واژه اشراق از سويی به مفهوم روشنايی و از سوی ديگر به جهت مشرق در جغرافيای عرفانی اشاره دارد كه در آن، مشرق جهان، نور محض يا جهان فرشتگان مقرب است و مغرب نيز جهان تاريكی يا عالم ماده است.
راوی حكمت اشراق، شيخ شهابالدين سهروردی از بزرگان حكما و انديشمندان جهان اسلام به سال 549 در قريه سهرورد زنجان ولادت يافت. گفتهاند در محضر درس اصول فقه مجدالدين جيلی در شهر مراغه با امام فخر رازی مشهور همدرس بوده است. برای نخستين بار در مدارس علمی اصفهان با فلسفه و حكمت اسلامی و آرای بوعلی آشنا میشود.
نقل است كه پس از اتمام تحصيلات به سير و سياحت میپردازد و مدتی در اثر حشر و نشر با صوفيان به خلوت و رياضت و مجاهده روی میآورد. سرانجام مسافرتها او را به ديار شام و شهر حلب میكشاند؛ شهری كه «ملك ظاهر» فرزند صلاحالدين ايوبی بر آن حكم میراند. حاكم حلب شيخ را بسيار تكريم میكند و از وی میخواهد تا در همانجا رحل اقامت بيفكند؛ شيخ چنين میكند و در مدرسه حلاويه حلب است كه شاگرد مشهورش شمسالدين محمد شهرزوری بدو ملحق میشود.
سهروردی در عمر نسبتاً كوتاه خود (37 يا 38 سال) حدود 50 رساله و كتاب از خود به جای نهاده است. سبك نگارش سهروردی همواره مورد تحسين اهل فن بوده است؛ نثر فارسی او حاوی عبارات بديع و نثر عربی او نيز پخته و آراسته به آيات و احاديث است و به زعم برخی (از جمله سيدحسين نصر، آثار سهروردی از شاهكارهای نثر فلسفی فارسی است و شايد تاكنون در تاريخ هزار ساله نثر فارسی، كسی به اين لطافت و روانی از مباحث فلسفی سخن نگفته است.
وی رسائل خود را در موضوعات مختلف نگاشته است؛ «هياكل النور»، «الواح عمادی» و «پرتونامه» يك دوره حكمت نظری در طبيعيات و غالباً پيرو حكمت مشايی ابنسيناست كه در ميان مباحث نظری، به ذكر داستان های تمثيلی و رمزی پرداخته است؛ «بستان القلوب» و «يزدان شناخت» نيز با همين ساختار، از جنبه علمی حكمت الاشراق و اثر آن بر زندگی انسان سخن میگويند. همچنين داستانهای كوتاه عرفانی چندی نيز به شيخ منسوب است.
شهابالدين سهروردی را شيخ اشراق و حكمتش را حكمت اشراق ناميدهاند. حكمت اشراقی نوعی بحث ذوقی از وجود است كه شيوه استدلالی محض را با سير و سلوك قلبی همراه میكند؛ فيلسوف اشراقی تلاش میكند تا هر آنچه را در مقام نظر و برپايه استدلال عقلی درمیيابد، به تجربه درونی هم دريافت كند. محققين آميزش حكمت ايران باستان با عرفان و حكمت اسلامی را از ويژگیهای مهم حكمت اشراق برشمردهاند.
حكمت اشراق سهروردی بر حقيقت نور و ظلمت استوار است؛ واژه اشراق از سويی به مفهوم نور و روشنايی و از سوی ديگر به جهت جغرافيای مشرق اشاره دارد؛ چراكه فلسفه اشراق مبتنی بر يك جغرافيای عرفانی است كه در آن، مشرق جهان، نور محض يا جهان فرشتگان مقرب است و مغرب نيز جهان تاريكی يا عالم ماده است.
شيخ از واقعيت اشياء به «نور» تعبير میكند و تفاوت موجودات را در شدت و ضعف نورانيت آنها میداند. در فلسفه سهروردی ذات باری تعالی نور محض است و شيخ با الهام از قرآن كريم او را «نورالانوار» ناميده و رستگاری انسان را در وصول كامل به اين منبع تعريف كرده است.
آثار سهروردی گنجينهای از حكمت و عقايد است؛ رسالة فی حقيقه العشق، لغت موران، روزی با جماعت صوفيان، آواز پر جبرئيل، عقل سرخ از جمله مكتوبات فارسی شيخ و حكمة الاشراق، قصه غربة الغربيه، تلويحات، المشارع و المطارحات، هياكل النور، الواردات و التقديسات از جمله رسائل عربی اوست. همچنين تحريرها، ترجمهها، شرحها و تفسيرهايی بر قرآن و احاديث و كتابهای عرفانی و فلسفی قديمی از ديگر آثار وی محسوب میشود.
شيخ اشراق چه در سر داشت كه مشتی فقيه ظاهربين كوردل كينه او را در گرفتند و در اثر حسادت به توفيقات بیبديل او در عرصه حكمت، فلسفه و عرفان، او را متهم به الحاد و كفر و زندقه كردند و ملك ظاهر، حاكم حلب را به قتل او برانگيختند و چون حاكم زير بار نرفت، از شيخ به نزد صلاحالدين سعايت بردند و صلاحالدين نيز به بهانه برخی از ملاحظات و مصالح سياسی دستور قتل وی را صادر كرد.
تذكرهنويسان در بيان چگونگی وفات سهروردی اختلاف كردهاند؛ همينقدر معلوم است كه شيخ به اتهام معاندت با شرايع آسمانی به سال 587 به زندان افكنده شد و در همانجا از دنيا رفت. مزار وی در مسجد امام سهرودی شهر حلب واقع شده است:
از حلب تا كاشغر ميدان ظلمت بود
آن روزی كه تو خون واژه را با نور آغشتی ...
تو
در ظلامی آنچنان ظالم
واژهها را از پليدیهای تكرار تهی با نور میشستی
نور زيتونی كه نه شرقی ست نه غربی،
ليكن ای عاشق!
بیگمان گنجای آوازی چنان را در جهان
بيهوده میجستی ... .