معرفتالنفس از مبانی مهم عرفان قرآنی است/ جهل به نفس در عرفانوارهها
معرفتالنفس شهودی و آگاهی انسان به فقر وجودی خود، از جمله مبانی مهم سلوك در عرفان قرآنی است؛ در حالیكه در عرفانهای دروغين جهل به نفس، فطرت و حقيقت وجود آدمی مطرح است كه به نتايجی چون خودباختگی، خودفريبی، خودشيفتگی و ذلت نفس میانجامد.
حجتالاسلام و المسلمين محمدجواد رودگر، رئيس پژوهشكده دينپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به معرفی شاخصهها و مبانی سير و سلوك قرآنی و در نقطه مقابل آن، عرفانوارهها و معنويتهای كاذب پرداخت و اظهار كرد: عرفان اصالتاً از جنس شهود و رؤيت حقايق عالم وجود به وسيله چشم دل است و اين جنسيت، ماهيت و هويت اصيل عرفان جز از رهگذر تزكيه نفس و طهارت روح و نزاهت جان انسان محقق نخواهد شد.
وی افزود: اين تزكيه و نزاهت، اگر بر اساس شريعت حقه الهيه صورت بگيرد، سالك را در صراط مستقيم سير و سلوك قرار داده و او را با شهود ناب و كشف زلال و خالص يا مجموعه كشف و شهودهای رحمانی و القائات آسمانی و مَلَكی مواجه میكند و رهزنان راه و موانع شناخت مسير را از پيش روی او برمیدارد و او را از الهامات شيطانی و القائات نفسانی و مُلكی نجات میدهد.
شريعتمحوری؛ لباللباب عرفان قرآنی
نويسنده كتابهای «عرفان قرآن» و «زهره آسمان» شريعتمحوری را لباللباب سير و سلوك تا شهود، در عرفان اسلامی شيعی دانست و تصريح كرد: عرفان اصيل، رسالهای و توضيحالمسائلی است و لُب آن انجام واجب، ترك حرام و كسب روزی حلال است. حال آنكه معنويتهای نوپديد، عمدتاً شريعتگريز بوده و افراد را به اباحیگری، لاقيدی، ليبراليسم و گريز از بايدها و نبايدهای الهی سوق میدهد.
در حالیكه عقلگريزی و خردستيزی از ويژگیهای سلوك كاذب است، در عرفان قرآنی مبنای عقلگرايانه و خردباورانه و نه عقلگريزانه و خردستيزانه وجود دارد؛ در اين عرفان عقل و دل و عقل و عشق باهم قابل اجتماع بوده و مانعة الجمع نيستند
معرفتالنفس شهودی؛ از مبانی عرفان سلوك قرآنی
وی ادامه داد: چنانكه گفته شد شهود كه جنس اصلی عرفان است با سلوك ممكن است و سلوك هم بايد بر اساس يك سلسله مبانی و ويژگیها و شاخصهايی صورت بگيرد كه يكی از آن مبانی در عرفان قرآنی معرفتالنفس، آن هم نه معرفتالنفس حصولی، مفهومی و فلسفی، بلكه معرفتالنفس شهودی است كه در آن انسان به فقر وجودی خود معرفت و آگاهی پيدا میكند.
شارح «رساله الولاية» علامه طباطبايی بيان كرد: در معرفتالنفس وجودی است كه انسان درمیيابد كه يك وجود آويخته و دارای نسبت تام و فقر محض به وجود مطلق و غنی بالذات است و شهود اين فقر وجودی و احتياج نفسی در درون خود، عاملی میشود كه انسان به عنوان محتاج به سمت آن غنی مطلق در حركت باشد و سلوك او محقق شود. بنابراين، عرفان به نفس از كارآمدی خاصی در عرفان قرآنی برخوردار است.
جهل به نفس و فطرت در عرفانوارهها
رئيس پژوهشكده دينپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، با اشاره به اينكه در معنويتها و عرفانهای كاذب و دروغين دقيقاً نقطه مقابل اين مطلب مطرح است، گفت: در اينگونه عرفانها، جهل به نفس و جهل به فطرت و حقيقت وجود آدمی مطرح است كه به نتايجی چون خودباختگی، خودفريبی، خودشيفتگی، ذلت نفس و... میانجامد.
عقلمداری عرفان قرآنی/ خردستيزی در عرفانوارهها
وی با تأكيد بر عقلگرا بودن عرفان قرآنی و شيعی، عقلگريزی و خردستيزی را از ويژگیهای سلوك كاذب برشمرد و گفت: در عرفان قرآنی مبنای عقلگرايانه و خردباورانه و نه عقلگريزانه و خردستيزانه وجود دارد؛ در اين عرفان عقل و دل و عقل و عشق با هم قابل اجتماع بوده و مانعةالجمع نيستند و اين نكته بسيار مهم و كارسازی است كه ما عرفان را تهی از عقل و عقلانيت ندانيم.
حجتالاسلام رودگر در بيان جايگاه عقل و عقلمداری در عرفان شيعی عنوان كرد: عقل وحيانی و رحمانی و عقل شكوفا شده در پرتو آموزههای قرآنی و اهل بيتی است كه میتواند فرد را در جاذبه كمال مطلق قرار دهد؛ زيرا انسان با همين عقل الهی آغاز و انجام خود را درك میكند؛ آغازی كه با «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِی» (حجر/29؛ ص/72) و انجامی كه با «كَدْحًا فَمُلاقِيهِ» (انشقاق/6) در ارتباط مستقيم است.
همراهی و همگامی عقل و عشق در عرفان قرآنی
نويسنده كتابهای «عرفان قرآن» و «زهره آسمان» افزود: بنابراين اين عقل است كه میگويد از كجا آغاز كنيم و به كجا برسيم و انسان در پرتو همين عقل میتواند اين فاصله و مسير را با مجاهدت و سير و سلوك و تلاشهای بیوقفه و مستمر تا رهايی از عالم ماده و طبيعت و رسيدن به عالم ماوراء و جهان غيب طی كند. از سوی ديگر اگر عقل همراه عشق، و خرد همراه عرفان و سير و سلوك باشد، كميت انسان در هيچ جايی نخواهد لنگيد و گرفتار توهمات و تخيلات و فريب و اغوای رهزنان مختلف نخواهد شد.
وی تصريح كرد: انسان سالك عاقل و عاقل سالك نه راه را به روی ديگران میبندد و نه میگذارد كه ديگران راه را به روی او ببندند؛ او نه به چاه میافتد و نه برای ديگران چاه میكند. اين نكته بسيار مهمی است و در قرآن نيز تعابيری مانند «اولی الالباب»، «اولی الابصار»، «اولی العلم»، «اوتوا العلم»، «اولی الايدی و الابصار» و مطالبی درباره تفقه و تفكر و تعقل و شعور و... مباحث ديگر با بار معنايی عقلانی فراوانی به كار رفته و همه اينها در فرهنگ قرآنی، معنای معنوی و روحانی و عرفانی نيز دارند.