ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 3 مرداد 1391     |     کد : 40068

روش‌شناسی تفسير ما نيازمند توجه به زيرساخت‌ها، به‌ويژه مبانی كلامی است

علم روش‌شناسی تفسير در حوزه‌های ما بسيار بی‌رمق و ضعيف است؛ روش‌شناسی ما نيازمند شروع از مبانی است، به‌ويژه آن‌كه چون سخن از تفسير كلام خداوند در ميان است، به صورت قطع و دقيق، مبانی كلامی در صدر و رأس اين مبانی جای گرفته‌اند.

 علم روش‌شناسی تفسير در حوزه‌های ما بسيار بی‌رمق و ضعيف است؛ روش‌شناسی ما نيازمند شروع از مبانی است، به‌ويژه آن‌كه چون سخن از تفسير كلام خداوند در ميان است، به صورت قطع و دقيق، مبانی كلامی در صدر و رأس اين مبانی جای گرفته‌اند.

حجت‌الاسلام و المسلمين احمد مبلغی، مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به ارائه سخنانی درباره قواعد حاكم بر تفسير و چگونگی تأثير مبانی كلامی بر مراحل مختلف تفسير پرداخت.

وی با اشاره به ضرورت توجه به مقتضيات منطقی علم مطلق الهی و بازتاب‌های آن به عنوان يكی از نخستين مبانی كلامی تفسير، اظهار كرد: درستی و كمال، واقع‌نمايی و حقيقت‌نمايی مضمون و قابليت انتقال آن به نسل‌های مختلف، سه بازتاب منطقی علم الهی است.

رئيس مركز تحقيقات مجلس شورای اسلامی ادامه داد: برخی از مقتضاهای علم خدواند در ارتباط با تفسير بدون هيچ ضميمه‌ای از خود علم برمی‌خيزد و می‌تواند تحقق پيدا كند، ولی اثبات وقوع اين مواردی كه به شكل ثبوتی می‌تواند مترتب بر علم بشود، يا به ضميمه كردن حكمت مربوط و منوط است و يا به يك دليل خارجی برمی‌گردد.

اين استاد حوزه و دانشگاه در بخش ديگری از سخنان خود، مبنای «حكمت» الهی را يكی ديگر از مبانی كلامی تفسير برشمرد و گفت: حكمت بدان معناست كه خداوند كار عبث نمی‌كند و اين مطلب بسيار در تفسير مهم و تأثيرگذار است.

وی ادامه داد: اقتضای حكمت خدواند در تفسير نسبت به علم الهی جنبه مكملی دارد، چون مقتضای علم الهی اين است كه خداوند می‌تواند در نص خود لايه‌هايی از معنا و مضمون و طبقاتی متراكم از معانی و مضامين را تعبيه كند و بگنجاند، ولی اين حكمت الهی است كه به عنوان مكمل تبيين می‌كند كه خداوند گنجانده است يا نگنجانده و يا اگر گنجانده، به‌گونه‌ای گنجانده كه قابل فهم و فهم‌پذير باشد و در صورت قابل فهم بودن، در چه سطحی و با چه شرايطی قابل فهم باشد.

ما بی‌محابا و سراسيمه پای به عرصه تفسير گذاشته‌ايم؛ بی‌آنكه روش‌شناسی تفسير كرده‌ باشيم. علم روش‌شناسی در حوزه‌های ما وجود ندارد و اگر هم هست، بی‌رمق و بی‌جان و ضعيف و بی‌بنيه است و يا به صورتی مفرداتی از هم‌جدا و جسته و گريخته است

مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی عنوان كرد: در حقيقت «حكمت» هم برای اثبات تحقق مواردی كه براساس علم خداوند ثبوتاً امكان‌پذير است و هم از حيث اثبات ارائه شدن آنها به‌گونه‌ای كه فهم‌پذير باشد و هم حد و حدود و قيود اين فهم‌پذيری، يك نقش مكمل را دارد.

وی در تكميل و تشريح اين مطلب بيان كرد: حكمت يك نقش تكميل‌كنندگی نسبت به علم خداوند در سه بخش دارد: نخست اثبات اصل تحقق آنچه كه ثبوتاً می‌تواند مقتضای علم خدواند باشد؛ يعنی حكمت است كه می‌گويد خداوند حتماً اين كار را كرده است وگرنه وقوع در عبث شكل می‌گيرد. حوزه دوم فهم‌پذيری آنچه كه تحقق يافته و حوزه سوم حدود و قلمرو اين فهم‌پذيری است.

مبلغی با توضيح اين مطلب خاطرنشان كرد: اين سخن بدان معناست كه ما با ضميمه كردن حكمت می‌توانيم نتايجی بر مبنای علم خداوند مترتب كنيم. همچنين در مواردی صرفاً علم و حكمت می‌توانند ما را به نتيجه برسانند و در مواردی نيز ما نياز به تجربه‌های بيرونی و تجربه مواجهه با نص داريم و نيازمند يك ادله نقلی هستيم و اين بحث بنده صرفاً ايجاد يك سرفصل و حوزه مطالعاتی كه به صورت تفصيلی‌تر و تطبيق شده‌تر و تحقيق شده‌تر فرصت جداگانه‌‌ای می‌طلبد.

وی اضافه كرد: اين يك حوزه مطالعاتی است كه ما اگر بدون نور علم و حكمت و حتی رحمت و مبانی كلامی به تبيين، تعيين و تعريف روش تفسيری و روند حاكم بر تفسير و سنجش خروجی‌های آن دست بزنيم، با ابهامات و كاستی‌هايی در اين نگاه و تعريف خود مواجه خواهيم شد و سايه سنگين اين خلأها و كاستی‌ها و ابهام‌ها در تفسير ما آشكار خواهد شد و حركت رو به پيشرفت تفسير ما را كند خواهد كرد؛ بنابراين ما بايد با مبانی كلامی آغاز كنيم.

مدير مركز تحقيقات مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی خاطرنشان كرد: ما بی‌محابا و سراسيمه پای به عرصه تفسير گذاشته‌ايم؛ بی‌آنكه روش‌شناسی تفسير كرده‌ باشيم. علم روش‌شناسی در حوزه‌های ما وجود ندارد و اگر هم هست، بی‌رمق و بی‌جان و ضعيف و بی‌بنيه است و يا به صورتی مفرداتی از هم‌جدا و جسته و گريخته است.

اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: روش‌شناسی ما نيازمند به شروع از مبانی است و مبانی كلامی در صدر و رأس اين مبانی جای گرفته‌اند، به‌ويژه آن‌كه چون سخن از تفسير كلام خداوند در ميان است، به صورت قطع و دقيق بايد از مبانی كلامی آغاز كنيم. البته به نظر می‌رسد كه گاهی در اين حوزه تك‌اشاره‌هايی نسبت به اين مسائل شده است، اما ايجاد يك علم به صورت منسجم و مدون يك چيز ديگر است.

رئيس مركز تحقيقات مجلس شورای اسلامی تصريح كرد: به نظر می‌رسد كه اگر ما به شكل تفصيلی وارد حوزه روش‌شناسی بشويم و ورودمان به تفسير سراسيمه نباشد و از زيرساخت‌ها شروع كنيم، تفسير دچار يك تحرك جديد خواهد شد و از اين وضعيت ايستا و قفل شده خارج خواهد شد و فرآروده‌های عظيمی را در اختيار تشنگان معارف قرآنی قرار خواهد دارد.


نوشته شده در   سه شنبه 3 مرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode