ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 8 دي 1404
دوشنبه 8 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 13 مهر 1391     |     کد : 43690

توجه صرف به روايات در تفسير ما را از بخشی از معارف قرآنی محروم می‌كند

در زمان ائمه معصومين(ع) ارتباطات گسترده وجود نداشته، آنها غالباً در مضيقه بوده‌اند و روايات وارده در پاسخ به افراد مختلف با سطح فهم متفاوت مطرح می‌شده است؛ بنابراين توجه صرف به روايات در تفسير قرآن محدود كننده است و ما را از بخشی از معارف قرآنی محروم می‌كند.

 در زمان ائمه معصومين(ع) ارتباطات گسترده وجود نداشته، آنها غالباً در مضيقه بوده‌اند و روايات وارده در پاسخ به افراد مختلف با سطح فهم متفاوت مطرح می‌شده است؛ بنابراين توجه صرف به روايات در تفسير قرآن محدود كننده است و ما را از بخشی از معارف قرآنی محروم می‌كند.

محمدباقر خيری راد، پژوهشگر علوم قرآن و مدرس دانشگاه بين‌المللی امام خمينی(ره)، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با اشاره به تعارض ظاهری برخی از روايات ائمه معصومين(ع) درباره آيات قرآن، اظهار كرد: نكته مهمی كه قابل طرح است، اين است كه خود روايات مبين قرآن هستند. اگر ما به گونه‌ای نظاره كنيم كه همه ذهن ما فقط درگير روايت بشود و خود قرآن به عنوان كلامی كه فهم‌ناپذير است و فقط از طريق روايات به فهم قرآن بپردازيم، اين مشكل بروز می‌كند كه رواياتی متعارض و متناقض هستند.

مدرس دانشگاه بين‌المللی امام خمينی(ره)، راه حل طرد اين تناقضات را براساس گفتار پيامبر اكرم(ص)، اين دانست كه اگر از ما سخنی شنيديد كه با قرآن متعارض بود، آن را به ديوار بكوبيد و اظهار كرد: پس مشخص می‌شود خود قرآن هم مبين است و كتاب روشن و روشنگری در راستای هدايت و قابل فهم است.

وی افزود: بر اين اساس، می‌توان محكمات بسياری را از قرآن فهميد و در سايه آن، رواياتی را كه با نص صريح يا با ظاهر آيات تعارض صريح و آشكار دارد، طرد كنيم. پس نتيجه‌ای كه می‌توان گرفت اين است كه بايد تعامل و ديالكتيكی ميان قرآن و سنت برقرار شود؛ يعنی يك چشم به روايات داشته باشيم و هم چشمی به خود قرآن كريم و اينها وقتی از منظر كلان و نگان عميق و دقيق در كنار هم قرار می‌گيرند، روايات می‌توانند بسيار روشن‌گر باشند، اما از طرف ديگر می‌توانيم به مبانی و محكماتی دست پيدا كنيم كه رواياتی را كه با قرآن متعارض است، كنار بگذاريم.

خيری راد ادامه داد: ممكن است در موارد زيادی از آيات قرآنی مشاهده شود كه در روش عقلی سنتی و متعارف به معنايی برسيم كه با روايات رسيده از معصومين(ع) متعارض باشد و بالعكس. اين تعارضات در بستر زمان و بر حسب سطوح فهم آدميان و افرادی كه برای فهم قرآن تأمل می‌كنند، طبيعی است.

وی با اشاره به نحوه حل اين تعارضات، ضمن استشهاد به آيه كريمه «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا؛ آيا در [معانى] قرآن نمى‏انديشند و اگر از جانب غير خدا بود، قطعا در آن اختلاف بسيارى مى‏يافتند» (نساء/82)، اظهار كرد: تفاوت آدميان بر حسب درجات فهم يا زمان‌های مختلف فهم، يك امر طبيعی است.

وی افزود: خود مرحوم علامه طباطبايی در انتهای مبحث محكم و متشابه و تأويل، بحثی درباره تفسير به رأی دارد. ايشان در آنجا با استفاده از خود روايات نتيجه می‌گيرد كه تفسير به رأی به معنای تحميل سطح فهم ما به قرآن است؛ يعنی هدف خداوند از نزول قرآن، اين بوده است كه ذهن ما را همچون كودكان گام به گام تعالی ببخشد.

مدرس دانشگاه بين‌المللی امام خمينی(ره) خاطرنشان كرد: البته خداوند با ارسال قرآن، كلام خود را تا حد فهم ما پايين آورده است، ولی هدف او تعالی گام به گام ما بوده است و اگر اين كودك بر سطح فهم خود تصلب بورزد، تعالی پيدا نخواهد كرد و چه بسا بسياری از معارف را منكر شود. بنابراين ما بايد ذهن خود را تعالی بخشيم.

وی افزود: اگر آن‌چه را كه ما از راه فهم عقل بشری به آن رسيده‌ايم، در مقابل روايتی قرار دهيم كه بسيار عميق است، در اينجا ما بايد ذهن خود را تعالی دهيم، مگر آن‌كه روايت مورد نظر به صراحت با مسلمات عقلی، روايی يا قرآنی متعارض باشد. پس فهم عقلی همان چيزی است كه قرآن ما را با عناوينی نظير تعقل و تدبر به آن دعوت كرده است، اما اين به تنهايی كافی نيست.

خيری راد با بيان اين‌كه بر حسب آيات قرآن، واقعاً نبايد ذهن خود را از تأمل تعطيل كنيم و فقط ببينيم كه روايات چه گفته‌اند و آن را بپذيريم، گفت: اين عمل اصولاً تدبر و تأمل نيست. تأمل و تدبر آن است كه خود ما بينديشيم و معانی را در كنار يكديگر قرار دهيم و همان مفهوم ضرب را مد نظر قرار دهيم كه در روايات ذكر شده و به معنای آميختن برخی وجوه در وجوه ديگر و استخراج معنای جديد است.

وی با اشاره به اين‌كه معتزله آيات قرآن را به گونه‌ای فهميدند و اشاعره به نحوی ديگر، اظهار كرد: هر يك از اينها به وجهی از حقيقت رسيده‌اند، ولی از وجه ديگر مغفول مانده‌اند و رفع مشكل هر دو گروه در اين است كه ذهن خود را تعالی دهند. هر گروه مسلمات عقلی خود را كامل می‌داند كه مشكل از همين كامل دانستن مفروضات ذهنی است كه بايد كنار گذاشته شود و ذهن نوعی تعالی پيدا كند.

خيری راد با تأكيد بر اين‌كه ما آيات زيادی داريم كه رواياتی ذيل آنها وارد نشده است، گفت: اين نشان می‌دهد كه ائمه معصومين(ع) بر حسب مراجعات و پرسش‌هايی كه بوده است، پاسخ‌هايی ارائه می‌كرده‌اند. اين مطلب همين محدوديت روش روايی را می‌رساند. با در نظر گرفتن اين‌كه ائمه معصومين(ع) در مضيقه بودند و در زمانشان ارتباطات گسترده وجود نداشته است، می‌فهميم كه توجه صرف به روايات در تفسير قرآن محدود كننده است و ما را از بخشی از معارف قرآنی محروم می‌كند.

وی خاطرنشان كرد: مرحوم علامه طباطبايی معتقد است كه ما از خود ائمه معصومين(ع) روش فهم را كه همان روش قرآن به قرآن است، اخذ می‌كنيم و اگر در روايات خوب تأمل كنيم، می‌بينيم كه آنها روش را به ما آموخته‌اند و در آموزش روش، نيازی به طرح همه موارد جزئی نيست. بنابراين ما بايد روش فهم را از روايات دريافت كنيم و از آن طريق به تفسير قرآن بپردازيم.


نوشته شده در   پنجشنبه 13 مهر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode