انسان كامل معصوم كه مصاديق منحصر آن عترت طاهرهاند، عِدل و همتای قرآن حكيم است و براساس حديث متواتر ثقلين به هيچ وجه از يكديگر جدايی نمیپذيرند... ميلاد ولی معصومی كه معادل قرآن مجيد است، حقيقت او و نبوّت يا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) به نقل از مركز خبر حوزه، آيتاللهالعظمی جوادی آملی در نوشتاری ضمن اشاره به جايگاه و ارزش نيمه شعبان آوردهاند : حضرت ولی عصر(عج) و آخرين حجّت الهی كه خير اهل الارض زمان ماست، در سحرگاه نيمه شعبان سال ۲۵۵ (ه. ق) چشم به جهان گشودند و اين شب مبارك كه ميلاد موفور السرور آن حضرت است، احتمال دارد شب قدر نيز باشد، همانگونه كه به برخی اعمال ليالی قدر در اين شب نيز سفارش گرديده است.۲
نيمه شعبان، شب مباركی است كه در فضائل شباهت بسياری به ليالی قدر دارد و همانگونه كه در برتری شبهای قدر فرمودهاند كه« فإنّها ليلة آلی الله علی نفسه الا يردّ سائلاً له فيها ما لم يسأل معصية».۳ در فضيلت شب نيمه شعبان نيز نبی مكرم اسلامصلی الله عليه و آله و سلم فرمود كه خداوند در شب نيمه شعبان به اندازه موی گوسفندان قبيله بنیكلب بندگانش را میآمرزد: يغفر الله ليلة النصف من شعبان من خلقه بقدر شعر معزی بنیكلب۴ و اين سخن، كنايه از فراوانی آمرزيده شدگان در آن شب مبارك است.
كلام نورانی ديگری از امام صادق(عليهالسلام) نشان میدهد نيمه شعبان نيز در حدّ خويش، شب قدر و واجد يكی از درجات تقدير امور است. ايشان در برابری اين سنت با ليالی مباركه قدر فرمود: «انّها الليلة التی جعلها الله لنا أهل البيت بإزاء ما جعل ليلة القدر لنبيناصلی الله عليه و آله و سلم»۵؛ همانطور كه خداوند به پيامبرصلی الله عليه و آله و سلم شب قدر مرحمت فرمود، به ما اهل بيت نيز نيمه شعبان را عطا كرد.
امام باقر(عليهالسلام) در پاسخ پرسشی درباره فضيلت شب نيمه شعبان فرمود كه با فضيلتترين شب پس از ليلة القدر شب نيمه شعبان است كه خداوند در اين شب فضل خويش را بر بندگانش ارزانی میدارد و با منّ و كرم خود آنان را میآمرزد، پس برای نزديكی به خدای سبحان در اين شب بكوشيد چون خداوند سوگند ياد كرده است كه هيچ سائلی را تا وقتی كه امر ناپسند و گناهی نخواسته است محروم نگرداند: هی أفضل ليلة بعد ليلة القدر؛ فيها يمنح الله تعالی العباد فضله و يغفر لهم بمنّه. فاجتهدوا فی القربة إلی الله (تعالی) فيها، فإنّها ليلة آلی الله تعالی علی نفسه ألا يرد سائلاً له فيها، ما لم يسئل معصية و… فاجتهدوا فی الدعاء و الثناء علی الله (عزّ وجلّ).۶
پيامبر گرامی اسلام صلی الله عليه و آله و سلم نيز شب نيمه شعبان به عايشه فرمود كه در نيمه شعبان اجلها نوشته و ارزاق قسمت میگردد و خدای عزّ وجلّ در اين شب بيش از موهای بزهای قبيله بنیكلب، بندگانش را میآمرزد و فرشتگان را به آسمان دنيا و از آنجا به زمين نازل میكند و در اين نزول ابتدا در مكه فرود میآيند: اما تعلمين أیّ ليلة هذه؟ إنّ هذه الليلة ليلة النصف من شعبان؛ فيها يكتب اجال و فيها تقسم أرزاق و إنّ الله (عزّوجلّ) ليغفر فی هذه الليلة من خلقه أكثر من عدد شعر معزی بنی كلب و ينزل الله (عزّوجلّ) ملائكة إلی السماء الدنيا و إلی الأرض بمكة.۷
راز همتايی ليله ميلاد امام زمان(عج) با شب قدر
انسان كامل معصوم كه مصاديق منحصر آن عترت طاهرهاند عِدل و همتای قرآن حكيم است و براساس حديث متواتر ثقلين به هيچ وجه از يكديگر جدايی نمیپذيرند. قرآن تجلّی كتاب تدوينی خدا و انسان كامل معصوم تجلّی كتاب تكوينی اوست. همانطور كه با نزول قرآن در ظرف زمانی معیّن، آن ظرف معهود، قدر يافته و شب قدر میشود، با تجلّی امام معصوم و تنزلش از مخزن غيب الهی در ظرف زمان معیّن، آن ظرف شخصی قدر پيدا میكند و شب قدر میشود، زيرا هرچند ممكن است زمان و زمين به واسطه صدورشان از منبع غيب الهی حَظّی از قداست داشته باشند؛ امّا آنچه مايه شرافت زمان است همانا متزمّن و آنچه مايه فخر مكان است همانا متمكّن است.
بر طبق اين بيان جامع، ميلاد ولی معصومی كه معادل قرآن مجيد است، حقيقت او و نبوّت يا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود. و برهمين اساس آنچه درباره حضرت صديقه كبری، فاطمه زهرا(عليهاالسلام) و نيز درباره ميلاد حضرت خاتم الاولياء(عج) مبنی بر تطابق حقيقت آن ذوات مبارك با ليلة القدر يا معرفی ميلاد آنان به عنوان شب قدر مطرح میگردد، از سنخ تمثيل است نه تعيين، همچنان كه در دعای شب مبعث رسول اكرمصلی الله عليه و آله و سلم سخن از جريان تجلی اعظم به ميان میآيد: اللّهمّ إنّی أسئلك بالتجلّی الأعظم فی هذه الليلة من الشّهر المعظّم والمرسل المكرّم.۸
روايات معصومان(عليهمالسلام) نيز گويای تبيين پيوند ناگسستنی قرآن و عترتاند و همسو با حديث ثقلين، گواه جدايیناپذيری اين دو حقيقت و احكام آنها از يكديگرند. همين پيوستگی در مقام معرفت نيز جريان دارد. ائمّه(عليهمالسلام) برای معرفی خود از قرآن كمك میگيرند و برای شناساندن قرآن از حقيقت خودشان سخن میگويند، زيرا هيچ يك را به ديگری نمیتوان شناخت.
از آنجا كه حضرت خاتم الاوصياء حجة بن الحسن المهدی(عج) عصاره فضائل اهل بيت وحی(عليهمالسلام) بلكه تمام انسانهای كامل است، ظرف زمانی تجلّی او از مخزن غيب الهی در نشئه مُلك در ميان ساير ايام مبارك و مواليد حجج الهی(عليهمالسلام) برجستگی خاص و ويژهای يافته است كه در پرتو آن همطراز ليالی قدر، بلكه شبی از شبهای محتمل قدر به شمار میآيد.
گويا در عصر ما كه زمان ولايت آن آخرين ولی معصوم است، مقدرات عالم در مراتبی رقم میخورد كه از شب ميلاد آن حضرت در نيمه شعبان آغاز گرديده و در شبهای ماه مبارك رمضان يكی پس از ديگری تثبيت میشود.
عيد ميلاد امام عصر(عج)
قرآن كريم بزرگداشت و گراميداشت آيات خدا را از نشانههای تقوای قلوب و صفات متقيان میداند: ﴿ومَن یُعَظِّم شَعئِرَ اللهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب﴾۹ و وجود گرامی امام معصوم از برترين آيات، نشانهها و شعائر آن ذوات قدسی الهی است و تكريم و بزرگداشت در ايام ميلاد يا شهادت، مصداق تعظيم شعائر خدای سبحان است؛ اما در بزرگداشت ائمه هدايت به ويژه امام عصر(عج) كاری شايسته انجام است كه در پرتو آن، كشور امام زمان(عج) تا ظهور حضرتش به قدر امكان از خطرها مصون بماند.
برخی اعمال با نيمه شعبان سنخيت ندارد
برخی از اعمال كه در اين اعياد شريف صورت میپذيرد، مانند تهيه كيكهای بزرگ، چراغانیهای زيبا و شادباش گفتن، در برخی موارد كاملاً بیارتباط به ميلاد شريف عصاره هستی است، به گونهای كه در چين كمونيست، ژاپن يا ساير ممالك الحادی و در عيدهای موهوم و بیاساسی كه هيچ بهرهای از حقيقت ندارند، اين اعمال انجام میشود، در حالی كه بايد اين جشنهای بزرگ و ايام خجسته را به برنامهها و اعمالی زينت داد كه با مولود آن عيد پيوند داشته باشند و چون از دستاوردهای ظهور حضرت بقية الله الاعظم(عج) بلوغ عقول انسانها و كشف گنجينههای فهم بشر است، در چنين روزهايی خجسته سزاست به اموری پرداخته شود كه رشد و تكامل فهم و عقل انسانها و منتظران آن حضرت را تأمين میكند.آنجا كه تلاش برای فهم و رشد عقل صورت میگيرد، شايسته بزرگداشت عيد ميلاد حجة بن الحسن(عليهالسلام) و جايگاه اهل انتظار است.
راه معرفت امام زمان(عج)
غيبت امام زمان همواره مسئلهای مهم، معتبر و اصيل بوده است، به گونهای كه همه معصومان(عليهمالسلام) از نبی مكرم اسلام صلی الله عليه و آله و سلم تا امام عسكری(عليهالسلام) بارها به وجود مبارك ايشان و ويژگیهايشان اشاره فرمودهاند. روايات مجامع روايی شيعه و غير شيعه در اينباره نه از حد استفاضه بلكه از تواتر متعارف نيز فزونتر است.
محمد بن عثمان عَمْری۱۰ میگويد: از پدرم شنيدم كه در خدمت امام حسن عسكری(عليهالسلام) بودم كه پدرم پرسيد: اين سخن حق است كه پيامبرص فرمودهاند: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتةً جاهلية؟ فرمود: آری، اين سخن درست است و هيچ ترديدی در آن نيست، همانطور كه شكی در روز بودن اين روز روشن نيست: إن هذا حق كما أن النهار حق؛ سپس پدرم عرض كرد: پس از اينكه شما رحلت كرديد، امام بعد از شما كيست؟ امام عسكری(عليهالسلام) به نام مبارك حضرت ولیعصر(عج) اشاره كرد و آنگاه فرمود: او غيبتی طولانی دارد كه در آن عدهای سرگردان، گروهی هلاك و دستهای دچار ترديد میشوند: اما انّ له غيبة يحار فيها الجاهلون و يهلك فيها المبطلون و ….۱۱
بر اين اساس، غيبت ولیعصر(عج) برای بسياری دشوار میآيد و شكوك و شبهات اذهان بسياری را مسموم میكند و عدهای میگويند كه چگونه میشود انسانی بيش از هزار سال زنده بماند و گروهی سخن میرانند كه از كجا معلوم است كه بيايد و كسان ديگر شبهات ديگری، سادهتر يا پيچيدهتر را در اذهان میپرورند و آن را میپراكنند.
از سويی ديگر، زمان ظهور وجود مبارك بقية الله الاعظم(عج) معلوم نيست گرچه ما بايد همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشيم و امكان دارد خدای نخواسته غيبت ايشان طولانی شود و ترديدها، شكوك و شبههها نيز افزايش يابد! چه كنيم تا به اين ترديدها در ابعاد فردی يا اجتماعی مبتلا نشويم؟ درباره مسائل و مباحث دينی، به ويژه چالشهای فرا روی حكومت اسلامی نظير مبحث ولايت فقيه، به دام قرائتهای مختلف گرفتار نياييم؟ در باتلاق شبهات فرو نرويم و با شناختِ اصيل امام و امامت مشكلات موجود در اين زمان را باز شناخته و بگشاييم؟
شناخت ولی خدا و امام عصر(عج) تنها راه نجات و رستگاری است كه با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهده علمی و عملی شدنی است.
