جام جم آنلاين: اوضاع كره زمين خوب نيست، تغييرات اقليمي، گرمشدن زمين، توليد روزافزون گازهاي گلخانهاي، كمبود آب شيرين، بيابانزايي و از دسترفتن خاكهاي مرغوب، جنگلزدايي و نابودي تنوع زيستي در كنار تهديد محيطزيست دريايي، تنها بخشي از خسارات جبرانناپذير واردشده به محيطزيست كره زمين در صد سال اخير است.
تخريبي كه البته ما ايرانيها نيز در آن نقش داريم؛ آمارها در مورد ميزان تخريب خاك، آلودگي منابع آب، از ميانرفتن گونههاي گياهي و جانوري و وضع محيطهاي زيست دريايي در كشور نيز به هيچ وجه اميدواركننده نيست.
طبق آمار سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري، فرسايش خاك در ايران سهبرابر شاخص جهاني است و در حال حاضر سالانه 2 ميليارد تن از خاك كشور به علت فرسايش نابود ميشود. اين در حالي است كه اعداد و ارقام ميگويند در 40 سال گذشته وسعت جنگلهاي ايران حدود يك ميليون هكتار كاهش يافته است. همين وضعيت درخصوص آبهاي كشورمان بويژه تالابها نيز صادق است. امروزه ورود فاضلابهاي شهري و صنعتي از ساحل به دريا يكي از معضلات عمده درياي خزر است كه حفاري و اكتشاف در عمق دريا، تخليه مواد زايد و سمي در آن و آلودگي ناشي از كشتيها به آن دامن ميزند. همين تهديدات زيستمحيطي در خزر است كه سبب شده نسل ماهيان خاوياري اين دريا كه از عصر ژوراسيك در آن ساكن بودهاند، با تهديد مواجه شود. به گفته برخي منابع، اكنون بيش از 90 درصد ذخاير ماهيان خاوياري درياي خزر نابود شده است.
درياهايي با رنگ و طعم نفت و فاضلاب
مدير گروه درياي، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات درخصوص عوامل مخرب محيطزيست دريا ميگويد: عوامل طبيعي در تخريب مناطق ساحلي ايران نقش چنداني ندارد و در واقع علت اصلي تخريب منابع و سلامت آب دريا در كشور ما عامل انساني است.
محمدرضا فاطمي در گفتوگو با جامجم ميافزايد: از بينبردن سواحل به منظور احداث سازههاي دريايي مثل بندر، سكوهاي پهلوگيري، ايجاد بلوارهاي ساحلي، احداث صنايع دريايي مثل صنايع پتروشيمي، ايجاد صنايع و فعاليتهايي به منظور توسعه گردشگري در كنار سواحل و غيره ازجمله موارد تخريب فيزيكي سواحل و درياهاست كه لطمههاي جبرانناپذيري به دريا و سواحل آن وارد كرده است.
وي ورود نفت، فاضلابهاي شهري و صنعتي، انواع كودهاي شيميايي و سموم دفع آفات را نيز ازجمله آلايندههاي شيميايي درياهاي شمال و جنوب كشور عنوان ميكند و ميگويد: استخراج نفت از خشكي و دريا به دليل تراوش دائمي در اطراف سكوهاي نفتي، سالانه هزاران تن نفت را وارد دريا ميكند. كودهاي شيميايي و آفتكشهايي مانند سم د.د.ت نيز كه استفاده از آن سالهاست در دنيا منسوخ شده، بهوفور در مزارع استفاده و از طريق رودخانهها وارد درياي خزر ميشود. به گفته فاطمي، براساس تحقيقات سازمان محيط زيست، آلودگي ميكروبي در درياي خزر به خاطر ورود انواع آلايندهها بسيار بالا و بيش از صدها برابر ميزان استاندارد جهاني است. آلودگيهايي كه نهتنها زندگي و سلامت آبزيان را تهديد و پديدههاي خطرناك طبيعي مانند كشند سرخ را تشديد ميكند، بلكه به طور مستقيم بر سلامت خود ما نيز تاثير ميگذارد. عمق اين فاجعه شايد زماني براي ما محسوس باشد كه كارشناسان از خطرناكبودن شنا در اين درياي زيبا خبر ميدهند و درباره ابتلا به انواع بيماريهاي پوستي، قارچي و عفوني هشدار ميدهند؛ زنگ خطري كه چند سالي است به صدا درآمده است.
خشكيهايي كه خشكتر ميشود
مناطق غيرساحلي و دريايي يعني محيط خشكي كه شامل زمين، هوا و محيط آبي درون خشكي مانند رودخانهها، درياچهها و تالابهاست نيز در سالهاي اخير زخمها و تخريبات گستردهاي را بر پيكره خود ديدهاند. عمده تخريبات اين بخش نيز شامل نابودي جنگلها، كاهش و نابودي منابع آبي، آلودگي زمين به دليل انباشت زبالهها و شيرابه آنها و آلودگي هوا از بين رفتن هواي پاك و سالم است كه تمام آنها روند افزايشي دارد.
مدير گروه درياي دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات، اگرچه نقش عوامل طبيعي مانند كاهش بارندگي و خشكسالي را در تهديد اين منابع بيتاثير نميداند، اما سهم كمي براي آن قائل است.به گفته فاطمي، ميزان بارندگي در كشور از 50 سال گذشته تاكنون در حال كمشدن است و احتمالا تا 30 سال آينده نيز به نصف ميزان كنوني خواهد رسيد. با اين حال، تاثير اين عامل نسبت به عامل انساني در تخريب منابع آبي تنها 10 درصد است و 90 درصد علت تخريبات محيط خشكي دخالت غيراصولي انسان است.
وي احداث سد روي منابع آبي را عامل اصلي نابودي تالابها، درياچهها و همچنين مزارع و كشاورزي برخي مناطق عنوان ميكند و ميگويد: آسيب و لطمهاي كه احداث يك سد به يك حوضه آبي وارد ميكند، نسبت به كاهش بارندگي در آن حوضه بسيار بيشتر و سريعتر است، چنانچه احداث چهار سد روي كارون ـ رودخانهاي را كه روزي در آن كشتيراني صورت ميگرفت ـ امروز تبديل به يك رودخانه نسبتا خشك كرده كه حاوي فاضلاب شهر اهواز است. به عقيده اين استاد دانشگاه، تخريب مناطق جنگلي نيز كه عمده آن در شمال كشور (جنگلهاي هيركاني) و غرب (جنگلهاي بلوط زاگرس) است در دهههاي اخير شتاب بيشتري گرفته است، به طوري كه در 50 سال گذشته يكسوم جنگلهاي ايران از بين رفته است.
مقصر كيست؟
فاطمي اگرچه سهلانگاري و دخالت غيراصولي ساكنان مناطق ساحلي و جنگلي را در تخريب اين مناطق بيتاثير نميداند، اما تهديد اصلي را رعايت نكردن ضوابط زيستمحيطي توسط مديران و برنامهريزان عنوان ميكند و ميگويد: متاسفانه اين اتفاقات آگاهانه و با وجود سواد زيستمحيطي مديران رخ ميدهد و هيچ ارادهاي نيز براي مقابله با اين تخلفات زيستمحيطي وجود ندارد.
او با بيان اين كه طرح بسياري از پروژههايي كه به تخريب محيطزيست ميانجامد، تحت عنوان پروژه ملي در سطوح بالاي مديريت كشور به تصويب ميرسد، ميافزايد: سازمان محيطزيست نيز چون بخشي از اين نظام مديريتي و جزئي از اجزاي دولت است، عملا توان مقابله با اين تصميمات را ندارد و بايد به نوعي با آنها كنار بيايد و سازش كند.
اين كارشناس و استاد دانشگاه معتقد است تنها راه مقابله با اين شيوه غلط و پايان اين تخريبها، تغيير جايگاه قانوني محيطزيست از قوه مقننه به قوه قضاييه و نظارت، بازخواست و برخورد قهريه با عوامل مرتبط با پروژههاي مخرب محيطزيست است.
اگرچه اوضاع محيطزيست در سراسر دنيا نگرانكننده است، اما كشورهايي هم وجود دارد كه با برنامههاي جامع پيشگيري و درمان به احياي مناطق از دسترفته خود شتافتهاند و در حالي كه در كشور ما جنگلهايي پرقدمت براي ساخت خانه و ويلا و جاده هر روز بيش از گذشته تخريب و نابود ميشود تا گستره بيابانهايمان را وسعت ببخشد، اين كشورها مناطق بياباني خود را تبديل به جنگل كردهاند.
به گفته كارشناسان، كشورهاي اروپايي و توسعهيافته، تجربه كنوني ما را سالها پيش پشتسر گذاشته و به اشتباهات خود پي بردهاند. اين كشورها درصدد جبران برآمده و در حال پيشگيري و ترميم مناطق تخريبشده خود هستند.
در كشورهاي در حال توسعه مانند مالزي و اندونزي نيز در سالهاي اخير براي موضوع محيطزيست اهميت ويژهاي قائل شدهاند، اما ايران تنها كشور در حال توسعهاي است كه اين موضوع حياتي را چندان در برنامهريزيهاي استراتژيك خود لحاظ نميكند.مدير گروه درياي دانشگاه علوم و تحقيقات عملكرد ايران را در اين زمينه بسيار پايينتر از سطح جهاني ارزيابي ميكند و ميگويد: در واقع دخالت بيش از اندازه ما در طبيعت باعث شده اين موجود بهقدري ضعيف و رنجور شود كه حتي توان مقاومت در برابر آسيبهاي طبيعي را نيز از دست بدهد.
به گفته فاطمي، تخريب محيطزيست در ده سال اخير در كشور ما بسيار گسترده و نگرانكننده بوده است و در حال حاضر هر سال ده درصد از منابع طبيعي ما تخريب ميشود كه اين به آن معناست كه پس از گذشت ده سال صددرصد منابع طبيعي ما نابود خواهد شد. اين در حالي است كه هيچ اقدام موثري از سوي مسئولان در اين زمينه انجام نميگيرد، اتفاقي كه بسيار نگرانكننده به نظر ميرسد.
فاطمه مرادزاده / گروه ايران