حجتالاسلام فعالی از شر و عنصر شيطان به عنوان يكی از عناصر اصلی كاباليسم ياد كرد و گفت: شرگرايی در عرفان يهود و كاباليسم يكی از عناصر اصلی شكلدهنده انجمنهای سری و مخفی امروزی و عامل پديدآورنده تمايل به عنصر شر در شيطانگرايی مدرن است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام و المسلمين محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد كتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، در شانزدهمين نشست از سلسله نشستهای «آسيبشناسی عرفانهای كاذب كه در سازمان فعاليتهای قرآنی دانشجويان كشور برگزار شد، به ايراد سخن پرداخت.
بنا بر اين گزارش، فعالی با اشاره به اين كه كيشهای معنوی نوگرا در هفت بخش قابل طبقهبندیاند، عنوان كرد: بخش دوم كيشهای معنوی نوگرا به آيينهای معنوی آمريكايی اختصاص دارد و آيينهای معنوی آمريكايی نيز خود به چهار بخش عرفانهای سرخپوستی، آيين معنوی اكنكار، آيين معنوی پائولو كوئيلو و شيطانپرستی به عنوان چهارمين آيين و شايعترين كيش معنوی در جهان و تا حدی در كشور ايران اسلامی، قابل انقساماند.
واژهشناسی و تحديد حدود بحث در زمينه شيطانگرايی
فعالی با اشاره به نام اين مكتب با رويكردی واژهشناسانه گفت: شيطانپرستی معادل واژه سيتنيسم(Satanism) است. اين واژه از دو بخش Satan و ism مشتق و تركيب شده است. «Satan» در لغت انگليسی دقيقاً به معنی «ديو» آمده است، اما اگر به كتابهای لغت مراجعه و ريشههای دقيقتر آن را بررسی كنيم، میبينيم كه «Satan» دقيقاً به معنی عنصر شر است كه بر اين اساس دقيقاً معادل واژه «ابليس» خواهد بود.
اساساً شيطانگرايان مدرن به هيچ نحو قائل به عنصر پرستش و حتی پرستش ابليس نيز نيستند و به صراحت نافی هرگونه انقياد، اطاعت و پرستش درهستیاند
وی افزود: «ابليس» نيز از «ابلس» آمده كه احتمالاً واژهای عبری است، چرا كه در عربی چنين واژهای وجود ندارد. «ابليس» در عربی، دقيقاً به معنی عنصر شر به كار رفته است. براين اساس معنی اصلی «Satan» نه ديو و نه شيطان، بلكه عنصر شر است و معادل مناسب آن، واژه «ابليس» از ريشه «ابلس» خواهد بود. بنابراين ترجمه دقيق «Satanism»، «شرپرستی» يا «ابليسگرايی» است.
اين محقق و پژوهشگر درباره پسوند ism نيز عنوان كرد: ism در زبان فارسی به دو گونه پيشوندی و يا پسوندی معادلگذاری میشود. معادل پيشوندی آن با كلمه اصالت بيان میشود و برای مثال ماترياليسم را اصالت ماده میگويند، ولی بيشتر مترجمان مايلند كه از پسوند استفاده كنند. در اين صورت نيز دو معادل عمده، در ترجمه ism يكی «گروی» و ديگری «گرايی» است. «گرايی» از گراييدن است و «گروی» از گرويدن.
فعالی اضافه كرد: با توجه به تفاوت ظريف ميان اين دو پسوند، به نظر میرسد كه بهترين معادل ism در زبان فارسی پسوند «گرايی» است. در اين صورت معادل دقيق «Satanism»، «شرگرايی» يا «ابليسگرايی» يا با اندكی مسامحه «شيطانگرايی» خواهد بود. اما به اين دليل كه ism هيچگاه در معنای پرستش به كار نمیرود، «Satanism» به هيچ وجه معادل «شيطانپرستی» نخواهد بود.
وی با اشاره به دليل ديگری برای نامناسب بودن معادل «شيطانپرستی» برای «Satanism» اظهار كرد: اساساً شيطانگرايان مدرن به هيچ نحو قائل به عنصر پرستش و حتی پرستش ابليس نيز نيستند و به صراحت نافی هرگونه انقياد، اطاعت و پرستش درهستیاند. اما دليل شيطانگرا خوانده شدن آنان، به اجمال، اين است كه شيطان و ابليس به عنوان يك مدل و الگو از جايگاه ويژهای برای آنان برخوردار است.
شيطانگرايی باستانی و شيطانگرايی مدرن
فعالی شيطانگرايی را به دوگونه قابل انقسام و دستهبندی دانست و بيان كرد: شيطانگرايی باستانی و شيطانگرايی مدرن دو حوزه و گونه نسبتاً مستقل از شيطانگرايیاند. شيطانگرايی باستانی به دوران قبل از ميلاد مسيح تا نزديك به عصر حاضر مربوط است، اما شيطانپرستی مدرن پديدهای است كه به سده 20 ميلادی و به ويژه نيمه دوم قرن حاضر اختصاص دارد.
شيطانگرايی باستانی به دوران قبل از ميلاد مسيح تا نزديك به عصر حاضر مربوط است اما شيطانپرستی مدرن پديدهای است كه به سده 20 ميلادی و به ويژه نيمه دوم قرن حاضر اختصاص دارد
اين استاد حوزه و دانشگاه با بيان اين كه دهه 50 ميلادی آغاز تمدن جديد جهان غرب محسوب میشود، اظهار كرد: هرچند پيشينه اين تمدن جديد به سدههای پيشتر بازمیگردد، اما جرقههای اصلی صنعت، تمدن و تكنولوژی در جهان غرب، در نيمه دوم قرن ميلادی گذشته، يعنی دهه 50 و دقيقاً بعد از جنگ دوم جهانی خورده میشود. در واقع جنگ دوم جهانی فاصل دو دوره تمدنی در جهان غرب است.
وی با بيان اين كه مباحثش در باب شيطانگرايی به شيطانگرايی مدرن در غرب و نه شيطانگرايی باستانی غربی اختصاص خواهد داشت، يادآور شد: شيطانگرايی مدرن، در دهههای اخير به جهان شرق و به ويژه به جهان اسلام نيز سرازير شده و رد پای آن را در كشورمان كاملاً میتوان ديد.
تمدن يونان باستان و يهود؛ دو عامل از عوامل شكلگيری شيطانگرايی مدرن
اين محقق و پژوهشگر در ادامه به عوامل ظهور شيطانگرايی اشاره كرد و گفت: ظهور تمدن يونان باستان نخستين عاملی است كه به وجوه مختلف در پديد آمدن شيطانگرايی مدرن نقش داشته است. نكتهای كه در اينجا حائر اهميت است اين است كه در يونان هيچگاه اثری از دين واحد، خدای واحد و توحيد نبود. در يونان باستان يعنی يونان عصر سقراط، افلاطون، ارسطو، فلوطين و ارسطوئيان و تمام نحلههايی كه در آن دوره به اوج علمی خود رسيده بودند، به هيچ وجه توحيد حاكم نبود بلكه خدايان و الهههای متعدد حكمرانی و حاكميت داشتند.
فعالی با اشاره به يكی از اين خدايان، افزود: يكی از خدايان تمدن يونان باستان، خدايی است به نام «زئوس» كه در لغت به معنی نورانی و درخشنده است. زئوس در فرهنگ رومی، «ژوپيتر» يا «لوسيفر» خوانده میشود. اين واژه در ادبيات انگليسی مدرن دقيقاً معادل ابليس و شيطان است، بنابراين فرهنگ مدرن امروز جهان غرب در تمام جهات خويش، از جمله در همين مورد، متأثر و ملهم از فرهنگ يونان باستان است.
وی كاباليسم را عامل دوم در بروز شيطانگرايی مدرن دانست و اظهار كرد: دين يهود، ابعاد مختلفی دارد كه يكی از اين ابعاد بعد عرفانی است و به آن كابالا گفته میشود.
فعالی عنصر از شر و عنصر شيطان به عنوان يكی از عناصر اصلی كاباليسم ياد كرد و افزود: در فرهنگ عبری و در عهد عتيق، ابليس و شيطان جايگاهی بسيار قابل توجه از نظر حوزه اثرگذاری و ميزان قدرت دارد. بنابراين شرگرايی در عرفان يهود و كاباليسم يكی از عناصر اصلی شكلدهنده انجمنهای سری و مخفی امروزی است و عامل پديدآورنده تمايل به عنصر شر در شيطانگرايی مدرن است. ناگفته نماند كه اتحاد وثيق و عجيبی نيز ميان كاباليسم و انجمن سری فراماسونری برقرار است.