وعده نجات از جهالت و رهايی از ظلمت گمراهی، دل انسانهای بصير را از ديرباز به خود مشغول داشته است، به همين سبب بعضی شاگردان خاص اهل بيت(عليهمالسلام) برای يافتن طريق هدايت سؤالاتی درباره معرفت آخرين حجّت الهی در محضر ايشان مطرح كردهاند، چنانكه جناب زراره میگويد: از امام صادق شنيدم كه فرمود: قائم ما پيش از قيام خود، غيبتی طولانی خواهد داشت. عرض كردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را میكشند؛ سپس فرمود: ای زراره! اوست كه انتظارش را میكشند و مردم در ولادتش شك میكنند؛ برخی میگويند پدرش از دنيا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی گويند در شكم مادرش است؛ گروهی گويند غائب است؛ دستهای گويند به دنيا نيامده و عدهای ديگر گويند دو سال قبل از وفات پدرش به دنيا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولی خدای والا میخواهد تا شيعيان را بيازمايد و در اين آزمايش دشوار، باطلگرايان دچار ترديد میشوند.
زراره (كه گويا از چنين فضای پر شبههای هراسناك گرديد، و به فكر چاره افتاده) گويد: به امام صادق(عليهالسلام) عرض كردم: فدايتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه كنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادراك كردی، پيوسته دل به اين دعا مشغول دار: اللّهمّ! عرّفنی نفسك، فإنّك إن لم تعرّفنی نفسك لم أعرف نبیّك. اللّهمّ! عرّفنی رسولك، فإنّك إن لم تعرّفنی رسولك لم أعرف حجّتك. اللّهمّ! عرّفنی حجّتك، فإنّك إن لم تعرّفنی حجّتك ضللتُ عن دينی.۱۲
دعا تنها مجموعهای از الفاظ برای خواندن و درخواست كردن نيست، بلكه معارف عميق و درسهای ارزشمندی در دعای معصومان(عليهمالسلام) نهفته است كه فهم آنها و تأمل در آموزههايشان آثار ارزشمند علمی و عملی به بار میآورد، چنان كه زراره در پی آن است با اين درس گرانقدر مشكل خويش را بگشايد.
برای شناخت مقام والای امامت و شخصيت منحصر به فرد امام عصر(عج) راههای فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زيارتهايی كه از خود امام عصر(عج) رسيده و يا فرموده امامان ديگر(عليهمالسلام) درباره آن حضرت است از بهترين اين راههاست.
همانگونه كه تأمل در عبارات نهج البلاغه، سخنان سيد الشهدا (عليهالسلام) از آغاز تا پايان حادثه كربلا، معارف بلند صحيفه سجاديه گويای برنامههای امام علی، امام حسين و امام سجاد(عليهمالسلام)اند و از ايجاد حوزههای علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقين(عليهماالسلام) استنباط میگردد، از ادعيه مأثور يا مرتبط با امام عصر(عج) برنامههای ايشان فهميده میشود؛ زيرا وقتی امامی دعا میكند، علاوه بر مقتضيات دعا، ويژگیهای امامت و وظيفه امام در برابر امّت و چگونگی پيوند امام با امّت و تأثير ملكی و ملكوتی امام را تشريح میكند.
بر اين پايه، كسی كه میخواهد وجود مبارك ولی عصر(عج) را بشناسد، بهتر است زيارتها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقّت بررسی كند، تا به حريم معرفت آن امام همام بار يابد.
از سوی ديگر، شناخت امام زمان(عج) مراتبی دارد كه تأثيرگذاری آنها در زدودن غبار جاهليت و پاك كردن گرد تحجّر و ارتجاع يكسان نيست، زيرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبيين انتظار حقيقی و صحيح، با مرتبه ديگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامهای امام عصر(عج) و دانستن تاريخ ولادت و زمان غيبت صغرا و كبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معنای حقيقی امامت و شناخت حقيقت ولايت و انطباق انحصاری آن شخصيت حقوقی در فلان شخص حقيقی نخواهد بود؛ همانطور كه براهين حدوث، نظم، امكان ماهوی، امكان فقری و نظاير آنها برای شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آن كه خدا را با الوهيت میشناسد، بهترين راه معرفت خداوند را پيموده و خداشناس خوبی شده است؛ و نظير اينكه هرچند شناخت رسول از راه معجزه [كافی است؛ ولی] مرتبه بالای معرفت را تأمين نمیكند؛ امّا آن كه رسول را با علم به رسالت میشناسد، از معرفت آن حضرت بهسبب معجزه بینياز میشود، چرا كه وقتی معنی الوهيت و رسالت فهميده شد، خداوند و رسول شناخته میشوند.
در روايت كلينی و صدوقِ است كه ولی امر با اين خصوصيات شناخته میشود: اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولی الامر بالأمر بالمعروف و العدل و الاحسان۱۳؛ امّا اين نقل كافی نيست، زيرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمیتوان ولی امر را شناخت، چون آمران به معروف و… بسيارند، به همين سبب در نقل ديگری فرمود: … بالمعروف و العدل و الاحسان۱۴ نه «بالأمر بالمعروف»، زيرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته میشود نه با امر به آنها. آن كه ولی خداست و ولايت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمیكند بلكه سنّت او معروف و سيرتش عدل و سريره او احسان است.
اگر كسی معروفشناس باشد، حقيقت آن را در ولی امر در میيابد. همانطور كه شناسنده عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سريره و سيره امام مشاهده میكند و در میيابد كه او صاحب مقام ولايت است.
والاترين راه شناخت امام عصر(عج)
انسان برای باريافتن به شناخت خداوند، گاه از نشانههای آفاقی و گاه از آيات انفسی بهره میبرد و در مرتبهای ديگر بر اساس اعرفوا الله بالله۱۵، بك عرفتك و أنت دللتنی عليك۱۶، يا من دلّ علی ذاته بذاته۱۷ خداوند را از راه وجود مباركش میشناسد و شاهدانه در میيابد كه ﴿اَو لَم یَكفِ بِرَبِّكَ اَنَّهُ عَلی كُلِّ شیءٍ شَهيد﴾.۱۸ چنين كسی به آنان كه در پی آيات آفاقی و انفسیاند به زبان حال میگويد كه چرا ذات حق را غائب میپنداريد و با جستوجو در آفاق و انفس، راهی به سوی او میجوييد، در حالی كه پيش از آن دو، خدا مشهود شماست. ابتدا فرمود: ﴿سَنُريهِم ءايتِنا فِیالاءفاقِ وفی اَنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم اَنَّهُ الحَقّ﴾۱۹؛ آنگاه كفايت خداوند برای شناختش و بینيازی از آيات آفاقی و انفسی را در اينباره يادآور شد: ﴿اَو لَم یَكفِ بِرَبِّك﴾۲۰ و سپس دليل كفايت وجود مبارك حق را برای شناخت او چنين بيان كرد: ﴿اَنَّهُ عَلی كُلِّ شیءٍ شَهيد﴾.۲۱
هرچه را انسان بخواهد مشاهده كند، نخست خدا را میبيند. قبل از آنكه دليل، فهم دليل، بلكه خود را كه مستدل است ادراك كند، خدا را میفهمد. «شهيد» در آيه ياد شده بر وزن فعيل و به معنای مفعول است نه فاعل۲۲، زيرا اگر فاعل و به معنای شاهد باشد يعنی خداوند شاهد همه جا و همه چيز است۲۳، پس به نشانههای آفاقی و انفسی نيازی ندارد؛ اين استدلال نسبت به مدعای آيه، برهان تمامی نيست، چون ادعای آيه آن است كه شناسنده ذات اقدس حق از نشانههای آفاقی و انفسی بینياز است، بنابراين واژه شهيد در آيه بايد به معنی مشهود باشد تا برهان بدينگونه تمام شود: شما برای شناخت ذات حق به آيات آفاق و انفس نياز نداريد، زيرا حق در بالاترين مرتبه ظهور و شهود است و اقتضای شدت در اين وصف، آن است كه قبل از شهود هر چيزی، او مشهود گردد.
خدا كه فی الأشياء علی غيرممازجة۲۴ است و حضوری نامتناهی دارد، از آن جهت كه ﴿یَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِه﴾۲۵ است، نياز ندارد او را از بيگانه جويا شويم: ﴿اَو لَم یَكفِ بِرَبِّكَ اَنَّهُ عَلی كُلِّ شیءٍ شَهيد﴾.۲۶
چنين شناختی سودمندترين شناختها و برای همگان شدنی است. اين راه، همان راه قلب است كه پيمودنش به دانستن اصطلاحات فلسفی، كلامی يا درسهای حوزوی و دانشگاهی نياز ندارد و هدايتی همگانی و هميشگی است.
نبی مكرم اسلام صلی الله عليه و آله و سلم و ائمه طاهرين(عليهمالسلام)، مظاهر تامّ اسما و صفات ذات اقدس خداوند و بالاترين نشانههای اويند و همانگونه كه خدای تعالی اصالتاً دارای بالاترين مرتبه ظهور و مشهوديت است، مظاهر تمامنمای ذات اقدسش نيز تبعاً از رتبهای پايينتر از مشهوديت حق و برتر از غير او برخوردارند.
طبق آنچه گذشت، بهترين راه شناخت رسول خدا و امامان هدايت، همان راه قلب و فهم شاهدانه الوهيت، نبوّت و امامت است.
پاورقی ها :
۱ ـ الكافی، ج ۱، ص ۴۶۷؛ من لايحضره الفقيه، ج۴، ص۱۷۷/
۲ ـ ر.ك: اقبال الاعمال، ص ۲۱۴/
۳ ـ الامالی، طوسی، ص۲۹۷؛ وسائل الشيعه، ج ۸، ص ۱۰۶/
۴ ـ فضائل الأشهر الثلاثه؛ ص۶۱؛ بحار الانوار، ج ۹۴، ص ۸۶/
۵ ـ الامالی، طوسی، ص ۲۹۷؛ مصباح المتهجد، ص۷۶۲؛ بحار الانوار، ج۹۴، ص۸۵/
۶ ـ الامالی، طوسی، ص ۲۹۷/
۷ ـ فضائل الأشهر الثلاثه، ص۶۲؛ بحار الانوار، ج۹۴، ص۸۹/
۸ ـ البلد الامين، ص۱۸۳/
۹ ـ سوره حج، آيه ۳۲/
۱۰ ـ از وكلای امام حسن عسكری(عليهالسلام).
۱۱ ـ كمال الدين، ج۲، ص۸۱؛ كفاية الاثر، ص۲۹۶؛ كشف الغمه، ج۲، ص ۵۲۸/
۱۲ ـ الكافی، ج۱، ص۳۳۷؛ كمال الدين، ج ۲، ص ۱۲/
۱۳ ـ الكافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحيد، صدوق، ص ۲۸۶/
۱۴ ـ الكافی، ج ۱، ص ۸۵؛ التوحيد، صدوق، ص ۲۸۶/
۱۵ ـ همان.
۱۶ ـ اقبال الاعمال، ص ۳۳۵؛ البلد الامين، ص۲۰۵، «دعای ابیحمزه ثمالی در سحر».
۱۷ ـ بحار الانوار، ج ۸۴، ص ۳۳۹، «نافله فجر».
۱۸ ـ سوره فصّلت، آيه ۵۳/
۱۹ ـ همان.
۲۰ ـ سوره فصّلت، آيه ۵۳/
۲۱ ـ همان.
۲۲ ـ ر.ك: تفسير البحر المحيط، ج۷، ص۴۸۲؛ مجمع البيان، ج ۱۰ ـ ۹، ص۳۰/
۲۳ ـ التفسير المنير، ج۲۵، ص۱۵/
۲۴ ـ التوحيد، صدوق، ص ۳۰۶/
۲۵ ـ سوره انفال، آيه ۲۴/
۲۶ ـ سوره فصّلت، آيه ۵۳/