ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 8 دي 1404
دوشنبه 8 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 2 مهر 1391     |     کد : 43147

علل كم‌توجهی مفسران مسلمان به تدوين اثر مستقلی در مباحث روش‌شناسی فهم

مفسران مسلمان اثر مستقلی در باب روش‌شناسی فهم قرآن و راه‌های تشخيص خطای مفسران تدوين نكرده‌اند كه دين‌شناس بودن، ارادت تمام آنان به نقل و نيز عدم ارتباط بين توليدات بشری و توليدات دينی به نحو امروزی، از جمله عوامل اين امر بوده است.

 مفسران مسلمان اثر مستقلی در باب روش‌شناسی فهم قرآن و راه‌های تشخيص خطای مفسران تدوين نكرده‌اند كه دين‌شناس بودن، ارادت تمام آنان به نقل و نيز عدم ارتباط بين توليدات بشری و توليدات دينی به نحو امروزی، از جمله عوامل اين امر بوده است.

حجت‌الاسلام و‌ المسلمين عبدالكريم بهجت‌پور، مدير گروه دانشنامه قرآن‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان سخنانی درباره مباحث هرمنوتيك و تاريخ تفسيرنگاری اسلامی، روش‌های عقلايی و متعارف فهم قرآن، معيارهای تشخيص خطای در تفسير از منظر مفسران مسلمان و علل عدم تدوين اثر مستقلی در مباحث روش‌شناسی فهم و تشخيص خطای مفسران در دنيای اسلام پرداخت.

وی در بخشی از سخنان خود اظهار كرد: قرآن كتاب جامعی است كه در همه حوزه‌های دانشی وارد شده و همه محصول دانش (چه دانش بشری و چه دانش وحيانی)، می‌تواند در خدمت فهم قرآن قرار بگيرد و بسياری از آيات قرآن با بی‌توجهی به دانش‌های بيرونی تفسير ناشده باقی خواهد ماند. ما در تفسير از قرآن، حديث، تاريخ، شهودهای باطنی، علوم تجربی، علوم ابزاری (مانند لغت، ادبيات عرب، علم فقه، علم اصول، منطق) و حتی برخی از مطالب موجود در عهدين و نيز اقوال مفسرين بهره می‌گيريم و اين علوم را به استخدام تفسير قرآن درمی‌آوريم.

حجت‌الاسلام بهجت‌پور در پاسخ به اين سؤال كه چرا مفسرين مسلمان اثر مستقلی در باب راه‌های تشخيص خطای مفسران تدوين نكرده‌اند؟، گفت: به نظر می‌رسد كه چون دانش تفسير به طور عمده در اختيار مفسران و اسلام‌شناسان بزرگ قرار گرفته است و ارتباط بين توليدات بشری و توليدات دينی به نحو امروزی و سؤالاتی كه امروزه ما با آنها مواجهيم، آن روز وجود نداشته است، مفسران جز به يك سلسله توضيحاتی كه در مقدمات تفاسير خود بيان می‌كرده‌اند، احتياجی پيدا نمی‌كردند.

مفسران مسلمان هم خود مجرب و متخصص بودند و هم اين‌‌كه منابع آنان منابع وحيانی بود و يا منابع بشری بود كه از منابع وحيانی توليد شده بود و در اين صورت، امكان انحراف تقليل پيدا می‌كرد و دغدغه اصلی آنان نبود؛ هرچند از روز نخست هشدارهای مربوط به تفسير به رأی داده می‌شد

اين محقق و پژوهشگر اضافه كرد: البته زركشی از حدود قرن هفتم كوشيد تا در مباحث علوم قرآنی باب گسترده‌ای را به اين مباحث اختصاص دهد؛ همچنين سيوطی در عصر خود (حدود قرن 10 و 11) اين مباحث را به طور تقريباً مستقل و گسترده‌تری مطرح كرد، اما حجم نياز مفسران ما به اين هشدارها در اين دوره‌ها حجم محدودی بود.

نويسنده كتاب «درآمدی بر اصول تحول فرهنگی (با الهام از نزول تدريجی قرآن)» در تشريح علت اين مطلب تصريح كرد: علت آن بوده كه كسانی كه وارد عرصه تفسير می‌شدند، اولاً ارادت تمامی به نقل داشتند؛ ثانياً خود دين‌شناس بودند و معارف دينی برای آنها مسئله مهمی بود و ثالثاً هنگامی كه آنان می‌خواستند از توليدات اجتهادی بهره برند، توليداتی را در اولويت و دستور كار خود قرار می‌دادند كه از دل منابع دينی بلند شده بود.

وی اضافه كرد: آنان هم خود مجرب و متخصص بودند و هم اين‌‌كه منابع آنان منابع وحيانی بود و يا منابع بشری بود كه از منابع وحيانی توليد شده بود و در اين صورت، امكان انحراف تقليل پيدا می‌كرد و دغدغه اصلی آنان نبود. هر چند از روز نخست هشدارهای مربوط به تفسير به رأی داده می‌شد و برای توضيح اين‌كه قرآن نبايد تفسير به رأی بشود، در بين مفسرين و مقدمات تفسيری هشدارهای لازم بيان می‌شد و سنجه‌هايی نيز برای خروج تفسير مفسر از تفسير به رأی، ارائه می‌شد.

مدير گروه دانشنامه قرآن‌شناسی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ادامه داد: اما در واقع از زمانی كه ما به توليدات صرفاً بشری رسيديم و در صدد برآمديم تا اين توليدات را در خدمت فهم قرآن قرار دهيم، هشدارها و نگرانی‌ها بيشتر شد. ما در اين دوره است كه بايد با حزم و احتياط حركت می‌كرديم و از همين روی، مفسرين و دانشمندان علوم قرآن ما كه به روش‌ها و گرايش‌های تفسيری توجه می‌كردند، تمام تلاش خود را در اين قرار دادند كه موانع و آسيب‌شناسی لازم را نسبت به فهم قرآن گوشزد كنند.

نويسنده كتاب «تحريف‌ناپذيری قرآن» بيان كرد: در خود قرآن نيز از ابتدا مطرح شده و هشدارهای لازم داده شده كه برای نمونه كسی كه دلش زيغ و انحراف داشته باشد (الَّذِينَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ) نه مطالب را می فهمد و نه آنها را كماهو حقه منتقل خواهد كرد. اما در اين دوره متأخرتر به نظر می رسد كه اين موضوع مهم‌تر و گسترده‌تر بوده است.


نوشته شده در   يکشنبه 2 مهر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode