بازگشت به سوی خدا؛ مهمترين رسالت انسان در روی زمين/ تشريح معنای «رشد» و «غیّ»
نصيب ابليس از مخالفت با فرمان الهی «رجم» و نصيب انسان هبوط به معنای بُعد با امكان بازگشت است كه در اصطلاح دينی بدان «توبه» میگويند و مهمترين رسالت انسان در روی زمين، همين بازگشت به سوی خداست.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام و المسلمين محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد كتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، در نوزدهمين نشست از سلسله نشستهای «آسيبشناسی عرفانهای كاذب» كه در سازمان فعاليتهای قرآنی دانشگاهيان كشور برگزار شد، در ادامه مباحث خود در باب عرفانهای كاذب و به مناسبت بحث از شيطانپرستی يا شيطانگرايی، به بررسی مفهوم شيطان و ابليس در آيات قرآن و به خصوص قصه قرانی آفرينش و نسبت ميان انسان و ملك و ابليس پرداخت.
بخش پيشين اينگفتوگو را اينجا بخوانيد!
آدم؛ از مخالفت تا هبوط بر روی زمين
اين استاد حوزه و دانشگاه با مروری بر سه بخش داستان آفرينش و سه پيشنهاد خدواند به ملك، ابليس و انسان اظهار كرد: خداوند با هر سه (ملك، ابليس و آدم) يك گونه معامله كرد و پيشنهادی متناسب با خود آنها به آنان داد و هر سه مخالفت كردند؛ مخالفت ملائكه ملايم، مخالفت ابليس شديد و مخالفت آدم ميانه بود.
وی ادامه داد: پس از پايان مواجهه اين سه (ملك، ابليس و انسان) با پيشنهاد الهی، هر يك از آنها نصيبی خاص خود دارند؛ بر اساس آيات نصيب ملك گذشت، نصيب ابليس رانده شدن و صفت «رجيم» و نصيب انسان هبوط است. هبوط همان رجم است، با اين تفاوت كه رجم به معنای بُعد و دوری بدون امكان بازگشت و هبوط به معنای بُعد با امكان بازگشت است. از همين روی ابليس هرگز امكان بازگشت به سمت خداوند را نداشت، اما آدم امكان بازگشت به سوی خدواند داشت و به اين بازگشت، در اصطلاح دينی «توبه» میگويند. لذا آدم و حوا بعد از هبوط «الی الارض» روی زمين سكنا گزيده و بر اساس احاديث چهل سال همديگر را گم كردند و بالاخره در جايی به هم رسيدند.
آدم و حوا در زمين
فعالی با اشاره به اينكه در احاديث، اقوال متعددی درباره مكان ملاقات آدم و حوا آمده است، گفت: برخی آن مكان را جای سعی (مروه و صفا) دانستهاند. در برخی از احاديث در وجه تمسيه مروه آمده كه مروه از «مرأة» گرفته شده است؛ چون در آنجا بود كه حوا آدم را پيدا كرد و علت وجه تسميه صفا نيز آن بوده كه آدم در آنجا حوا را پيدا كرد. در برخی از احاديث نيز مكان ملاقات آدم و حوا در كنار خانه خدا و در كنار حجرالاسود دانسته شده است.
اين محقق و پژوهشگر عنوان كرد: آدم و حوا بعد از چهل سال كه همديگر را يافتند، اولين اقدامی كه هر دو با هم كردند، مطابق آيه قرآن «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ» (بقره/37)؛ يعنی هر دو با استفاده از كلماتی كه در آيات مبهم بيان شده، به سمت خدا بازگشتند: «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» : چون رحيمم بازگشت پذيرم و توبهها را میپذيرم. از همين جا به دست میآيد كه مهمترين رسالت انسان در روی زمين بازگشت به سوی خداست.
اين مدرس حوزه و دانشگاه تشريح كرد: يكی از نكات بسيار جالب توجه آن است كه اگر موجودی از نقطه «الف» به نقطه «ب» برود، در اين فرآيند گفته میشود كه از «الف» به سمت «ب» رفت. اگر موجودی از «الف» به سمت «ب» رفت و از «ب» به سمت «الف» هم رفت، به اين رفتن دوم بازگشت گفته میشود. بازگشت هر نوع رفتنی نيست؛ بلكه به معنای رفتن به جايی است كه از پيش در آنجا بودهايد.
هبوط؛ بُعد با امكان بازگشت
وی ادامه داد: آدم از خدا به جنت و از جنت به زمين هبوط كرد؛ هبوط به معنای بُعد با امكان بازگشت است و اين بازگشت به معنای بازگشت به جايی است كه از پيش در آنجا بوده است. اينكه انسانها توبه میكنند بدان معناست كه به جايی میرسند كه از پيش در آنجا بودهاند. به تعبيری انسانها زمينی و خاكی نيستند و اصلاً جنس آنها زمينی و خاكی نيست و اگر آنها را روی زمين گذاشتهاند، فقط به اين جهت است كه خود راه بازگشت را به سمت خدا و خالق بيابند.
يكی از نكاتی كه از معجزات آيات قرآنی و ستون فقرات عرفان قرآنی است، دقيقاً در همين جا ظاهر میشود؛ هر كس بخواهد شرايطش عوض شود، بايد خود را عوض كند و بدون تغيير خود شرايط بيرونی مطلقاً تغيير نخواهد كرد. اين آيه (رعد/11) تصريح میكند كه خداوند آنگاه نگاه و رفتارش با انسانها عوض میشود كه خود انسانها تصميم به تغيير و تحول بگيرند
تشریح معنای «رشد» و «غیّ»
فعالی تصريح كرد: ماجرا به همين جا خلاصه نمیشود و تكملهای دارد و آن اينكه وضعيت انسان در روی روی زمين از دو حالت بيرون نيست و قرآن در جاهای مختلف به اين مهم اشاره كرده است. يكی از اين نمونهها آيه شريفه «قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» (بقره/256) است. وضعيت انسان در روی روی زمين از دو حالت بيرون نيست و آنان يا اهل «رشد» و يا اهل «غیّ» هستند.
اين محقق و پژوهشگر در توضيح اين مفاهيم گفت: «غیّ» از غوايه گرفته شده است؛ در يكی از آيات قرآن آمده است: «وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى؛ آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت» (طه/121)؛ اين «غوی» در اين آيه همان «قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» است. غیّ يا غوی از غوايه گرفته شده و غوايه دقيقاً به معنای سقوط است كه نام ديگر اين سقوط همان هبوط است.
وی با مروری ديگر بر آيه شريفه «قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» تصريح كرد: «غیّ» به معنای سقوط و به قرينه مقابله «رشد» به معنای صعود است؛ يعنی وضعيت ما آدميان بر روی زمين بعد از هبوط از دو حالت بيرون نيست؛ يا با عمل خود در حال سقوط و يا در حال صعوديم و هيچ انسانی در دو لحظه زمان، در اين جهان كه نامش دنياست، حركت افقی ندارد و درجا نمیزند.
اين مدرس حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: وضعيت انسانها روی زمين از دو حالت بيرون نيست؛ يا در حال سقوط و يا در حال صعود هستند؛ به سقوط او «غوايه» و به صعود او «رشد» میگويند و رشد براساس نگاه قرآنی به معنای صعود و بالا رفتن است و در دين فقط سخن از بالا آمدن است: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ» (فاطر/10).
وی افزود: همچنين در حديثی زيبا آمده است: «اقرأ و ارفع؛ بخوان و بالا بيا»؛ چون قرآن «حبل ممدود» يعنی ريسمان آويخته است. اين جهان، جهان عمودی و جهان طولی است و ما در اين جهان وضعيت عرضی و افقی مطلقاً نداريم. هر انسانی محكوم به هبوط در روی زمين هستيد و «آدم آورد مرا در اين خاكدان طبيعت» تا با عمل خود به سمت بالا بازگرديم.
رسالت ما صعود است
فعالی تصريح كرد: رسالت ما صعود است، ولی وضعيت اكثر ما سقوط است. به عنوان مثال اگر شما يا هر انسان ديگری روزانه هزار عمل انجام دهد، از اين هزار عمل او، اگر خوشبينانه و سخاوتمندانه بنگريم هشتصد عمل خوب و دويست عمل مخالفت خدا است. با هر يك عمل گناه و عصيان وضعيت انسان سقوط است و بنابراين اين انسان در هر روز هشتصد پله سقوط و دويست پله صعود دارد و اين وضعيت در طول چند ده سال عمر انسانها ادامه میيابد و از همين روی بايد گفت كه عموم عادی انسانها دائم السقوط هستند، مگر آنكه كه لطف خدا شامل شود.
وی بيان كرد: البته لطف خدا آن زمان شامل حال انسان میشود كه انسان با عمل خود، خود را نشان بدهد و كمترين حق خدا در اين جهان اين است كه ما با استفاده از امكانات او، عليه او اقدام نكنيم. مراد از اقدام عليه عصيان، طغيان، خطا، معصيت و اشتباه است و اصلاً از آن روی به «معصيت»، معصيت گفته میشود كه از عصيان گرفته شده و عصيان دقيقاً همان طغيان است.
با نعمتهای خداوند علیه او عصیان نکنیم
اين محقق و پژوهشگر اضافه كرد: يك گناه يك مخالفت مقابل خدا و يك طغيان و مخالف عليه فرمان حق است و كمترين حق خدا در اين جهان بر ما اين است كه با استفاده از دادههای او و امكاناتی كه ـ چه به لحاظ درونی و چه به لحاظ بيرونی ـ او در اختيار ما قرار داده است، عليه او عصيان نكنيم؛ آيا اگر پدری به فرزندش يك ميليارد پول داد تا به عنوان سرمايه، زندگی خود را اداره كند و پسر به جای سرمايه كردن و كسب و كار حلال انجام دادن، با آن پول عليه پدر اقدام كرد، آن پدر چه كار بايد بكند؛ مثال ما آدميان اگر اينگونه نباشد، از اين بدتر است.
«غیّ» به معنای سقوط و به قرينه مقابله «رشد» به معنای صعود است؛ يعنی وضعيت ما آدميان بر روی زمين بعد از هبوط از دو حالت بيرون نيست؛ يا با عمل خود در حال سقوط و يا در حال صعوديم و هيچ انسانی در دو لحظه زمان، در اين جهان كه نامش دنياست، حركت افقی ندارد و درجا نمیزند
وی اظهار كرد: ما آدميان از امكاناتی كه خداوند به ما داده، عليه او استفاده میكنيم و اين دقيقاً به معنای عصيان و طغيان كردن است. بهترين وضعيتی كه انسان در اين جهان میتواند داشته باشد، اين است كه خود را متحول كند: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ در حقيقتخدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند» (رعد/11).
تغيير و تحول درونی؛ سرچشمه تمام اصلاحات و تحولات بيرونی
اين مدرس حوزه و دانشگاه تصريح كرد: اين آيه شريفه به اصل تغيير، تحول و دگرگونی اشاره میكند و تا ما آدميان تصميم به تحول نگريم، شرايط پيرامونی ما مطلقاً تغيير نخواهد كرد. اكنون شرايط هر كدام از ما به لحاظ مالی، امكانات، ذهنی، احساسات، خانه، همسر، فرزند، رفتار با ديگران و ... شرايط موجود شماست و آيا هر يك از شما از اين شرايط راضی هستيد؟! طبيعی است كه هيچكس به شرايط خود راضی نيست.
وی عنوان كرد: يكی از نكاتی كه از معجزات آيات قرآنی و ستون فقرات عرفان قرآنی است، دقيقاً در همين جا ظاهر میشود؛ هر كس بخواهد شرايطش عوض شود، بايد خود را عوض كند و بدون تغيير خود شرايط بيرونی مطلقاً تغيير نخواهد كرد. اين آيه (رعد/11) تصريح میكند كه خداوند آنگاه نگاه و رفتارش با انسانها عوض میشود كه خود انسانها تصميم به تغيير و تحول بگيرند.
فعالی در تشريح اين مطلب گفت: اگر دوست داريد چيزی را داشته باشيد كه اينك نداريد، بايد كسی باشيد كه هماينك نيستيد. اگر صد سال ديگر هم به همين صورت باشيد، هيچ اتفاقی به لحاظ بيرونی برای شما نخواهد افتاد. شرايط همين است كه هست، شايد فساد، تنشها و بحرانهای بيشتر هم بشود. كسی كه خواهان آن است كه شرايط نسبت به او پاسخ مثبت دهد، نخست بايد از خودش آغاز كند.
اين مدرس حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: تغيير و تحول درونی سرچشمه و نقطه آغازين تمام اصلاحات و تحولات بيرونی است و هر كس میخواهد و دوست دارد كه شرايط برای او عوض شده و چيزهای داشته باشد كه هماينك ندارد، بايد كسی باشد كه هماينك نيست و راهی جز اين نيست.