ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 31 مرداد 1388     |     کد : 4370

ما در افغانستان شكست خواهيم خورد

يك تحليلگر آمريكايي با بي هدف خواندن جنگ در افغانستان و ابراز ترديد نسبت به پيروزي در آن، تنها راه شكست گروه‌هاي تروريستي را منزوي كردن آنها در ميان جوامع خودشان دانست...

 

 يك تحليلگر آمريكايي با بي هدف خواندن جنگ در افغانستان و ابراز ترديد نسبت به پيروزي در آن، تنها راه شكست گروه‌هاي تروريستي را منزوي كردن آنها در ميان جوامع خودشان دانست.

به گزارش فارس، پايگاه خبري تحليلي خانه شفاف سازي اطلاعات در مقاله‌اي به قلم "كريس هدگز " با عنوان " جنگ بي هدف " به تحليل جنگ نيروهاي ناتو در افغانستان پرداخته است. هدگز با بيان اينكه القاعده نمي تواند نسبت به آنچه ما در افغانستان انجام مي دهيم بي تفاوت باشد، مي نويسد: ما مي توانيم روستاهاي افغانستان را بمباران كنيم، در ولايت هلمند در جست و جوي طالبان باشيم، يك ارتش قدرتمند 100 هزار نفري از داوطلبان افغاني تشكيل دهيم، با بي‌تفاوتي نظاره گر اعدام صدها و يا شايد هزاران زنداني طالبان توسط فرماندهان نظامي افغانستان باشيم، پايگاه هاي عظيم و پيچيده نظامي برپا كنيم و هواپيماهاي بدون سرنشين خود را براي بمباران پاكستان بر فراز آسمان ها بفرستيم. اما فرقي نمي كند، اين جنگ سبب توقف حملات آنها نخواهد شد.

براساس اين مقاله گروه هاي تروريستي و شورشي نيروهاي معمولي نيستند: آنها كار خود را با قوانين جنگي كه فرماندهان ما در دانشگاه هاي عالى جنگ و آكادمي‌هاي نظامي آموخته اند، پيش نمي‌برند. اين گروه‌هاي زيرزميني ثابت نيستند. با تغيير رنگ و شكل خود از ولايتي به ولايت ديگر نقل مكان مي‌كنند، يك حمله ديگر طرح‌ريزي مي‌كنند و در پناهگاه‌هاي خود پراكنده مي‌شوند. ما با ابزارهايي غلط با آنها مي‌جنگيم. ما با مردماني غلط در جنگيم. ما در سوي نادرست تاريخ حركت مي‌كنيم. ما در افغانستان شكست خواهيم خورد همانطور كه در عراق شكست خواهيم خورد.

نويسنده با يادآوري افزايش روز افزون هزينه جنگ افغانستان و كشته يا زخمي شدن ده ها هزار شهروند غير نظامي افغان تاكيد مي‌كند: ماه جولاي براي نظاميان ناتو با برجاي گذاشتن دست كم 50 كشته، مرگ بارترين ماه در طول اين جنگ بوده است كه در ميان كشته شدگان نام 26 نظامي آمريكايي ديده مي‌شود. اين در حالي است كه بمب هاي كنار جاده‌اي و حمله به نيروهاي ائتلاف بر شمار كشته شدگان و زخميان مي‌افزايد. چنانكه در ماه ژوئن به دنبال انفجار بمب‌هاي كنار جاده‌اي موسوم به آي.اي.دي (وسايل دست‌ساز انفجاري) در چهارمين ماه پياپي شمار كشته شدگان 736 نفر اعلام شد. حال آنكه اين تعداد در ماه مارس 361 در ماه آوريل 407 و در ماه مي 465 نفر بوده است. دستور اعزام 21 هزار نظامي آمريكايي ديگر از سوي باراك اوباما مجموع نظاميان حاضر در افغانستان را به 57 هزار نفر رسانده است و پيش بيني مي‌شود تا پايان سال 2009 اين رقم دست كم به 68 هزار نفر افزايش يابد كه تنها به معني مرگ و مير بيشتر، گسترش جنگ و بيهودگي بيشتر است.

وي اضافه مي‌كند: ما به طور اتفاقي وارد مجموعه‌اي گيج كننده‌اي از گروه‌هاي مسلح اعم از باندهاي جنايتكار، قاچاقچيان مواد، شبه نظاميان پشتون و تاجيك، باندهاي آدم ربايي، جوخه‌هاي مرگ و سربازان مزدور و در نهايت درگير يك جنگ داخلي شديم. پشتون‌ها كه اكثريت طالبان را تشكيل مي‌دهند، از قانونگذاران قديمي افغانستان و در حال جنگ با ائتلاف شمال متشكل از تاجيكها و ازبكها هستند كه در سال 2001 به مدد كمك‌هاي خارجي توانستند پيروز جنگ داخلي باشند.

وي همچنين در ادامه مدعي شد:ائتلاف قديمي شمال هم اكنون بر حكومت فاسد و بي كفايت حاكم كه شديدا مورد تنفر است سلطه دارد. و همراه با ما سقوط خواهند كرد.

اين نويسنده آمريكايي با اذعان به اينكه جنگ افغانستان در جهت شكست نيروهاي ناتو پيش مي رود، اظهار مي دارد: وقتي هشت سال پيش به اين كشور حمله كرديم طالبان كنترل نزديك به 75 درصد از افغانستان را در دست داشت و امروز دوباره توانسته است در 50 درصد از اين كشور پيش روي كند. طالبان تجارت ترياك كه داراي درآمد سالانه نزديك به 300 ميليون است را در دست دارد. آنها بي‌شرمانه حملاتي در كابل، پايتخت اين كشور، طرح ريزي مي‌كنند و خارجي‌ها به خاطر ترس از آدم ربايي به ندرت در خيابان‌هاي شهرهاي اين كشور قدم مي گذارند و رفتن به حومه شهر كه 80 درصد از افغاني‌ها در آن قسمت زندگي مي‌كنند نيز براي آنها خطر مرگ به همراه دارد مگر اينكه تحت حفاظت نيروهاي ناتو قرار گيرند. با اين همه خبرنگاران بي باك و شجاع مي‌توانند در قهوه خانه‌هاي مركز شهر در كابل با مقامات طالبان مصاحبه كنند. اسامه بن لادن، براي سرگرم كردن جهان، "ورز والدو " (مجموعه كتاب هاي كودكان Where's Waldo كه در آن هدف يافتن شخصيتي با نام "والي " از ميان گروهي از آدم كوچولوها است.) خاورميانه شده است. گلوله‌ها و بمب هاي خود را از اينجا ببريد، شما نمايش مسخره گيلبرت و سولويان هستيد. ( "دبليو اس گيلبرت "، نويسنده اشعار اپرا و "آرتور سولويان "، آهنگ ساز كه در فاصله سال هاي 1871 تا 1896 در ارتباط با اپراهاي كمدي با يكديگر همكاري مي‌كردند.)

اين گونه به نظر مي‌رسد كه هيچ كس نمي‌تواند بگويد چرا ما در افغانستان هستيم. براي شكست بن لادن و القاعده؟ براي تثبيت پيشروي‌ها؟ آيا ما به طالبان اعلان جنگ داده‌ايم؟ براي برپايي دموكراسي؟ آيا ما آنجا با تروريست‌ها مي‌جنگيم تا مجبور به جنگ با آنها در اينجا نشويم؟ آيا ما براي زنان افغان آزادي به ارمغان مي‌آوريم؟ پوچي اين سوال‌ها كه تصورات كليشه‌اي است، بيهودگي اين جنگ را برملا مي‌سازد. پوچي اين هدف انعكاسي از اشتباهات در ميدان جنگ است. ما نمي‌دانيم هدف چيست؟

به نوشته اين مقاله ژنرال "استنلي مك كريستال "، فرمانده جديد آمريكا كه رهبري نظاميان ناتو در افغانستان را نيز در دست دارد، اخيرا اعلام كرده است: "نيروهاي ائتلاف بايد در افغانستان تغييرات فرهنگي ايجاد كنند. " او با درك اين موضوع كه حملات هوايي كه منجر به مرگ صدها شهروند غيرنظامي مي‌شود يك ابزار موثر جذب نيرو براي طالبان است، مي گويد: "آنها بايد از جهت‌گيري جنگ‌طلبانه خود به حفاظت از غير نظاميان كشورشان تغيير موضع دهند. "

به نظر نويسنده اگر چه اين هدفي بزرگ است اما واقعيت جنگ مانع از تحقق آن مي‌شود: وقتي نيروها تحت حمله قرار مي‌گيرند از نيروهاي ناتو درخواست حمايت شديد هوايي مي‌شود. در واقع اين كاري است كه نظاميان زماني كه زير آتش هستند انجام مي‌دهند. از اين رو نمي‌توانند اول از مردم محلي نظر سنجي كنند و بعداً از آنها سوال مي‌شود. همانطور كه در تاريخ 4 ماه مي حمله هوايي به ولايت "فرح " منجر به مرگ ده ها غير نظامي شد كه نقض نظامنامه حملات هوايي است. همين‌طور حملات هوايي هفته گذشته در ايالت قندهار كه طي آن 4 نظامي كشته و 13 نفر زخمي شدند و يا مورد ديگري كه در آن ناتو يك روستا در منطقه "شاواليكوت " را هدف حملات نظامي خود قرار داد. در همين راستا خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از برخي از روستاييان مجروح در بيمارستان واقع در مركز اين ولايت، آورده است: "بالگردهاي مهاجم در ساعت 10:30 دقيقه شب خانه‌هايمان را بمباران كردند. " مردي كه نوه سه ساله‌اش را در اين حمله از دست داده بود گفت: جنگ قوانين خود را دارد و غيرنظاميان تقريبا هميشه قربانيان آن هستند.

به عقيده اين تحليلگر غربي هجوم نيروهاي ناتو به ولايت هلمند سناريو متداولي خواهد بود كه توسط فرماندهان نظامي كه از سيستم هاي تسليحاتي و ارتش‌هاي متعارف بسيار مي دانند اما چيزي از مصيبت‌هاي جنگ نامنظم نمي‌دانند، نوشته مي شود: طالبان عقب نشيني و به پناهگاه‌هاي خود در پاكستان خواهند رفت. ما در اين عمليات موفق خواهيم شد. از حضور نيروهاي ما كاسته خواهد شد. و طالبان رفته رفته به مناطقي كه ما آنها را پاك سازي كرده‌ايم باز خواهند گشت. طنين ناقوس مرگبار بمب‌هاي كنار جاده اي ادامه خواهد يافت. سربازان و تفنگداران دريايي ما نااميد از تلاش براي جنگيدن با يك دشمن گريزپا و نامرئي با خشم بيشتري به اين دشمنان توهمي يورش خواهند برد و بدين ترتيب افزايش شمار قربانيان غير نظامي ادامه خواهد يافت. در اين بازي هر نسلي از مبارزان تصور مي كنند كليد سحرآميز اين پيروزي را يافته‌اند.

نويسنده در ادامه مقاله خود آورده است: اين اطمينان را حاصل كرده‌ايم كه عراق و افغانستان كشورهايي شكست خورده و ضعيف‌اند و پس از آن دو در فهرست ما نام پاكستان به چشم مي‌خورد. پاكستان نيز به مانند عراق و افغانستان ساخت دست قدرت‌هاي غربي است كه داراي مرزهايي ساختگي است، مرزهايي كه گروه‌هاي قومي و قبيله‌اي با اين خطوط تقسيم بندي اما در عين حال ناديده انگاشته مي‌شوند. همانطور كه پاكستان اين مساله را روشن ساخته است كه ارتشش خواهان مشروعيت بخشيدن به افراط‌گرايي است. اين ارتش پاكستان بود كه طالبان را بوجود آورد. اين پاكستاني‌ها بودند كه چگونگي اختصاص ميلياردها دلار كمك آمريكا به افغان ها براي مقاومت در طول جنگ عليه اشغال افغانستان توسط شوروي را مشخص كردند كه تقريبا تمامي آن به افراطي‌ترين جناح جنبش مقاومت افغان رسيد. به اعتقاد نويسنده طالبان از ديدگاه پاكستان نه تنها يك ابزار موثر در شكست مهاجمين خارجي كه فرقي نمي‌كند روسي باشند يا آمريكايي است كه سپر دفاعي در برابر هند نيز محسوب مي‌شود: بنيادگرايان در كابل هيچ‌گاه با هند عليه پاكستان متحد نخواهند شد. بواقع براي پاكستان، هند نگراني عمده است نه افغانستان. فرقي نمي‌كند چند ميليارد دلار به پاكستان مي‌دهيم اين كشور همواره طالبان را تغذيه و از آنها حمايت مي‌كند چرا كه مي‌داند در نهايت وارث افغانستان خواهد بود. جنگ دولت با طالبان در دره سوات پاكستان كه به خوبي نيز در مورد آن تبليغات شد به جاي آنكه شروع تازه‌اي باشد قسمتي از يك بازي از پيش طراحي شده است كه تاثير در شكستن اين اتحاد نخواهد داشت.

كريس هدگزدر پايان مي نويسد: اما در اين شرايط كه منابع و حيات را هدر مي‌دهيم، دشمن واقعي، القاعده، اقدام به ايجاد شبكه‌هايي در اندونزي، پاكستان، سومالي، سودان و مراكش كرده و جوامع مسلمان در "ليون " فرانسه و منطقه "بريكستون " لندن را سركوب كرده است. در حقيقت براي پنهان شدن و انجام عمليات ديگر مكان‌هاي دور افتاده و صخره‌هاي شكسته لازم نيست. القاعده به افغانستان نياز ندارد، همانطور كه ما نداريم.

   

 

 


نوشته شده در   شنبه 31 مرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode