ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 6 مهر 1403
جمعه 6 مهر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 8 مهر 1391     |     کد : 43446

مولانا و عشق

شاعران بزرگ ایرانی حاملان فرهنگ و ادب و هنر و اندیشه ایرانی هستند.

شاعران بزرگ ایرانی حاملان فرهنگ و ادب و هنر و اندیشه ایرانی هستند. آنها اندیشه خود را با ظرافت و لطافت شعر بیان کرده اند. مولانا برای عشق، بشریت، عدل، انصاف و ارجحیت انسان به کل مخلوقات ارزش قایل شده است و در مثنوی معنوی تفکر مولانا به انسان آرامش می‌دهد. گستره واژگانی غزل مولانا را در غزل فارسی استثنایی می باشد. صحبت های آقای فرشیدورد را بشنوید.

مولانا" خداوند خرد است، او اهل خرد و معرفت و یک عاشق سوخته است که خاکسترش بر باد رفته است. سخن گفتن از عشق در مثنوی معنوی جلال‌الدین محمد بلخی آن ستارة درخشان آسمان عرفان و آن یگانة دوران کاری به غایت دشوار است زیرا عشق از دیدگاه حضرت مولانا بحری است بس ژرف و عمیق که کس به ژرفای آن نتوان رسید و سیاحان این بحر برای فراچنگ آوردن در و مروارید آن چه بسا در آن غرقه گشته‌اند و آب دریا غریقان این بحر را در ساحل افکنده است. اما حضرت مولانا غواصی است ماهر که با پاچیلة معرفت در اعماق ژرف این دریا رفته و گوهرها را به سلک نظم کشیده است. مولانا پیر خرد است. او دریای بی کران را دیده است. او اقیانوس بی کرانی است که کسی که تنها در کنار ساحل امواج دریا را نگاه می کند، چگونه می تواند او را بشناسد. مولانا دریایی است که هر لحظه موج جدیدی دارد. بی شک او معاصر جاوید است; چرا که پس از 800 سال هر روز برای ما حرف تازه ای می زند. هر حرکتی که در عالم مشاعده می شود ;حرکت عشق است، حتی شب و روز هم عاشق یکدیگرند. عشق باعث می شود که انسان ناقص کامل شود, بدون عشق الهی, این امر امکان پذیر نیست, با عشق عقل جزئی، کلی می شود مولانا در "مثنوی" بارها عقل را مورد انتقاد قرار می دهد، ولی عقلی که مولانا از آن سخن می گوید; عقل جزئی و عقل معاش است و مولانا عنادی با عقل کلی ندارد. او معتقد است که عشق عقل جزئی را به عقل کلی رهنمون می کند. جلال الدین محمد مولوی از عارفان بنام و از شاعران سده هفتم هجری و از کسانی است که سخن گفتن درباره او می ارزد. زیرا امتیاز او گوناگونی ابعاد شخصیت اوست که درخشانست و متعالی. او روحی پر تلاطم و احساساتی تند و شور انگیز دارد که دیوان غزلیات او با نام «دیوان کبیر » جلوه گاه آنست. همچنین از اندیشه های عمیق و دانش فراوان و ایمانی قوی برخوردار بود که بازتابش را در «مثنوی معنوی» می بینیم. اهمیت این دو اثر بزرگ موجب شده تا مولوی در حوزه ادبیات و زبان فارسی به عنوان شاعری بلند پایه نام برده شود.
این عشق عامل حرکت به سمت کمال و هدف نهایی کل جهان است. نکته‌ای که هم مولانا و هم هربرت انسان را در مورد آن هشدار می‌دهند جایگزینی عشق الهی با عشق دنیا و ارزشهای دنیوی است. مسیر عشق با موانع بسیاری سد شده است و سالک باید برای پیمودن آن آماده فداکردن صفات بد خود باشد تا زیباترین و متعالی‌ترین، یعنی خداوند را در آینه قلب خود ببیند. بدین گونه تزکیه قلب انسان را از هر ناپاکی که مانع حس وجود خداوند شود پاک می‌کند تا زمانی که چیزی جز تمثال ذات الهی در قلب سالک منعکس نشود. علاوه بر شباهتهایی در مضمون، مشابهت‌های تکنیکی دیگری در زبان، آهنگ کلام، تصاویر ذهنی و لحن کلام در اشعار مولانا و هربرت وجود دارد. هر دو شاعر در اشعار خود از زبان ساده استفاده می‌کنند تا بی‌پیرایه بودن تجربه خود را در عشق به خداوند نشان دهند. برای بیان احساسات مشابه درونی و هیجانات ناشی از وحدت با خالق هستی، هر دو شاعر از تصاویر ذهنی پرواز، آتش، دایره و دیگر نمادهای مشابه استفاده کرده‌اند. از نظر این دو شاعر انسان به آرامش دست نمی‌یابد مگر اینکه به منبعی که از آن جدا شده بپیوندد
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آ یم خجل باشم از آ ن
گر چه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بی زبان روشن تر است
چون قلم اندر نوشتن می شتا فت
چون به عشق آ مد قلم بر خود شکافت
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید... 

لطفاً صبر کنید ...


نوشته شده در   شنبه 8 مهر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode