ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 5 شهريور 1391     |     کد : 41772

مرد هميشه خوب تلويزيون

جواد هاشمي از آن دسته بازيگراني است كه هميشه خوب است، يعني نقش‌هايش هميشه خوبند و نمي‌دانيم چرا هيچ وقت عصباني نمي‌شود، بد نمي‌شود، حرص نمي‌خورد و كلا مثل آدم‌هاي معمولي نمي‌شود.

جام جم آنلاين: جواد هاشمي از آن دسته بازيگراني است كه هميشه خوب است، يعني نقش‌هايش هميشه خوبند و نمي‌دانيم چرا هيچ وقت عصباني نمي‌شود، بد نمي‌شود، حرص نمي‌خورد و كلا مثل آدم‌هاي معمولي نمي‌شود.

دوست دارد همين‌گونه خيلي خوب دور از ذهن بماند، البته بماند كه خوبي به او مي‌آيد ولي دليل بازيگر شدنش را نمي‌دانيم.

اين‌كه آمده تا چهره هميشه مثبت سريال‌ها و فيلم‌ها باشد و نگذارد تماشاچيان غافلگير شوند؟ يا آمده تا كار كارگردانان را راحت كند؟ نمي‌دانيم ولي خودش دوست دارد همه جا بگويد معلم است، چون معلم است آن هم براي 29 سال كه البته يك‌سال هم در تعليق است!

او در مصاحبه با فارس گفته براي خودش در دانشگاه ضرب‌المثلي بوده چراكه اگر استاد ساده‌ترين سوال‌ها را مي‌پرسيد و كسي بلد نبود مي‌گفت: «واقعا كه! اين كه ‌جوابش رو هاشمي هم بلده!»

اما او در ادامه به حقوق معلمي‌اش اشاره مي‌كند كه يك ماهش شايد يك‌چهارم يك ساعت مجري‌گري اوست و جالب‌تر اين‌كه او در سال 600‌ پيشنهاد بازيگري دارد و اگر فقط مجري‌گري كند ميلياردر مي‌شود، چراكه به هيچ كس به اندازه او پيشنهاد مجري گري نمي‌دهند و حالا چرا قبول نمي‌كند برمي‌گردد به همان سوال‌هاي اول ما كه چه؟!.

هاشمي در مصاحبه‌اش گفته نقشي را بازي مي‌كند كه با اعتقاداتش سنخيت داشته باشد و به‌خاطر همين هم براي نقش‌هايش ريشش را نمي‌زند.

به هر حال جواد هاشمي است و خوب بودن‌هايش !

صدرعاملي و دغدغه نوشتن

رسول صدرعاملي كه فعاليت سينمايي خودش را در مقام كارگردان با فيلم خونبارش آغاز كرده «زندگي با چشمان بسته» آخرين اثر سينمايي اوست كه روي پرده رفته و البته او فيلم «در انتظار معجزه» را هم در نوبت اكران دارد. او اين روزها سرگرم نوشتن است و چقدر اين روزها اين قبيل جمله‌ها را زياد مي‌شنويم كه اهالي سينما دست از سينما شسته‌اند.

انگار يا خستگي در مي‌كنند يا گوشه عزلت گزيده‌اند يا شايد هم هيچ‌كدام از اينها نيست و يك حال مسري زودگذر است كه اميدواريم اين‌گونه باشد.

صدرعاملي در گفت‌وگو با يكي از خبرگزاري‌ها نوشتن را دغدغه اين روزهايش عنوان كرده و گفته: «هيچ خبر جديدي از كارگرداني ندارم. نه سناريويي را براي تصويب ارائه كرده‌ام و نه قصد دارم فيلمي را كليد بزنم. اين روزها فقط مي‌نويسم.»

صدرعاملي در ادامه البته اضافه كرده فعلا در حال نوشتن است؛ داستان‌هاي متفاوتي را مي‌نويسد اما درباره اين‌كه كدام يك را توسعه دهد به نتيجه قطعي نرسيده است.

رسول صدرعاملي همچنين به اين موضوع اشاره كرده كه مدت‌هاست رايت ويدئويي زندگي با چشمان بسته را به شبكه نمايش خانگي واگذار كرده‌اند و طرف قراردادشان موسسه رسانه‌هاي تصويري بوده و مديران اين موسسه هستند كه درباره زمان عرضه فيلم به شبكه خانگي تصميم مي‌گيرند و در حال حاضر هم كه خبري از توزيع اين فيلم در شبكه نمايش خانگي نيست.

لحن صدر عاملي كمي منفعل به نظر مي‌رسد بخصوص وقتي در پاسخ به سوال خبرنگار درباره اطلاع از زمان اكران در انتظار معجزه نيز با جمله‌اي كوتاه اظهار بي‌خبري مي‌كند و اين‌گونه فكر و خيال‌ها درباره شخصيت‌هاي سينمايي نگران‌كننده است، اما طبق معمول اميدواريم ما اشتباه كرده باشيم و حال همگي خوب باشد.

يك خواننده قديم شما چطور؟

بازيگري داريم كه نقطه مقابل جواد هاشمي است. نه‌تنها بيشتر يا تمام نقش‌هايش منفي بوده و حتي اين نقش منفي به او مي‌آمده، بلكه برعكس جواد هاشمي به خاطر نتراشيدن محاسنش از يك كاري كنار گذاشته شده!

رضا رويگري در گفت‌وگو با يكي از خبرگزاري‌ها گفته قرار بوده در «رسوايي» به جاي شريفي‌نيا بازي كند و لازم بوده براي اين كار ريش بگذارد.

اما پس از چند روز خسته شده و ريشش را تراشيده و وقتي عوامل سازنده خبردار شدند خود به خود حضورش منتفي شده است.

رويگري گفته بعد از حضور در برخي آثار، مخاطبان توقع دارند دقت نظر بيشتري در انتخاب‌هايش داشته باشد تا آن نقش خاص را زير‌سوال نبرد، بنابراين ترجيح داده روي آلبومش كار كرده و از صدايش استفاده كند كه سال‌هاست به آن بي‌مهري كرده، البته اين جمله تاريخي را در مورد رويگري نمي‌توانيم بگوييم كه اين روزها همه خواننده شده‌اند، شما چطور؟ ولي مي‌توانيم بگوييم اين روزها همه سينما را رها كرده‌اند و موسيقي را چسبيده‌اند، شما چطور؟!

رويگري در جايي از مصاحبه‌اش گفته نقش مثل دختر مي‌ماند، آنقدر خواستگار برايش مي‌آيد تا اين‌كه يكي مي‌گيردش و البته ما نمي‌دانيم اين تعبير رويگري از بازيگري را كجاي دلمان بگذاريم، اما خب نظر ايشان است و محترم!

يك خواننده جديد، شما چطور؟

مجبوريم يك‌بار ديگر اين جمله تاريخي را بگوييم كه اين روزها همه خواننده شده‌اند شما چطور؟ سوال ندارد. براحتي مي‌توانيد فهرست بازيگران را در ذهن‌تان مرور كنيد و يك به يك به ترتيب ببينيد خواننده شده‌اند. حالا چه اشكالي دارد. جاي ما را كه تنگ نكرده‌اند.

اميدواريم حدس زده باشيد اين بار نوبت كيست. امين حيايي در حال مذاكره با بعضي آهنگسازان مطرح موسيقي پاپ است تا كار ساخت آهنگ‌ها و تنظيم قطعات اولين آلبوم مستقل خود را به آنها بسپارد.

البته نام‌هايي كه قرار است حيايي با آنها كارش را آغاز كند واقعا اميدواركننده است؛ افشين يداللهي و روزبه بماني، سيروان خسروي و مهدي يراحي و پدرام كشتكار اما اين‌كه چقدر صداي امين حيايي مي‌تواند در كنار اين اسامي موفق باشد يا خير را هيچ ايده‌اي در موردش نداريم! البته ظاهرا كسي هم كاري به ايده ما ندارد و اين روزها هر كس دلش بخواهد خواننده شده و كاملا امري است دل‌بخواهي!

همچنين گفته شده اگر همه چيز طبق برنامه پيش برود اولين آلبوم مستقل امين حيايي تا خرداد 1392 به بازار عرضه مي‌شود و در صورت موفقيت، حيايي برنامه‌هاي ويژه‌اي هم براي اجراي زنده خواهد داشت.

البته در مورد سابقه خوانندگي امين حيايي هم مطالبي گفته شده است. اين‌كه او در چند فيلم خوانده و با چند گروه موسيقي همراهي و همكاري داشته است.

ما حرفي نداريم بجز آرزوي موفقيت و اين‌كه ببينيم موفق مي‌شود يا مجبوريم بگوييم چيزي از ارزش‌هايش كم نشد، اما كاش بازيگر مي‌ماند!

عروسك‌های رکوردشکن

اين همه سر و صدا و خبر فقط از يك عروسك خيلي عجيب است. عروسكي كه حالا خيلي معروف شده و كم‌كم مي‌رود براي خودش به يك سوپراستار تبديل بشود!

اصلا هم تعجب نكنيد چون اين اتفاق خيلي بعيد نيست. كدام سوپراستاري را مي‌شناسيد كه فيلمش تنها در سه روز اول اكران 261 ميليون تومان بفروشد؟ تازه اين در شرايطي است كه كلاه قرمزي سينماهاي حوزه هنري را در اختيار ندارد.

كلاه قرمزي انگار قصد دارد ركورد سال‌هاي پيش خود را تكرار كند. فيلم سينمايي «كلاه قرمزي و بچه‌ننه» كه از عيد فطر اكران شد حالا يكي از خبرسازترين‌هاست و صفحه فرهنگي روزنامه و خبرگزاري‌ها حتما خبري درباره اين عروسك دوست‌داشتني گذاشته‌اند.

به هر حال كلاه قرمزي در دو هفته گذشته يكي از خبرسازترين چهره‌ها بود. كلاه قرمزي سومين فيلم سينمايي براساس شخصيت كلاه قرمزي بعد از «كلاه قرمزي و پسرخاله» و «كلاه‌قرمزي و سروناز» ساخته شده ‌است.

داستان اين فيلم درباره شيطنت‌هاي پسرعمه‌زاست كه كلاه‌قرمزي و آقاي مجري را به دردسر مي‌اندازد و ماجراي جديدي پيش مي‌آيد كه منجر به ورود مهمان ناخوانده‌اي مي‌شود.

بازيگر خواستيد هستم

رضا عطاران مي‌تواند حالا حالاها چهره باشد نه‌فقط به خاطر «خوابم مي‌آد»، بلكه به خاطر خلاقيتش در بازيگري، براي سوژه‌هاي به ظاهر دم‌دستي كه هيچكس به اندازه او به آنها توجه نمي‌كند، اما از بطن زندگي همه ما مي‌آيد، براي بازي‌اش در نقش‌هاي طنز كه مثال‌زدني است و براي نوع صحبت كردنش.

در روزهاي اخير او با حضور در يكي از خبرگزاري‌ها از اما و اگرها و حاشيه‌هاي خوابم مي‌آد گفته است، مثلا درباره دلايل اكران نشدن اين فيلم در سينماهاي حوزه هنري گفته: «حوزه هنري دنبال دليل است كه چرا فيلم خوابم مي‌آد فيلم مستهجني است، اما ظاهرا هنوز دليلش را پيدا نكر‌ده‌اند. با اصلاحاتي كه به فيلم وارد شده من الان پاك‌ترين مرد سينماي ايران هستم.»

او در ادامه و در پاسخ به انتقاداتي كه به خوابم مي‌آد شده است، درباره گسستگي آن مي‌گويد: «به نظر خودم فيلم دو پاره كه هيچ اصلا پنج پاره است. اول فيلم طنز اجتماعي خودم است و بعد ملودرام و بعد اكشن و بعد هم تراژدي مي‌شود. اينها از نظر من عيب نيست. خودم آن را گذاشتم.»

عطاران مثل ديگران معتقد است اگر فيلم مي‌فروشد بخش عمده‌اش به خاطر حضور اكبر عبدي است. مردم مي‌خواهند ببينند عبدي در لباس مادر چگونه است و او فكر كرده اگر قرار است حرفي بزند كه مردم آن را ببينند بايد به نحوي مردم را براي كشاندن به سينما جذب كند.

اما رضا عطاران در بخش ديگري از صحبت‌هايش و زماني كه بحث به استفاده او از بازيگران كهنسال و خردسال مي‌رسد، مي‌گويد: «چند وقت پيش من به پورمخبر زنگ زدم و گفتم اگر جايي بازيگر خواستند من را معرفي كن. به او پيشنهاد زياد مي‌شود و من هم كه كم كار شده‌ام.»

همه هنرمندان ايران

مي‌خواستيم از اين جمع با معرفت و اهل دل، يكي را به عنوان چهره انتخاب كنيم، همان كساني كه در دل مردم جا دارند، اما دلشان به خاطر آوار آذربايجان به درد آمد. دست كمك به سوي مردم دراز كردند و دست مردم آذربايجان را به رسم ياري فشردند.

پس از زلزله غم‌انگيز آذربايجان، هنرمندان و ورزشكاران محبوب مردمي به ميدان آمدند و هر كس هر طور كه مي‌توانست براي كمك شتافت.

هنرمندان موسيقي سازهايشان را كوك كردند، برخي هنرمندان تلويزيون تاب ماندن نداشتند و به آذربايجان رفتند و برخي محبوب‌ترين‌ها هم روزهايي را مقابل سينما آزادي نشستند تا كمك‌هاي مردمي جمع كنند.

پنجشنبه و جمعه هفته پيش روبه‌روي سينما آزادي غوغايي بود؛ پرويز پرستويي، رضا كيانيان، رضا عطاران، فاطمه معتمدآريا، مسعود رايگان، رويا تيموريان، صابر ابر، حامد كميلي و... همه بودند.

در همين دو روز به گفته پرستويي، 161ميليون و 500‌ هزار تومان پول نقد جمع شد.

رضا كيانيان گفت: كمترين كاري كه مي‌توانم انجام دهم اين است كه آبرويم را براي جمع‌آوري كمك به هموطنانم خرج كنم و پرستويي هم با قدرداني از مردم قول داد مبالغ جمع شده به بهترين شكل ممكن براي زلزله‌زدگان هزينه شود.

چه اشكالي دارد همه هنرمندان و دل‌هاي دردمندشان اين‌هفته چهره خبرساز ما باشند؟ آنها با غم‌هاي اين مردم غصه خورده‌اند و با لبخندشان شاد شده‌اند.


نوشته شده در   يکشنبه 5 شهريور 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode