ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 1 دي 1404
دوشنبه 1 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 2 مرداد 1391     |     کد : 39988

رياضيدانان در جستجوي قاتلان

رياضيدانان بتازگي درصدد برآمده‌اند تا فرمول‌ها و معادلات رياضي را در كشف حقيقت و حل معماهاي قتل‌هاي زنجيره‌اي به كار ببرند، اما آيا حقيقتا حل چنين معماهايي با قواعد و اعداد رياضي ممكن است يا آنقدر حقيقت مغشوش و بروز تمام اتفاقات، بي‌نظم و پيش‌بيني نشده است كه از هيچ الگويي پيروي نمي‌كند.

 
جام جم آنلاين: رياضيدانان بتازگي درصدد برآمده‌اند تا فرمول‌ها و معادلات رياضي را در كشف حقيقت و حل معماهاي قتل‌هاي زنجيره‌اي به كار ببرند، اما آيا حقيقتا حل چنين معماهايي با قواعد و اعداد رياضي ممكن است يا آنقدر حقيقت مغشوش و بروز تمام اتفاقات، بي‌نظم و پيش‌بيني نشده است كه از هيچ الگويي پيروي نمي‌كند.

دو نفر از مهندسان برق دانشگاه كاليفرنياي لس‌آنجلس، رفتار آندره چيكاتيلو، قاتل زنجيره‌اي كه در سال‌هاي 1978 تا 1990 جان 53 نفر را در روسيه گرفت، مدلسازي كردند. اين مطالعات نشان داد كه رفتار به ظاهر نامنظم اين قاتل زنجيره‌اي از يك توزيع رياضي به نام قانون توان تبعيت مي‌كند.

آنها مدعي شده‌اند كه جرايم قاتلان زنجيره‌اي الگوي مشخصي دارد و به نظر مي‌رسد برآشفتگي شديد عصبي در مغز، قاتل را به سمت جنايت مي‌كشاند و قتل،‌ او را آرام مي‌كند.

وقتي تعداد روزهاي بين دو قتل نسبت به دفعاتي كه قتلي صورت نگرفته روي يك نمودار رسم شد، رابطه‌اي شبيه به يك خط راست روي يك نوع از گراف به نام ترسيم لگاريتم-لگاريتم به دست مي‌آيد. به تصوير كشيدن عملكرد او روي يك خط زماني نشان داد كه به ظاهر قتل‌ها از يك الگوي خاص پلكاني در رياضيات پيروي مي‌كنند.

متخصصان بر اساس مطالعات انجام شده بر اين باورند اين امر مشابه فرآيندي است كه منجر به تشنج در مبتلايان به صرع مي‌شود، چراكه به نظر مي‌رسد زماني كه قاتل مرتكب قتل مي‌شود، برانگيختگي عصبي در مغز از آستانه مشخصي فراتر مي‌رود.

اختلال و برآشفتگي يك نرون (سلول عصبي) منفرد در مغز مي‌تواند به طور بالقوه باعث اختلال هزاران نرون ديگر شود كه هركدامشان مي‌توانند اين زنجيره را ادامه داده و به يك واكنش و برانگيختگي عصبي در مغز منجر شوند. در بيشتر مواقع اين اختلال خيلي كوتاه است و زود تمام مي‌شود، اما گاهي بعد از فواصل زماني تعيين شده توسط قانون توان از حد آستانه فراتر مي‌رود.

به گفته محققان، نمي‌توان انتظار داشت كه قاتل به محض برانگيختگي عصبي در مغزش از حد آستانه بگذرد و مرتكب قتل شود، بلكه او نياز به زمان دارد تا خودش را براي ارتكاب جرم آماده كند. فرضيه ديگر آن است كه قتل روي مغز قاتل تاثيري مانند آرامبخش دارد و باعث مي‌شود كه برانگيختگي عصبي به پايين‌تر از حد آستانه برسد.

اين محققان چنين فرض مي‌كنند كه بعد از وقوع يك قتل،‌ احتمال اين كه قاتل به قتل ديگري دست بزند،‌ بيشتر از متوسط است و از سوي ديگر، وقتي زمان زيادي از يك قتل مي‌گذرد،‌ احتمال اين كه فرد دست به قتل جديدي بزند،‌ كمتر از حد متوسط است.

اين رياضيدان‌ها بر اين باورند كه تاثيرات رواني كه در چنين افرادي ديده مي‌شود، نتيجه تحريك عصبي همزمان تعداد بسيار زيادي از سلول‌هاي عصبي مغز است. اگر فرضيه محققان درست باشد، اختلال در ساختار نرون‌هاي فعال مغز باعث ايجاد تمايل زياد قاتل به قتل مي‌شود. از سوي ديگر براي به حد آستانه رسيدن يك فرد گاهي سال‌ها و گاهي فقط چند روز زمان لازم است و اگر ميزان تحريك پذيري زير حد آستانه نگه داشته شود، هيچ حمله‌اي اتفاق نخواهد افتاد.

از اين‌رو وقتي محققان تأخير و آرامش رواني ناشي از كاهش ضريب اختلال و تخريب نرون‌ها به دنبال بروز قتل را در مدل محاسباتي خود به حساب آوردند، مدلشان بخوبي با مدل قتل همخواني پيدا كرد.

هورمون موثر در رفتار قاتلان

جيمز فالون متخصص اعصاب با بررسي در اين زمينه همخواني مشاهدات قبلي در مورد قاتلان زنجيره‌اي را با نتايج مطالعات جديد تاييد كرد. او معتقد است بسياري از آنها رفتاري مشابه معتادان مواد مخدر دارند و در هر دو مورد، به دنبال اختلال در عملكرد نرون‌هاي مغز فرد به حد آستانه مي‌رسد.

نكته: ریاضیدانان مدعي شده‌اند كه جرايم قاتلان زنجيره‌اي الگوي مشخصي دارد و به نظر مي‌رسد برآشفتگي شديد عصبي در مغز، قاتل را به سمت جنايت مي‌كشاند و قتل،‌ او را آرام مي‌كند
مانند اعتياد به مواد مخدر، بعد از قتل هورمون‌هايي در قسمتي از مغز به نام بادامه تشكيل مي‌شود كه بسيار حس ناخوشايندي را ايجاد مي‌كند و تنها با نوعي محرك اعتياد آور اين حس از بين مي‌رود.

محققان معتقدند اگرچه مطالعه جديد تاييد كننده دستاوردهاي قبلي است، اما تصور مي‌شود كه بايد مكانيسم‌ها و تغييرات هورموني را به عنوان يك فاكتور تاثيرگذار در زمان اخلال و بر آشفتگي گروهي نرون‌ها مهم دانست كه مي‌تواند داراي يك زمان ثابت در طول هفته، ماه يا سال باشد.

اين نوع از ساعت‌هاي هورموني در بسياري از شكل‌هاي فرآيندهاي زيستي مانند چرخه خواب و بيداري و چرخه توليد مثل نيز دخيل هستند. اگر دانشمندان بتوانند هورموني را كه موجب تأثير بر رفتار قاتلان زنجيره‌اي مي‌شود مدلسازي كنند، مي‌توانند روند قتل‌هاي زنجيره‌اي را كشف و حتي پيش‌بيني كنند.

پرونده‌هاي قتل‌هاي زنجيره‌اي

آماندا پاستلينك از دانشگاه حقوق مريلند كه روي اشكال متفاوت پرونده‌هاي بيماران اعصاب و روان و قوانين كيفري آنها فعاليت مي‌كند، معتقد است چنين مطالعاتي در صورت داشتن پشتوانه علمي محكم مي‌توانند در دادگاه‌هاي مربوط به قاتلان قتل‌هاي زنجيره‌اي مورد استفاده قرار گيرند، اما هم‌اكنون در اين زمينه مستندات كافي براي استفاده در دادگاه وجود ندارد.

اين محقق مي‌افزايد، در حالي كه بر اساس اين مطالعه همخواني رفتار اين قاتل زنجيره‌اي با قانون توان بسيار جالب بوده است، اما قطعا برخي رفتارها گاهي مي‌توانند به طور اتفاقي و بدون دليل خاصي در طبيعت اتفاق بيفتند و تعميم و نتيجه‌گيري از آن نمي‌تواند قطعي باشد. از اين رو دانشمندان بايد دامنه تحقيقاتشان را گسترش داده و مدل‌هاي آماري معتبرتري را مورد بررسي قرار دهند تا به نتايج كاربردي‌تري از رفتارهاي انساني در محدوده زماني معين ناشي از اضطرار و فشار رواني دست پيدا كنند.

نتايج تحقيقات روانشناسي و اعصاب نشان مي‌دهد، بيمار رواني كه تنها قرباني نقص بيولوژي خويش است، نمي‌تواند از آن در دادگاه به عنوان مدركي براي بي‌گناهي خود استفاده كند. اما بر اساس اين مدرك هيات منصفه براي صدور حكم ملايم‌تر برخورد مي‌كنند.

اين محقق مي‌گويد، وقتي ما تلاش مي‌كنيم تا متوجه شويم اين فرد تا چه حد مقصر بوده است، من مي‌توانم تصور كنم كه قاتل زنجيره‌اي بر اساس اين يافته‌ها خواهد گفت كه از نظر ذهني مقصر نيست و اين تنها واكنش بيولوژيكي بدنش بوده است. از اين‌رو نتيجه مطالعه موردي بايد بر اساس مشاهدات بيشتر بسط داده شود تا دريافت كه آيا اين نتايج صحت دارد يا تنها به طور تصادفي صحيح بوده است.

به اين ترتيب شايد اگر به اندازه‌اي كه لازم است اين تحقيق اطلاعات بيشتري را جمع كند، پرسش‌هاي بسیار بيشتري به‌وجود بيايد. بحث بر سر اين كه مغز قاتلان متفاوت از مغز افراد عادي فعاليت مي‌كند يا نه، بحثي مفصل در حوزه روانشناسي، عصب‌شناسي و البته حقوق است. اما به هر حال كشف الگوي خاص در مغز قاتلان زنجيره‌اي دانشمندان را براي مطالعات بيشتر در اين حوزه مشتاق كرده است. آنها بر اين باورند كه اگر قوانين رياضيات به حوزه جرم‌شناسي و بررسي رفتار قاتلين وارد شود، بهتر مي‌توان رفتار آنها را درك يا شايد پيش‌بيني كرد.

منبع: Lifes little mysteries / مترجم:حميده سادات هاشمي


نوشته شده در   دوشنبه 2 مرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode