اكونوميست / مترجم: عليرضا ثمودي
بيداري فرانسه از روياي اولاند
پس از تقريبا يك ماه استراحت به مناسبت تعطيلات تابستاني، پاريس دوباره در رابطه با دولت تازهتاسيس سوسياليست اين كشور دچار دو شوك متفاوت شد.
يكي به دليل روبهروشدن با برخي خبرهاي بد و ديگري به دليل اين كه محبوبيت فرانسوا اولاند، رئيسجمهور و مارك آيرولت، نخستوزير اين كشور بشدت كاهش را نشان ميدهد. در واقع محبوبيت اين دو براي نخستين بار به زير 50 درصد رسيده است. در يك نظرسنجي محبوبيت فرانسوا اولاند نسبت به گذشته 11 درصد كاهش را نشان ميدهد. در موردي ديگر اين محبوبيت به زير 49 درصد سقوط كرده و درواقع به همان ميزاني رسيده است كه در سال 2007 نيكلا ساركوزي از آن برخوردار بود.
خبرهاي تازه اقتصادي هم به اندازه كافي تلخ بود، زيرا نشان ميداد كه توليد ناخالص داخلي فرانسه ثابت مانده و رشدي نداشته است. ميزان بيكاري درحال افزايش است، به نحوي كه در 13 سال گذشته تاكنون سابقه نداشته است. بسياري از كارخانجات يا تعطيل شده يا بدون كار مانده است، ازجمله مرغداريها در منطقه بريتاني واقع در شمال غرب فرانسه. در اين ميان بزرگترين توفان زماني به وقوع پيوست كه خبر مربوط به شركت هواپيمايي ايرفرانس منتشر شد. اين شركت بيش از 5000 شغل خود را لغو كرد. يك توليدكننده خودرو نيز در پاريس طرح خود را كه تامينكننده 3000 شغل بود به زماني نامعلوم موكول كرد.
علاوه بر مشكلات اقتصادي، دولت به طور خلاصه با شورشهايي مواجه است كه روز به روز در حال افزايش است. اين حوادث بخصوص با اخراج مهاجران رومانياييالاصل از كمپهاي غيرقانونيشان تشديد شد. علاوه بر همه اينها بايد از اعتراضات ديگري صحبت كرد كه بر سر نيروگاههاي هستهاي فرانسه شكل ميگيرد و فراتر از همه اينها موضع نهايي فرانسه درباره تعهدات مالي پيشنهادي از سوي اتحاديه اروپاست كه بايد بزودي پارلمان به آن پاسخ دهد.
در اين ميان شايد اولاند با تردستي خاصي بتواند مشكلات را مديريت كند، اما پرسش بزرگتر اين است كه دولت چگونه ميخواهد به قولهايش عمل كند، بخصوص در زمينه ايجاد شغل بيشتر يا حفظ سطح توليد با اين اقتصاد در حال ويران و كسادي بازار؟ طبق پيشبيني مقامات رسمي هماكنون ـ يعني تا پيش از آن كه قيمتها در سال 2013 افزايش يابد ـ دولت نيازمند 33 ميليارد يورو (3/41 ميليارد دلار) براي انجام تعهدات و مهار پيامدهاي ناشي از كسر بودجه 3 درصدي خود است؛ شكافي واقعي كه هر روز بزرگتر ميشود.
نخستوزير فرانسه بايد هر طور شده بودجه را با همين ضعفهايي كه دارد سرپا نگه دارد. از آن گذشته دولت درباره پيامدهاي افزايش مالياتها هوشيار است و ميداند كه چه تاثيري بر بخشهاي ثروتمند جامعه و شركتها خواهد گذاشت. دولت برنامهاي موقتي را براي سه ماه تدوين كرده است كه در آن بهاي سوخت براي بخشهاي توليد و توزيع كاهش مييابد و شبيه همان برنامه يك سالهاي است كه نيكلا ساركوزي درباره ماليات سرمايهداران وضع كرده بود، اما اين برنامه بايد عموميتر شود، دستكم به نحوي كه رايدهندگان سوسياليست را هم دربرگيرد، اما چپها نسبت به ژستهاي دولت نااميد شدهاند؛ زيرا احساس ميكنند حرفهاي بلندپروازانهاي كه فرانسوا اولاند درباره «روياي فرانسه» مطرح ميكرد و قول ميداد كه آن را از نو بيدار خواهد كرد ديگر خريداري ندارد. تلاش براي كاهش بهاي سوخت آن هم در حد بسيار ناچيز شش سنت در ليتر نميتواند مشكلي را حل كند و به اعتقاد ناظران، ادامه اين سياست موجب بسته شدن كارخانهها شده و در نهايت ضربه سختي را به كارگران وارد خواهد كرد. از سوي ديگر بازرگانان نيز كه حتي آقاي اولاند آنها را براي صرف ناهار به كاخ اليزه دعوت كرد كاملا بيميل به نظر ميرسند، بخصوص وقتي با اين حقيقت روبهرو شدند كه با افزايش مالياتها ديگر معنايي براي رقابت وجود نخواهد داشت.
نخستوزير فرانسه با اتحاديههاي كارگري مذاكراتي را در پيش گرفت كه در آن نحوه تامين هزينههاي اقتصادي بيمههاي اجتماعي بررسي شود، زيرا هزينههاي فعلي آن بر كارگران فرانسوي گران ميآيد. با اين حال به نظر نميرسد اين كار هم تا بهار آينده بتواند به نتيجه روشني برسد. در همين رابطه وزير اقتصاد فرانسه پيشنهاد ديگري را ارائه داد كه مبتني بر تاسيس يك بانك سرمايهگذاري به جاي مراكز خريد كارگري بود كه اين طرح نيز موجب از دست دادن نزديك به 150 هزار شغل خواهد شد.
تمام اين تقلاها تنها فايدهاش بيداري فرانسويها از يك خواب و رويا بوده است كه حال به نوعي خود را در آخرين نظرسنجيها نشان ميدهد. در اين ميان البته طرفداران جناح چپ فرانسه ميخواهند با تعبيرهايي همچون «تازهكار بودن» يا «بيماري اقتصاد» ناكاميهاي اولاند را توجيه كنند، اما در يك نظرسنجي نشان داده شد كه 72 درصد پرسششوندگان اين طور فكر نميكنند و معتقدند دولت جديد فرانسه در مواجهه با بحرانهاي اقتصادي كاملا ناموفق بوده است.
دردسر آقاي اولاند اين است كه از همان ابتدا به اين دليل انتخاب شد تا بتواند رئيسجمهور فعالي باشد. او كسي بود كه فرانسويها احساس ميكردند با كمك او قادر به عبور از اين بحرانها خواهند بود. او خود نيز به دليل جاهطلبيهايش نميخواست وانمود كند كه يك رئيسجمهور معمولي است و از همين رو دست به اقداماتي زد كه خارج از تشريفات معمول بود. برخلاف رئيسجمهور قبلي او آرام رفتار ميكرد و دوست نداشت دور و برش را شلوغ كند.
از آن گذشته تاكنون بايد گفت انصافا آن چيزهايي را كه وعده داده تا حدودي عمل كرده است. به هر حال اگر ورود اولاند توانست ابتدا فضايي از آرامش و اطمينان خاطر را در ميان فرانسويها به وجود آورد، اما اينك به نظر ميرسد اين فرانسويهاي نمكنشناس ميگويند گرچه اين كارها تا حدودي دلگرمكننده بوده است، اما كافي نيست و در نهايت نميتواند آنها را از اين خندق بحرانهاي اقتصادي به سلامت خارج كند.