه توانايی اجتهاد دارد، واگذار كرد تا با بررسیهای خود، تبيينها و روشنگریهای لازم را در مورد اسناد، مفاد و چگونگی دلالت آنها و موضع و معنای درست اين روايات ارائه كند.
حجتالاسلام و المسلمين محمدصادق يوسفی مقدم، رئيس مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با بيان اين كه تفاوت ديدگاهها در مورد حجيت و عدم حجيت روايات يكی از مسائل اختلافی در تفسير روايی است، گفت: از آسيبهای تفسير روايی نگاه افراطی يا تفريطی در مورد حجيت روايات است. در اين خصوص نه وجود روايات جعلی و اسرائيليات دليل موجهی برای عدم استفاده از روايات تفسيری است و نه میتوان با نگاهی اخباریگرايانه از ديگر ظرفيتهايی كه میتوانند برداشتهای قرآنی را تعالی بخشند، فاصله گرفت.
يوسفی مقدم افزود: گاه غرض از نوشته شدن يك تفسير روايی، جمعآوری روايات است، گاه غرض تحقيق درباره روايات و تبيين ديدگاههايی است كه در روايات وجود دارد و گاه ممكن است يك تفسير روايی به دنبال ارائه يك تفسير نهايی از آيات قرآن باشد. اما آنچه يقيناً ضروری است اين است كه در روايات تفسيری بايد تأمل شود و اين روايات بايد از جهات مختلف تجزيه و تحليل شده و از نظر سندی و از نظر دلالی مورد بررسی قرار گيرند.
وی روش برخورد درست با روايات تفسيری را روش اجتهادی دانست و گفت: روايات تفسيری را بايد به فقيه يعنی شخصی كه توانايی اجتهاد دارد واگذار كرد تا با بررسیهای خود، تبيينها و روشنگریهای لازم را در مورد اسناد، مفاد و چگونگی دلالت آنها و موضع و معنای درست اين روايات ارائه كند. در واقع مجتهد است كه میتواند به طور دقيق و درست با تفاسير روايی و روايات تفسيری برخورد كند.
بايد در تفسير به همه ظرفيتها توجه كنيم و اين همان عمل اجتهاد است، يعنی روش اجتهادی روشی است كه در آن به همه ظرفيتها توجه میشود و مجتهد كسی است كه از همه ابزارهای مشروع و ممكن برای استفاده از قرآن بهره میگيرد
رئيس مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم ادامه داد: در روش اجتهادی اگر روايتی از نظر سند دارای اشكال باشد اين اشكال سندی تبيين میشود. اگر رواياتی مقیِّد باشند اينكه چگونه اين روايات اطلاق قرآن را تقييد میكنند تبيين میشود. اگر رواياتی مخصص هستند تبيين میشود كه چگونه اين روايات تخصيصزننده عموم قرآن كريم هستند.
يوسفی مقدم همچنين با اشاره به اين كه تكيه به صرف روايات تفسيری مطلوب نيست، عنوان كرد: اساساً ما نمیتوانيم تنها به تفاسير روايی و تفاسير مأثور، برای دستيابی به برداشتهای قابل ارائهای كه نياز و مشكلات جامعه را برطرف كند، مراجعه كنيم. تفاسير روايی منابع معتبری هستند كه بايد در اختيار فقيه و مجتهد قرار گيرند تا او با روش صحيح اجتهادی، برداشتی صحيح و جامع از روايات ارائه كند.
وی با تأكيد بر اين كه تفاسير روايی به تنهايی نمیتوانند حل مشكل نياز كنند، بيان كرد: ما نمیتوانيم براساس تفاسير روايی به نيازهای جامعه بپردازيم و براساس اين گونة تفسيری به مسائل جامعه پاسخ گوييم، بلكه تفاسير روايی و روايات تفسيری را بايد همچون ظرفيتی ديد كه همراه با ظرفيت خود قرآن كريم كه در تفسير قرآن به قرآن بر آن تكيه میشود، در تفسير اجتهادی قابليت خود را نشان میدهند.
رئيس مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم افزود: ما بايد در تفسير به همه ظرفيتها توجه كنيم و اين همان عمل اجتهاد است، يعنی روش اجتهادی روشی است كه در آن به همه ظرفيتها توجه میشود و مجتهد كسی است كه از همه ابزارهای مشروع و ممكن برای استفاده از قرآن بهره میگيرد. در اين راه برخی از ابزارها، ابزارهای مشتركند كه در تمامی آيات مورد بهرهبرداری قرار میگيرند و برخی از ابزارها نيز ابزارهای خاصاند كه استفاده از آنها برای برداشت معانی از قرآن نيازمند درجه فقاهت و آگاهی فقيهانه است.
يوسفی مقدم همچنين با اشاره به بكارگيری اصول فقه به عنوان مبانی و اصول عام استنباط در تفسير، گفت: اين مبانی عام كه به طور كلی در اصول فقه مطرح شده و در اجتهاد فقهی به عنوان منطق عمل در فقه مورد بهرهبرداری قرار میگيرد، مبانی و قواعدی مشترك است كه علاوه بر استنباطات فقهی در تفسير نيز به كار گرفته میشود و تفسير اجتهادی از آن بهره میبرد اما در تفسير، علاوه بر اين قواعد مشترك كه در فقه مورد توجه قرار میگيرد، اقتضائات خاص تفسير قرآن را نيز بايد مورد توجه قرار داد.