ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 8 دي 1404
دوشنبه 8 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 20 شهريور 1391     |     کد : 42569

وجود قواعد عقلايی فهم، از مقتضيات علم و حكمت الهی است

رئيس مركز تحقيقات مجلس با اشاره به ضرورت توجه به مقتضيات علم، حكمت و رحمت الهی به عنوان مهم‌ترين مبانی كلامی تفسير اظهار كرد: اين مبانی، به‌ويژه علم و حكمت تمركز بر قواعد عقلايی فهم را به عنوان اقتضای خود، اثبات كرده و بر كرسی می‌نشانند.

 رئيس مركز تحقيقات مجلس با اشاره به ضرورت توجه به مقتضيات علم، حكمت و رحمت الهی به عنوان مهم‌ترين مبانی كلامی تفسير اظهار كرد: اين مبانی، به‌ويژه علم و حكمت تمركز بر قواعد عقلايی فهم را به عنوان اقتضای خود، اثبات كرده و بر كرسی می‌نشانند.


حجت‌الاسلام و المسلمين احمد مبلغی، مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به ارائه سخنانی درباره قواعد حاكم بر تفسير و چگونگی تأثير مبانی كلامی (علم، حكمت و رحمت الهی) بر مراحل مختلف تفسير پرداخت.


وی با اشاره به ضرورت توجه به مقتضيات منطقی علم مطلق الهی و بازتاب‌های آن به عنوان يكی از نخستين مبانی كلامی تفسير، درستی و كمال، واقع‌نمايی و حقيقت‌نمايی مضمون و قابليت انتقال آن به نسل‌های مختلف، سه بازتاب منطقی علم الهی دانست و در ادامه به تشريح مبنای «حكمت» الهی به عنوان يكی ديگر از مبانی كلامی تفسير پرداخت.


اين استاد حوزه و دانشگاه اظهار كرد: اقتضای حكمت خدواند در تفسير نسبت به علم الهی جنبه مكملی دارد؛ اين نقش تكميل‌كنندگی نسبت به علم خداوند سه بخش دارد: نخست اثبات اصل تحقق آنچه كه ثبوتاً می‌تواند مقتضای علم خدواند باشد؛ يعنی حكمت است كه می‌گويد خداوند حتماً اين كار را كرده است وگرنه وقوع در عبث شكل می‌گيرد. حوزه دوم فهم‌پذيری آنچه كه تحقق يافته و حوزه سوم حدود و قلمرو اين فهم‌پذيری است.


وی ادامه داد: سومين مبنای كلامی تفسير رحمت الهی است و افزودن اين مبنا و ملحوظ داشتن آن در كنار آن دو مبنای پيش‌گفته ضروری است؛ يعنی هر مفسری در تفسير بايد دائماً به يك خدای رئوف و رحيم كه می‌خواهد راه هدايت و كمال را به انسان‌ها بنماياند، توجه كند و اين نكته را در مقام تفسير ملحوظ بدارد.


رئيس مركز تحقيقات مجلس شورای اسلامی اضافه كرد: اگر سايه اين نگاه رحيميت و رحمانيت خداوند بر سر تفسير نباشد، قطعاً در تفسير خود فرصت‌هايی را از دست خواهيم داد و بسياری از زاويه‌های ديد و انديشه را از كف می‌دهيم و نمی‌توانيم بدون ملحوظ داشتن قاعده رحمت تفسير را به پيش برويم.


وی پس از تشريح مبانی كلامی تفسير (علم، حكمت و رحمت الهی) اظهار كرد: در ذيل اين مبانی كلامی، حوزه‌هايی گشوده می‌شود كه اين حوزه‌ها راه را برای قواعد عقلايی باز می‌كنند. برای نمونه علم خداوند و نيز حكمت او، هر دو تمركز بر قواعد عقلايی فهم را به عنوان اقتضای خود، نه‌تنها نفی نمی‌كنند، بلكه اثبات كرده و بر كرسی می‌نشانند.


اين استاد حوزه و دانشگاه در تشريح اين مطلب گفت: دليل آن اين است كه خداوند می‌داند كه با چه كسانی سخن می‌گويد كه اينان يك قدر مشتركی دارند و قدر مشترك همه انسان‌ها همين قواعد عقلايی است؛ به‌خصوص وقتی خداوند می‌خواهد با همه نسل‌ها سخن بگويد، قدر مشترك همه آنها قواعد عقلايی است؛ چون هر نسلی اختصاصاتی دارد و هر فردی نيز در هر نسلی دارای اختصاصاتی است.


مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی عنوان كرد: از همين روی اين قواعد عقلايی، قدر مشترك همه انسان‌هاست و خداوند می‌داند كه مخاطب او اين انسان‌ها هستند؛ پس اقتضای علم خداوند اين است كه فراخور چارچوب فهم اين انسانها، سخن خود را ـ ولو در يك لايه‌هايی ـ تنظيم كند و حكمت خداوند نيز چنين است و اگر چنين نكند، كار عبثی انجام گرفته است.


وی در تكميل و تشريح اين مطلب بيان كرد: بنابراين مفسر در مراحل پيشينی با توجه به علم و حكمت خداوند به سمت تفسير می‌رود و اقتضائاتی را بر اساس اين دو به ثبت می‌رساند، سپس وارد حوزه قواعد عقلايی و اعتبار اين قواعد می‌شود. اينجا باب بحث از اين قواعد عقلايی مفتوح است و ما در اين زمينه بايد به صورت تخصصی اين قواعد عقلايی را شناسايی كنيم.


مبلغی اضافه كرد: برای مثال تنها به اين قاعده اصولی كه «ظاهر حجت است» و اين يك قاعده عقلايی است، بسنده نكنيم و به ده‌ها قاعده ديگر كه در ارتباط با كلام و نص وجود دارد، نيز توجه كنيم. همچنين بايد اين قواعد عقلايی را نيز مثل سيره عقلايی ببينيم. البته بخشی از قواعد عقلايی در سيره و بخشی در ارتكازات و انگاره‌های عقلا جای دارد.


وی اضافه كرد: به هر حال چنين نيست كه قواعد عقلايی هميشه ميان نسل‌ها از يك وضع يكسان برخوردار باشند. برخی از اين قواعد عقلايی ممكن است در نسلی به دليل شرايط و مناسبات اجتماعی زمينه بروز پيدا نكرده باشد و همان‌ها در نسل ديگری از فضای ارتكازی حركت كنند و در اين نسل كه زمينه‌های بروز و ظهور آن فراهم آمده، به عرصه توجه ذهن‌ها به آن، پای بگذارند.


اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: مثلاً زمانی سيره عقلايی نيست، ولی خميرمايه‌ها، درون مايه‌ها و ريشه‌های آن در ذهنيت‌ها و فطرت‌ها هست، ولی شرايط صدور، حضور و بروز آن فراهم نشده است و در آن زمان خاص، اثری از آن نيست و در زمان ديگری ممكن است بروز پيدا كند و سيره جديدی نام بگيرد. قواعد عقلايی نيز چنين است و ما بايد نسبت به انگاره‌های بشری دقت و مطالعه دقيق‌تری انجام دهيم.


مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی خاطرنشان كرد: انگاره‌های بشری، انگاره‌های تودرتويی است و چنين نيست كه يك وضع ثابتی داشته باشند. گاهی در بين اين انگاره‌ها و قواعد، زايش‌هايی وجود دارد و ضروری است تا اين قواعد عقلايی را بشناسيم.



نوشته شده در   دوشنبه 20 شهريور 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode