در آرای شيعهشناسان غربی، اغلب به مظاهر بيرونی و تظاهرات مذهب تشيع پرداخته شده و به ندرت به مباحث كلامی و به ويژه وجه عقلانی اين مذهب در نظريههايی چون عدل و امامت توجه شده و يكی از دلايل اين امر آن است كه ما خود متأسفانه صورتی بدون محتوا و پوستهای بدون هسته از شيعه معرفی كردهايم.
مريم صانعپور، عضو شورای علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، درباره سير شيعهشناسی در غرب گفت: مواجهه غربيان با تشيع را میتوان در سه نسل دايرةالمعارف تقسيمبندی كرد؛ نسل اول و دوم ديدگاههای سوبژكتيوی داشتند كه از منظر خود به ديگران مینگريستند و با عينك غربی و معيارهای دوران مدرن به ارزيابی بررسی تفكرات ديگر میپرداختند و معيارهای خود را اصل و تمام دنيا را متعلق شناسايی خود میدانستند.
وی با اشاره به اينكه اسلامشناسی و خصوصاً شيعهشناسی در دنيای غرب سابقه چندان زيادی ندارد، اضافه كرد: از زمانی كه مستشرقان غربی متعلق به نسل دوم دايرةالمعارف تحقيقات خود را در زمينه شناخت تشيع آغاز كردند، با استناد به منابع اهل سنت، اطلاعاتی از شيعه به دست آوردند كه طبعاً آن اطلاعات، اطلاعات صحيحی نبود.
اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: امروزه نسل سوم دايرةالمعارف شيعهشناسی، با نگاهی پسامدرن، برای شناخت هر دين و مذهبی به يكی از معتقدان آن آيين و مذهب رجوع میكنند و چون اطلاعات خود را از آن طريق به دست میآورند، میتوان گفت كه اطلاعات صحيحتری نسبت به گذشته از آن مذهب به دست میآورند؛ در اين رويكرد با نگاهی پديدارشناسانه به اديان و مذاهب ديگر نگريسته میشود.
عضو شورای علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: در اين رويكرد جديد پديدارشناسانه، ناگزير نگاههای متعصبانه و مغرضانه كنار گذاشته میشود و با واقعبينی بيشتری به آيينهای ديگر نگريسته میشود و نگاه كسانی چون هانری كربن به تشيع، از نمونههای چنين رويكردی است كه البته همين نگاهها را نيز بايد مورد نقد و بررسی قرار داد.
در آرای شيعهشناسان غربی تحت تأثيرمنابع اهل سنت و نيز كمكاری ما شيعيان در زمينههای اعتقادی تشيع، اغلب به مظاهر بيرونی و تظاهرات مذهب تشيع پرداخته شده و به ندرت به مباحث كلامی و بهويژه وجه عقلانی اين مذهب در نظريههايی چون عدل و امامت توجه شده است
وی اظهار كرد: همچنين از ميان شيعهشناسان غربی نسل سوم دائرةالمعارف میتوان از ويلفرد مادلونگ نام برد كه بسيار واقعبينانه معتقدات تشيع را مورد بررسی قرار داده و ـ برای نمونه ـ به اندازهای منطقی و معقول و همدلانه و به دور از تعصب، بحث امامت و جانشينی حضرت اميرالمؤمنين(ع) را مورد بررسی قرار داده كه شايد چنين رويكردی را درآثار هيچيك از متفكران متقدم و متأخر شيعی نتوان مشاهده كرد.
صانعپور با اشاره به طرح مصوب خود در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با عنوان «بررسی و تحليل نظريه شيعهشناسی غرب در مورد نگرش كلامی شيعه دوازده امامی» گفت: در اين طرح بر دو اصل كلامی عدل و امامت در كلام شيعه اثنیعشری كه شاهد مسلمی بر عقلانيت انديشه شيعی است، تأكيد خاصی كردهام و در ابتدای بحث خود تعريف خلاصهای از آنها ارائه دادهام.
اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: با اشاره به تاريخ مواجهه مسلمانان و دنيای غرب، اجمالی از تاريخ اسلامشناسی و شيعهشناسی غربيان را بيان كرده و سپس به رئوس كلی تفكر گروهی از شيعهشناسان متأخر پرداختهام و سپس بررسی و نقد و تحليل اين نظريات پرداختهام.
وی بيان كرد: در پايان اين تحقيق اين مطلب را مورد بحث قرار دادهام كه آيا ما درباره مذهب خود درست عمل كردهايم كه حتی در اين دوره پسامدرن و نسل سوم دايرةالمعارف نيز نگاه بسياری از شيعهشناسان غربی نسبت به تشيع اثنیعشری منطبق با واقع نيست؟ آيا اگر غربيان با نگاه بروندينی خود نتوانستهاند اعتقادات و معارف حقيقی شيعه را دريابند، ما خود در اين ميان تا چه ميزان مقصريم؟
اين محقق و پژوهشگر با اشاره به اينكه مهمترين مسئله، زاويه ديدی است كه ما با نگاه خاص خود به تشيع نخستينبار به مستشرق میدهيم، ادامه داد: اولين چيزهايی كه يك شيعهشناس غربی در مواجهه نخست با تشيع مشاهده میكند، تظاهرات بيرونی اين مذهب مانند زيارات، عزاداری، مداحی و ... است و همين امر باعث میشود كه نوع زاويه ديد يك شيعهشناس صرفاً به مظاهر بيرونی تشيع جلب شود.
عضو شورای علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان كرد: در آرای شيعهشناسان غربی تحت تأثيرمنابع اهل سنت و نيز كمكاری ما شيعيان در زمينههای اعتقادی تشيع، اغلب به مظاهر بيرونی و تظاهرات مذهب تشيع پرداخته شده و به ندرت به مباحث كلامی و بهويژه وجه عقلانی اين مذهب در نظريههايی چون عدل و امامت توجه شده است.
وی با اشاره به اينكه كسانی چون مادلونگ و تا حدی كربن، در اين زمينه استثناء محسوب میشوند، ادامه داد: شيعهشناسان غربی با نگاهی پراگماتيستی به نمودهای اجتماعی تشيع توجه كرده و به بعد كلامی، عقلانی و مبنايی اين نظريه نپرداختهاند. واقعيت آن است كه استدلالهای عقلانی در اصول اعتقادات، اولين مشخصه تشيع است و پس از آن عملكرد اخلاقی و در مراتب بعد احكام و شعائر واجب و سپس شعائر قرار دارد.
صانعپور تصريح كرد: متأسفانه ما خود به وجه عقلانی و مستدل اصول اعتقادات شيعه توجهی نكردهايم و صورتی بدون محتوا و پوستهای بدون هسته از شيعه معرفی كردهايم و در شكلگيری اين زاويه ديد ناقص و منفی برای شيعهشناسان غربی بسيار مؤثر بودهايم.